تئوری داو در تحلیل تکنیکال

تئوری داو Dow Jones
تئوری داو یک نظریه مالی است که می گوید بازار در صورتی روند صعودی دارد که یکی از میانگین های آن بالاتر از یک سقف قیمت قبلی پیش برود و با پیشرفت مشابهی در میانگین دیگر همراه باشد یا به دنبال آن دنبال شود.
به عنوان مثال ، اگر میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) به بالاترین حد صعود کند ، انتظار می رود میانگین حمل و نقل داوجونز (DJTA) در یک بازه زمانی تئوری داو در تحلیل تکنیکال منطقی از این روند پیروی کند.
تئوری داو یک چارچوب فنی است که پیش بینی می کند در صورتی که یکی از میانگین های آن بالاتر از یک بالاترین قیمت قبلی باشد که همراه با پیشرفت مشابهی در میانگین دیگر باشد ، بازار در یک روند صعودی قرار دارد.
این نظریه بر این تصور پیش بینی شده است که بازار همه چیز را به روشی منطبق با فرضیه بازارهای کارآمد تطبیق می دهد.
در چنین الگویی ، شاخص های مختلف بازار باید یکدیگر را از نظر عملکرد قیمت و الگوهای حجم تأیید کنند تا روند معکوس شود.
درک تئوری داو
تئوری داو رویکردی برای تجارت است كه توسط چارلز اچ. داو ارائه شد ، وی با ادوارد جونز و چارلز برگسترسر ، داو جونز و شركت را تأسیس كرد و متوسط صنعتی داو جونز را در سال 1896 توسعه داد.
چارلز داو در سال 1902 درگذشت ، و به دلیل مرگ او هرگز نظریه کامل خود را در بازارها منتشر نکرد ، اما چندین پیرو و وابسته آثاری را منتشر کردند که در مقاله ها گسترش یافته اند.
برخی از مهمترین مشارکتهای تئوری داو شامل موارد زیر است:
"فشارسنج بازار سهام" ویلیام پی. همیلتون (1922)
رابرت رئا "تئوری داو" (1932)
جورج شفر "چگونه به بیش از 10 هزار سرمایه گذار در سودآوری سهام کمک کردم" (1960)
"تئوری داو امروز" ریچارد راسل (1961)
داو معتقد بود که بورس اوراق بهادار به عنوان یک کل معیار قابل اعتمادی برای شرایط کلی تجارت در اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل بازار کل ، می توان آن شرایط را دقیق ارزیابی کرد و جهت روند عمده بازار و جهت احتمالی سهام منفرد را شناسایی کرد.
این نظریه در تاریخ صد و یک ساله خود دستخوش تحولات بیشتری شده است ، از جمله مشارکت های ویلیام همیلتون در دهه 1920 ، رابرت رئا در دهه 1930 و ای جورج شفر و ریچارد راسل در دهه 1960.
جنبه های نظریه از دست رفته است ، به عنوان مثال ، تأکید آن بر بخش حمل و نقل - یا راه آهن ، در شکل اصلی آن - اما روش داو هنوز هسته اصلی تجزیه و تحلیل فنی مدرن را تشکیل می دهد.
نظریه داو چگونه کار می کند
شش مولفه اصلی در تئوری داو وجود دارد.
بازار همه چیز را شفافیت می دهد
نظریه Dow بر اساس فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) عمل می کند ، که بیان می کند قیمت دارایی ها تمام اطلاعات موجود را در بر می گیرد.
به عبارت دیگر ، این رویکرد نقطه مقابل اقتصاد رفتاری است.
پتانسیل درآمد ، مزیت رقابتی ، صلاحیت مدیریت - همه این عوامل و موارد دیگر در بازار قیمت گذاری می شوند ، حتی اگر همه افراد از همه یا هر یک از این جزئیات اطلاع نداشته باشند.
در قرائت دقیق تر این نظریه ، حتی رویدادهای آینده نیز به صورت خطر شفافیت است.
سه نوع روند اصلی بازار وجود دارد
بازارها روندهای اصلی را تجربه می کنند که یک سال یا بیشتر طول می کشد ، مانند بازار گاو نر یا خرس.
در این روندهای گسترده تر ، آنها روند ثانویه را تجربه می کنند ، که اغلب بر خلاف روند اصلی کار می کنند ، مانند عقب نشینی در بازار گاو نر یا افزایش در بازار خرس این روندهای ثانویه از سه هفته تا سه ماه طول می کشد.
سرانجام ، روندهای جزئی کمتر از سه هفته وجود دارد که عمدتا سر و صدا هستند.
در نتیجه روندها ثانوی میتوانند بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت باشند.
روندهای اصلی سه مرحله دارند
طبق تئوری داو ، یک روند اصلی از سه مرحله عبور می کند.
در بازار گاوی ، مرحله انباشت ، مرحله مشارکت عمومی (یا حرکت بزرگ) و مرحله اشتیاق است.
در بازار خرس ، مرحله توزیع ، مرحله مشارکت عمومی و مرحله وحشت (یا ناامیدی) نامیده می شوند.
شاخص ها باید یکدیگر را تأیید کنند
برای ایجاد یک روند ، شاخص های فرضی Dow یا میانگین بازار باید یکدیگر را تأیید کنند.
این بدان معنی است که سیگنالهایی که در یک شاخص وجود دارد باید با سیگنالهای دیگر مطابقت داشته باشند .
اگر یک شاخص ، مانند میانگین صنعتی داو جونز ، روند صعودی اولیه جدید را تأیید کند ، اما شاخص دیگری در روند نزولی اولیه باقی بماند ، معامله گران نباید تصور کنند که روند جدیدی آغاز شده است.
داو از دو شاخصی که او و شرکایش اختراع کرده اند ، میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) و میانگین حمل و نقل داو جونز (DJTA) استفاده کرد ، با این فرض که اگر شرایط تجاری در واقع سالم باشد ، به عنوان افزایش DJIA ، ممکن است پیشنهاد می شود که راه آهن از جابجایی باری که این فعالیت تجاری لازم دارد سود می برد.
اگر قیمت دارایی ها در حال افزایش بود اما راه آهن رنج می برد ، احتمالاً روند پایدار نخواهد بود.
این معکوس نیز اعمال می شود:
اگر راه آهن رشد کرد اما بازار در حال رکود است ، روند مشخصی وجود ندارد.
حجم باید روند را تأیید کند
اگر قیمت در جهت اصلی حرکت کند ، حجم باید افزایش یابد و اگر بر خلاف آن حرکت کند ، باید کاهش یابد.
حجم کم نشان دهنده ضعف در روند است.
به عنوان مثال ، در بازار گاوی، با افزایش قیمت ، حجم باید افزایش یابد و در هنگام بازگشت ثانویه کاهش یابد.
اگر در این مثال در هنگام بازپس گیری حجم افزایش یابد ، این می تواند نشانه ای از روند معکوس باشد .
روندها ادامه دارند تا زمانی که یک واژگونی واضح رخ دهد
وارونگی در روندهای اولیه را می توان با روند ثانویه اشتباه گرفت.
تعیین اینکه آیا یک صعود در بازار خرس معکوس است یا یک حرکت کوتاه مدت است که باید با پایین آمدن پایین تر همراه باشد ، دشوار است و تئوری داو با تأکید بر تأیید برگشت احتمالی احتیاط را تأیید می کند.
نظریه داو
نظریه داو، قدیمی ترین روش شناسائی روندهای عمده در بازار سهام است. هدف این نظریه، شناسائی تغییرات در نوسان های عمده و اولیه بازار است. این نظریه حاصل مطالعات چارلز داو است. داو از اصول رفتار بازار سهام بعنوان سنجش شرایط تجاری استفاده کرد.
نظریه داو فرض می کند که اکثر سهام، در بیشتر اوقات پیرو روندهای بازار هستند. داو به منظور اندازه گیری بازار، دو شاخص ابداع کرد؛ یکی از آنها « متوسط داوجونز» که اساسا ترکیبی از 12 سهم بسیار عالی بود و دیگری « متوسط راه اهن داوجونز » که ترکیبی از 12 سهم شرکت راه اهن بود و با تکامل صنایع هواپیمایی و سایر اشکال حمل و نقل نام آن به شاخص « متوسط حمل و نقل » تغییر یافت.
ئوری داو بر اساس این ادعا بنا شده که شاخص های قیمت سهام تمایل به حرکت گروهی دارند. اگر میانگین سهام داوجونز بالا بیاید، آنگاه میانگین سهام حمل و نقل نیز افزایش می یابد. چنین همزمانی حرکت قیمت ها به خیز قیمت بازار اشاره دارد. متقابلا کاهش در هر دو میانگین صنعت و حمل و نقل اشاره به افت بازار دارد، چنانچه میانگین ها در خلاف جهت حرکت کنند نشانگر عدم اطمینان بازار برای قیمت سهام در آینده است.
اگر یکی از میانگین ها بعد از یک دوره افزایش قیمت سهام شروع به کاهش نماید، آنگاه هر دو به یک سو تمایل خواهند داشت. برای مثال ممکن است میانگین سهام صنعت افزایش یابد در حالیکه میانگین سهام حمل و نقل کاهش یابد. این موضوع به این نکته اشاره دارد که ممکن نیست سهام صنایع همواره در حال افزایش تئوری داو در تحلیل تکنیکال باشد بلکه ممکن است به زودی سیر تنزل را اغاز نماید.
بنابراین سرمایه گذار زیرک از این هشدار برای فروش و تبدیل اوراق بهادار استفاده خواهد نمود. مصالحه هنگامی رخ می دهد که پس از یک دوره از کاهش قیمت اوراق بهادار، یکی از میانگین ها شروع به افزایش نموده و دیگری رو به کاهش می نماید. طبق تئوری داو این واگرایی بیانگر این است که افت بازار بیشتر است و دیگر اینکه قیمت اوراق بهادار به زودی رو به افزایش خواهد داشت.
همکار داو، یعنی هامیلتون اصل داو را بسط داد و آن را طوری سازماندهی کرد که امروزه به عنوان یک رویکرد در بازار سهام مطرح است. هامیلتون حرکت اصلی (حرکت های اولیه قیمت ها مربوط به ارزش ذاتی اوراق بهادار) را به سه دسته مختلف طبقه بندی نمود: تجمع ، حرکت بزرگ و توزیع . مرحله تجمع، مقارن با پایان حرکت اصلی موجود و اغاز حرکت جدید در جهت مخالف است. در این مرحله افراد بسیار خبره متوجه پایان حرکت اصلی شده و شروع به معامله در جهت مخالف می کنند ولی در اخبار و تحلیل ها که در رسانه ها پخش می شوند جوی حاکم است که هنوز بر ادامه حرکت فعلی دلالت می کند.
در این دوره افراد عادی تحت تاثیر احساسات و شایعات کماکان در جهت فعلی بازار اقدام به معامله می نمایند. در مرحله تجمع حرکت ها کند هستند ولی حجم معاملات در جهت گرایش جدید رفته رفته افزایش می یابد. هامیلتون فکر می کند که تشخیص اولین مرحله تغییر جهت حرکت اصلی بازار گاهی بسیار مشکل است زیرا در پایان یک حرکت صعودی هنوز جو خوش بینی بر بازار حاکم بوده و به همین ترتیب در پایان یک حرکت نزولی همه با بد بینی به اوضاع اقتصادی نگاه می کنند. در مرحله حرکت بزرگ، که شدیدترین و طولانی ترین فاز حرکت اصلی است، حرکت جدید بازار کاملا آشکار شده و اعتماد مردم نسبت به حرکت جدید کاملا جلب می شود، لذا مشارکت مردم در بازار حجم معاملات را بیش از پیش بالا برده و روند حرکتی با شدت بیشتری نسبت به مرحله تجمع ادامه می یابد. این مرحله آسان ترین مرحله برای کسب درآمد است.
در مرحله آخر یا توزیع بازار بیش از حد شباع شده و مانند بادکنکی که بیش از حد باد شده باشد در حال ترکیدن است. به این مرحله اصطلاحا حباب قیمیت ها می گویند. در این مرحله همان افراد خبره ای که در مرحله تجمع پیش قراول معامله گران بوده، معاملات خود را تسویه کرده و از بازار خارج می شوند ولی افراد عمولی و احساساتی هنوز تحت تاثیر شایعات در جهت حرکت فعلی وارد بازار می شوند. نظریه داو شش اصل اساسی دارد که توسط همیلتون، رئا و شفر جمع آوری شده است.
شش اصل اساسی نظریه داو
1- بازار سه نوع حرکت دارد
2- روند های بازار سه فاز دارند
3-بازار سهام تمام اخبار را کم ارزش می کند
4- شاخص های بازار سهام می بایست یکدیگر را تایید کنند
5- روند ها توسط حجم معاملات می بایست تایید شوند
6- روندها تا زمانی که اخطارهای قطعی جهت پایان آنها وجود نداشته باشد معتبرند
منابع:
جزوه درسی تصمیم گیری در مسایل مالی خانم دکتر تفتیان
"تحلیل تکنیکی پیشرفته"، ناشر عباس کنی
رهنمای رودپشتی، فریدون و صالحی، الله کرم، (1389)، " مکاتب و تئوری های مالی و حسبداری" انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول.
لینک های مفید
2- روند های بازار سه فاز دارند
3-بازار سهام تمام اخبار را کم ارزش می کند
4- شاخص های بازار سهام می بایست یکدیگر را تایید کنند
5- روند ها توسط حجم معاملات می بایست تایید شوند
شش اصل اساسی نظریه داو
1- بازار سه نوع حرکت دارد
2- روند های بازار سه فاز دارند
3-بازار سهام تمام اخبار را کم ارزش می کند
4- شاخص های بازار سهام می بایست یکدیگر را تایید کنند
5- روند ها توسط حجم معاملات می بایست تایید شوند
· همه چیز در قیمت خلاصه می شود
· برآیند حرکت های قیمت تصادفی نبوده و تابع روند است
· چگونه از چرا اهمیت بیشتری دارد
· تاریخ تکرار می شود
در سال 1882 چارلز داو به همراه شریک تجاریش ادوارد جونز ، کمپانی داو جونز را تاسیس نمود. نظریات وی در قالب مقالات منتشر شده در مجله وال استریت پس از گذشت حدود یک قرن ، پایه و اساس تفکرات بسیاری از تحلیلگران تکنیکال و محققان بازار سرمایه بشمار می رود. در سال 1884 نخستین شاخص بازار سرمایه که از میانگین قیمت نهایی یازده شرکت ( نه شرکت مربوط به صنعت راه آهن و دو شرکت تولیدی ) بدست آمده بود توسط داو منتشر شد. داو دریافته بود که میانگین قیمت پایانی سهام این شرکتها می تواند مبنای خوبی برای تشخیص وضعیت اقتصادی کشور باشد. در سال 1897 داو این شاخص را به دو بخش شاخص دوازده شرکت صنعتی و شاخص بیست شرکت راه آهن تقسیم نمود. در سال 1928 تعداد شرکتهای موثر بر شاخص صنعت به 30عدد رسید و در ادامه وال استریت جورنال شاخص های متعددی را ارایه کرد. نظریه داو توسط ویلیام پیتر همیلتون در کتاب دماسنج بازار سرمایه تشریح شده است. بر این اساس اصول مقدماتی این نظریه بشرح زیر می باشند :
در سال 1882 چارلز داو به همراه شریک تجاریش ادوارد جونز ، کمپانی داو جونز را تاسیس نمود. نظریات وی در قالب مقالات منتشر شده در مجله وال استریت پس از گذشت حدود یک قرن ، پایه و اساس تفکرات بسیاری از تحلیلگران تکنیکال و محققان بازار سرمایه بشمار می رود. در سال 1884 نخستین شاخص بازار سرمایه که از میانگین قیمت نهایی یازده شرکت ( نه شرکت مربوط به صنعت راه آهن و دو شرکت تولیدی ) بدست آمده بود توسط داو منتشر شد. داو دریافته بود که میانگین قیمت پایانی سهام این شرکتها می تواند مبنای خوبی برای تشخیص وضعیت اقتصادی کشور باشد. در سال 1897 داو این شاخص را به دو بخش شاخص دوازده شرکت صنعتی و شاخص بیست شرکت راه آهن تقسیم نمود. در سال 1928 تعداد شرکتهای موثر بر شاخص صنعت به 30عدد رسید و در ادامه وال استریت جورنال شاخص های متعددی را ارایه کرد. نظریه داو توسط ویلیام پیتر همیلتون در کتاب دماسنج بازار سرمایه تشریح شده است. بر این اساس اصول مقدماتی این نظریه بشرح زیر می باشند :
همه چیز در شاخص ها لحاظ می شود : گرایشات معاملات در بازار ، مجموعه اطلاعات گذشته را در بازار وال استریت نشان می دهد و تاثیرشان را در میانگین ها وشاخص ها به جا می گذارد. این فرضیه که برای میانگین های بازار بکار می رود حتی برای بازارهای اختصاصی نیز صحت دارد و حتی در توصیف بلایای طبیعی نیز استفاده می شود. اگر چه بازارها نمی توانند حوادثی نظیر زلزله و سایر بلایای طبیعی را پیش بینی کنند اما از این رخدادها متاثر می شوند و تقریباً همزمان در عملکرد قیمت نشان داده می شوند.
بازار شامل سه نوع روند می باشد : بر اساس نظریه داو روند صعودی عبارتست از : هرگاه قیمت در یک رالی ( موج ) صعودی بالاتر از رالی صعودی پیش از آن قرار گیرد و یا قیمت در یک حفره ( موج ) نزولی بالاتر از حفره نزولی پیش از آن قرار گیرد یک روند صعودی خواهیم داشت. به عبارت دیگر روند صعودی الگویی از نوسانات رو به بالاست و بر عکس این حالت مجموعه ای از نوسانات رو به پایین را روند نزولی می نامیم. در یک روند مثبت قیمت ممکن است بارها به سمت بالا و پایین نوسان کند اما در نهایت برآیند آن دارای شیب مثبت است. تعریف فوق به نوعی اساس تحلیل روندها می باشد. داو معتقد بود که قوانین عمل و عکس العمل همان طوری که در جهان مادی وجود دارد برای بازارهای سرمایه نیز صادق است. داو بر این عقیده بود که زمانی قیمت سهم تا حد زیادی صعود می کند آنگاه سهم قیمت خود را تعدیل کرده و سپس دوباره به محدوده بالاترین قیمت خود باز می گردد و چنانچه در این حرکت نتواند به قیمت بالایی خود نزدیک شود ، محکوم به نزول بیشتر خواهد بود. بر مبنای نظریه داو یک روند خود شامل روند اولیه ، روند ثانویه و روند کوچک است. روند اولیه نشان دهنده جریان حاکم بر کل روند است و روند ثانویه در حقیقت امواجی است که جریان را تکمیل می کند و روندهای کوچک رفتاری مشابه سطح ناهموار دریا دارند. تصمیم گیری در مورد سمت جریان می تواند بدون توجه به بالاترین نقطه ای باشد که امواج در ساحل به آن می رسند. اگر هر موج نسبت به موج قبلی نفوذ بیشتری در ساحل داشته باشد جریان حاکم می شود. هرگاه بالاترین نقطه ای که امواج متوالی در ساحل به آن می رسند کاهش داشته باشد ، جریان رو به بازگشت و نابودی می گذارد. اما به عقیده داو جریانها می توانند حتی تا سالهای متوالی دوام داشته باشند. روند ثانویه در حقیقت تصحیح روند اولیه است. قیمتها اغلب در یک سوم تا دو سوم روند قبلی تصحیح می شوند. روند ثانویه معمولاً بین 3 هفته تا 3 ماه بطول می انجامد. بر اساس نظریه داو روند کوچک نشان دهنده نوساناتی است که در روند ثانویه رخ می دهند که معمولاً کمتر از سه هفته به درازا می انجامد.
روندهای بزرگ دارای سه مرحله هستند : چارلز داو بیشترین توجه را بر روند اولیه متمرکز نموده بود و سه مرحله را برای آن در نظر گرفت . مرحله اول ، مرحله تراکم یا تجمیع می باشد. سرمایه گذاران آگاه و زیرک در مرحله تجمیع اقدام به ورود به بازار می کنند. اگر روند پیش از آن نزولی بوده باشد ، این سرمایه گذاران زیرک در می یابند که موانع و اخبار بدی که باعث نزول قیمت شده بودند ، رو به کاهش گذاشته است. مرحله دوم ، مرحله مشارکت عمومی است. آغاز مرحله مشارکت عمومی زمانی است که قیمت سریعاً شروع به رشد می کند و اخبار اقتصادی رو به بهبود می گذارد. این مرحله زمان است که اکثر تحلیل گران تکنیکال شروع به سرمایه گذاری می کنند. مرحله نهایی ، مرحله توزیع خواهد بود. این مرحله زمانی است که روزنامه ها بصورت گسترده شروع به انتشار اخبار و تحلیل های مثبت می کنند و تئوری داو در تحلیل تکنیکال اخبار اقتصادی در بهترین حالت است. در این هنگام است که حجم معاملات در جریان مشارکت عمومی افزایش می یابد. اینجاست که همان سرمایه گذارانی که در اواخر دوران نزول ، شروع به خرید نموده بودند ، پیش از اینکه خریداران اخیر آماده فروش شوند ، شروع به عرضه می کنند. پژوهشگران تحلیلهای تکنیکال بر این باروند که سه مرحله بازار صعودی در نظریه داو شباهت زیادی به پنج رشته موج الیوت دارند.
شاخصها باید یکدیگر را تایید کنند : بر مبنای نظریه داو ، هر نشانه یا اخطار زمانی اهمیت دارد که همه شاخصها اخطار یا علامت مشابهی را نشان دهند و بدین گونه همدیگر را تایید کنند. بر این اساس شرط آغاز روند افزایشی آن است که هر دو شاخص از موج دوم بالاتر قرار بگیرند. قابل ذکر است ، ممکن است هر دو اخطار لزوماً هم زمان به وقوع بپیوندند. اما هر چه فاصله میان آنها کمتر باشد ، تایید قویتری بر تشخیص روند بدست می دهد. هرگاه دو شاخص تئوری داو در تحلیل تکنیکال واگرایی ایجاد کنند و برخلاف یکدیگر حرکت کنند ، روند قبلی همچنان پا برجا خواهد بود.
حجم معاملات باید روند را تصدیق نماید : بر اساس نظریه داو ، حجم معاملات یک عامل ثانویه اما مهم در تایید اخطارهایی می باشد که از تحلیل قیمت بدست آمده اند. به بیان ساده تر می بایست همسو با جهت روند اصلی باشد. در روندهای بزرگ صعودی حجم معاملات باید همراه با افزایش قیمتها بالا بروند. بر این اساس حجم معاملات چه بصورت افزایشی و چه بصورت کاهشی عامل مهمی در تصمیم گیریها هستند.
۱- همه چیز در میانگین ها (شاخص ها) لحاظ میشه: حاصل جمع و گرایشات معاملات در بازار نشون دهنده ی مجموعه ی اطلاعات گذشته است و تاثیرشون رو در شاخص ها به جا میذاره. بازار بورس خودش همه چیز رو میدونه!
۲- بازار سه نوع روند داره: قبل از این که بگیم داستان روندها چیه اول باید انواع روندها رو تعریف کنیم:
هر وقت قیمتی در یه رالی موج صعودی بالاتر از رالی موج صعودی قبلیش باشه و یا قیمت در یه حفره ی موج نزولی بالاتر از حفره ی موج نزولی قبلیش باشه یه روند صعودی داریم. خلاصه اش یعنی این که نوسانات رو به بالا داشته باشیم. برعکس این حالت هم میشه روند نزولی.
یه روند مثبت روندیه که اگه حتی بارها نوسان پایین و بالا داشت باز هم برایندش شیب مثبت داشته باشه و خب طبیعتا برعکسش میشه روند منفی!
داو نوشته: وقتی قیمت یه سهم خیلی زیاد میشه اون وقت سهم قیمت خودش رو تعدیل می کنه و بعد دوباره به محدوده ی بالاترین قیمتش برمیگرده و اگه نتونه به قیمت بالاییش نزدیک بشه محکوم به نزول بیشتره.
از نظر داو هر روندی از سه روند تشکیل شده: روند اولیه و روند ثانویه و روند کوچیک. روند اولیه نشون دهنده ی جریان حاکم بر کل رونده و روند ثانویه در واقع امواجی هستند که جریان رو تکمیل می کنن و تصحیح کننده ی اون هستند و روندهای کوچیک مثل سطح ناهموار دریا هستند. قیمت ها معمولا تا یک سوم یا دو سوم روند قبلی خودشون تصحیح میشن و روند ثانویه عموما بین ۳ هفته تا ۳ ماه طول میکشه.
۳- روندهای بزرگ سه تا مرحله دارند: داو بیشتر روی روند اولیه متمرکز بود و برای اون سه مرحله ی تراکم یا تجمیع و مشارکت عمومی و توزیع رو قائل می شد. تو مرحله ی تراکم سرمایه گذارهای آگاه یا زیرک اقدام به ورود به بازار می کن. اگه روند قبلی نزولی بوده باشه این آدم ها می فهمن که موانع و اخبار بدی که باعث نزول قیمت شده بود رو به کاهش گذاشته. اول مرحله ی مشارکت عمومی وقتیه که بیشتر تحلیل گرهای تکنیکی سیگنال بازار رو میگیرن و وارد میشن و وقتیه که قیمت سریعا زیاد میشه و اخبار اقتصادی خوبی رو تو بازار در مورد سهم پخش میکنه. تو مرحله ی توزیع هم دیگه اخبار و تحلیل های مثبت تو روزنامه ها و سایت ها در مورد اون سهم نوشته میشه و به خاطر مشارکت عمومی حجم معاملات بالا میره و اینجاست که اون سرمایه گذارهای آگاه . زیرک ما که سهم رو مفت خریده بودن به دلیل بالا رفتن تقاضا اون رو به قیمت بالایی میفروشن.
۴- شاخص ها باید همدیگه رو تایید کنند: یه سری اندیس توی تحلیل تکنیکال و موج های الیوت داریم که همگرایی و واگرایی و وضعیت شون نسبت به هم برامون معنی داره که تو فصل های بعدی بیشتر توضیحش میدم.
۵- حجم معاملات باید روند رو تصدیق کنه: داو وعنقد بود که حجم معاملات یه عامل مهم برای تایید اخطارهاییه که از تحلیل قیمت به دست میاد. مثلا در روندهای بزرک صعودی حجم معاملات باید با افزایش قیمت بالا بره. تو روندهای نزولی هم حجم معاملات تو نوسان های مثبت کاهشی و در نوسانات نزولی افزایشیه.
آموزش تحلیل تکنیکال با ویدئوهای تجارت آفرین
اگر از جمله افرادی هستید که میخواهید از معاملات روزانه درآمد داشته باشید دانش تحلیل تکنیکال اولین ابزار مورد نیاز شما برای موفقیت است.
تحلیل تکنیکال یک مهارت معاملاتی برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتها است. همچنین این ابزار برای شناسایی روند قیمت و الگوهای مشاهده شده در نمودارها نیز به کار میرود. لذا قبل از شروع معاملات بورس یا ورود به فارکس با این نوع تحلیل آشنا شوید.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک دارایی در گذشته میتواند شاخصهای ارزشمندی از حرکات آتی قیمت آن دارایی باشد.
مهمترین ابزار برای تحلیل تکنیکال کندل استیک یا نمودار شمعی است. با استفاده از کندل ها میتوان یک نمودار را ترسیم کرد و بر اساس شکل گیری آنها به تجزیه و تحلیل بازار پرداخت.
آموزش تحلیل تکنیکال
برای یک تحلیل فنی شما نیاز به اندیکاتورها، اسیلاتورها ، الگوها و غیره خواهید داشت که میتوانید تمام این موارد را در بخش آموزش رایگان فارکس در سایت تجارت آفرین بیامورید .
از اندیکاتورها اغلب برای تولید سیگنالهای معاملاتی استفاده میشود. همچنین میتوانند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف احتمالی یک دارایی نیز کمک کنند.
تحلیل تکنیکالی را که ما امروز میشناسیم اولین بار توسط آقای چارلز داو و به عنوان نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ معرفی شد. چندین محقق بزرگ از جمله ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی به مفاهیم نظریه داو کمک کردند تا در نهایت به شکل گیری تحلیل تکنیکال امروزی رسیدهایم.
روشهای تحلیل بازار
دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل بازارهای مالی و تصمیم گیری سرمایه گذاری وجود دارد: تحلیل بنیادی یا فاندامنتال و تحلیل فنی یا تکنیکال. تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه یک کسب و کار است، در حالی که تحلیل تکنیکال فرض میکند که قیمت دارایی از قبل منعکس کننده تمام اطلاعات در دسترس عموم است و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری حرکات قیمت تمرکز میکند.
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا با جستجوی الگوها و روندها به جای تحلیل ویژگیهای اساسی یک دارایی، احساسات بازار را در پشت روند قیمت ارزیابی کند.
فرضیههای تحلیل تکنیکال
چارلز داو مجموعهای از سرمقالهها را در مورد نظریه تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشتههای او شامل دو فرضیه اساسی بود که همچنان چارچوبی را برای معامله براساس تحلیل تکنیکال تشکیل میدهند.
بنیانگذاران تحلیل تکنیکال بر این باور بودند که حتی تغییرات تصادفی قیمت در بازار به در الگوها و روندهای قابل شناسایی حرکت میکند که در طول زمان تمایل به تکرار دارند.
به گزارش تجارت آفرین امروزه حوزه تحلیل تکنیکال بر اساس نظریه داو استوار است. تحلیلگران حرفه ای معمولاً سه فرضیه کلی را برای تحلیل تکنیکال میپذیرند:
تمام عوامل تأثیر گذار در بازار در قیمت دیده شده است: تحلیلگران فنی بر این باورند که همه چیز از عوامل بنیادی یک شرکت یا دارایی گرفته تا عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار در حال حاضر در قیمت آن دارایی لحاظ شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجهگیری مشابهی را در مورد قیمتها دارد، مطابقت میکند.
حرکت قیمت در روندها: تحلیلگران تکنیکال انتظار دارند که قیمتها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روندی مشخص را نشان دهند. به عبارت دیگر، احتمال ادامه روند گذشته قیمت یک دارایی یا جفت ارز بیشتر از حرکت نامنظم آن است. بیشتر استراتژیهای معاملاتی تکنیکال بر این فرض استوار است.
تاریخ تمایل به تکرار دارد: تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده میکند. در حالی که بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال برای بیش از ۱۰۰ سال مورد استفاده قرار گرفتهاند، هنوز هم اعتقاد بر این است که آنها مرتبط هستند زیرا الگوهایی را در حرکت قیمت نشان میدهند که اغلب خود را تکرار میکنند.
برای آشنایی با مفهوم تحلیل تکنیکال، تحلیل تکنیکال یورو، دلار، طلا و غیره به صورت روزانه حتماً به سایت تجارت آفرین رجوع کنید. در بخش تحلیل تکنیکال سایت تجارت آفرین میتوانید به صورت روزانه با عوامل فنی تأثیر گذار بر روند قیمتها همراه باشید.
آشنای با نظریه داو یا تحلیل تکنیکال بازار
ویکی تماس _ نظریه داو توسط چارلز داو بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال به صورت سرمقاله هایش نوشته شده است و کلیت نظریه داو می گویید که بازار خود همه چیز را می داند تمام اطلاعات موجود از قبل در قیمت بازار منعکس شده است.
در امور مالی، یک روش تجزیه و تحلیل برای تئوری داو در تحلیل تکنیکال پیش بینی جهت قیمت ها از طریق مطالعۀ دادههای قیمتی گذشتهٔ بازار وجود دارد. تحلیلگران تکنیکال با استدلال این که عرضه و تقاضا در نهایت باعث کشف قیمت میشود، با بررسی و مطابقت گذشته نمودار قیمتی و پیدا کردن الگوهای متفاوت و تکرارشونده آینده قیمت یک دارایی را پیشبینی میکنند. تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر قرن ۱۹ ارائه شد.
تحلیل فنی بر اساس این فرض انجام میشود که فعالیتهای معاملاتی گذشته میتواند تأثیر بسزایی در روند آتی بازار داشته باشد. معامله گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی را برای بررسی روند بازار (بر اساس نمودارها و حرکات قیمت) به کار میگیرند.
نظریه داو چیست؟
اساساً نظریه داو چارچوبی برای تحلیل تکنیکال بازار است که بر اساس نوشته های چارلز داو در مورد تئوری بازار بنا شده است. داو بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال و یکی از بنیانگذاران شرکت داو جونز بود. به عنوان بخشی از این شرکت، او به ایجاد تئوری داو در تحلیل تکنیکال اولین شاخص سهام، معروف به شاخص حمل و نقل داوجونز ( DJT ) و به دنبال آن میانگین صنعتی داوجونز ( DJIA ) کمک شایانی کرد.
داو هرگز ایده های خود را به عنوان یک نظریه خاص ننوشت با این حال، بسیاری با نظریه او از طریق سرمقاله هایش در وال استریت ژورنال آشنا شده اند. پس از مرگ او، ویراستاران دیگری، مانند ویلیام همیلتون، این ایدهها را اصلاح کردند و از سرمقالههای او برای جمعآوری آنچه که امروزه به عنوان نظریه داو شناخته میشود، استفاده کردند.
این مقاله مقدمه ای بر تئوری داو ارائه می دهد و مراحل مختلف روندهای بازار را بر اساس کار داو مورد بحث قرار می دهد. مانند هر نظریه دیگری، اصول زیر خطاناپذیر نیستند و قابل تفسیر هستند.
اصول اولیه نظریه داو
بازار همه چیز را منعکس می کند
این اصل نزدیک به فرضیه بازار کارآمد ( EMH ) است. داو معتقد بود که بازار همه چیز را تخفیف می دهد، به این معنی که تمام اطلاعات موجود از قبل در قیمت منعکس شده است.
به عنوان مثال، اگر به طور گسترده از یک شرکت انتظار رود که سودهای بهبود یافته مثبت را گزارش کند، بازار قبل از وقوع آن را منعکس خواهد کرد. تقاضا برای سهام آنها قبل از انتشار گزارش افزایش می یابد و پس از اینکه در نهایت گزارش مثبت مورد انتظار منتشر شد، قیمت ممکن است تغییر چندانی نداشته باشد.
داو مشاهده کرد در برخی موارد یک شرکت پس از اخبار خوب ممکن است ، قیمت سهام خود را کاهش دهد، زیرا آنطور که انتظار داشتند رشد خوبی نداشته است.
نظریه داو هنوز توسط بسیاری از معامله گران و سرمایه گذاران صادق است و اجرا می شود به ویژه توسط کسانی که از تحلیل تکنیکال استفاده گسترده ای می کنند. با این حال، کسانی که تجزیه و تحلیل بنیادی را ترجیح می دهند مخالف نظریه داو هستند و معتقدند ارزش بازار منعکس کننده ارزش ذاتی یک سهام نیست.
برخی از مردم می گویند که کار داو همان چیزی است که مفهوم روند بازار را به وجود آورده که اکنون به عنوان یک عنصر اساسی در دنیای مالی تلقی می شود. نظریه داو می گوید که سه نوع اصلی از روند بازار وجود دارد:
روند اولیه – این حرکت اصلی بازار است که از ماه ها تا چندین سال طول می کشد.
روند ثانویه – از هفته ها تا چند ماه طول می کشد.
روند سوم – تمایل به مرگ ( کاهش قیمت) در کمتر از یک هفته تا ده روز. در برخی موارد، ممکن است فقط برای چند ساعت یا یک روز دوام داشته باشند.
با بررسی این روندهای مختلف، سرمایه گذاران می توانند فرصت هایی برای سرمایه گذاری را پیدا کنند. در حالی که روند اولیه کلیدی است که باید در نظر گرفته شود، فرصت های مطلوب زمانی رخ می دهد که به نظر می رسد روندهای ثانویه و ثالث با روند اولیه در تضاد هستند.
به عنوان مثال، اگر فکر میکنید یک ارز دیجیتال روند اولیه مثبت دارد، اما روند ثانویه منفی را تجربه میکند، ممکن است فرصتی وجود داشته باشد که آن را نسبتاً پایین خریداری کنید و پس از افزایش ارزش آن، سعی کنید آن را بفروشید.
مشکل در حال حاضر، مانند آن زمان، در تشخیص نوع روندی است که مشاهده میکنید، و اینجاست که تحلیل تکنیکی عمیقتر وارد میشود. امروزه، سرمایهگذاران و معاملهگران از طیف گستردهای از ابزارهای تحلیلی استفاده میکنند تا به آنها کمک کند بفهمند به دنبال چه نوع روندی باشند.
روندهای بازار در نظریه داو
سه مرحله روندهای اولیه
داو ثابت کرد که روندهای اولیه بلندمدت دارای سه مرحله هستند. و در یک بازار صعودی، مراحل به شرح زیر انجام می شود:
انباشت : پس از بازار نزولی قبلی، ارزش دارایی ها همچنان پایین است زیرا تمایل بازار عمدتاً منفی است. معامله گران هوشمند و بازارسازان در این دوره، قبل از افزایش قابل توجه قیمت، شروع به انباشت می کنند.
مشارکت عمومی: اکنون بازار گسترده تر فرصتی را که معاملهگران هوشمند قبلاً مشاهده کردهاند، درک میکند و عموم مردم به طور فزایندهای در خرید فعال میشوند. در این مرحله، قیمت ها به سرعت افزایش می یابد.
مازاد و توزیع : در مرحله سوم، عموم مردم همچنان به گمانه زنی ادامه می دهند، اما روند به پایان خود نزدیک می شود. بازارسازان شروع به توزیع دارایی های خود می کنند، یعنی با فروش به سایر شرکت کنندگان که هنوز متوجه نشده اند که روند در شرف معکوس شدن است.
در صورتی که در یک بازار نزولی، مراحل فوق اساساً معکوس می شود. این روند با توزیع از سوی کسانی که نشانه ها را می شناسند آغاز می شود و با مشارکت عمومی دنبال می شود. در مرحله سوم، عموم مردم به ناامیدی ادامه خواهند داد، اما سرمایهگذارانی که میتوانند تغییرات آتی را ببینند دوباره شروع به انباشت خواهند کرد.
هیچ تضمینی وجود ندارد که این اصل درست باشد، اما هزاران معاملهگر و سرمایهگذار قبل از اقدام، این مراحل را در نظر میگیرند. البته در روش Wyckoff همچنان بر ایدههای انباشت و توزیع تکیه می شود و تئوری داو در تحلیل تکنیکال مفهومی تا حدودی مشابه از چرخههای بازار (حرکت از یک فاز به فاز دیگر) را توصیف میکند.
همبستگی متقاطع
نظریه داو معتقد است که روندهای اولیه مشاهده شده در یک شاخص بازار باید با روندهای مشاهده شده در شاخص بازار دیگر تأیید شود. در آن زمان، این عمدتا مربوط به شاخص حمل و نقل داوجونز و میانگین صنعتی داوجونز بود.
در آن زمان، بازار حمل و نقل (عمدتاً راه آهن) به شدت با فعالیت های صنعتی مرتبط بود. این منطقی است: برای اینکه کالاهای بیشتری تولید شوند، ابتدا به افزایش فعالیت ریلی نیاز بود تا مواد اولیه مورد نیاز تامین شود.
به این ترتیب، ارتباط واضحی بین صنعت تولید و بازار حمل و نقل وجود داشت. اگر یکی سالم عمل می کرد، دیگری هم احتمالاً سالم بود. با این حال، اصل همبستگی شاخصهای متقاطع امروزه خوب عمل نمیکند، زیرا بسیاری از کالاها دیجیتال هستند که نیازی به تحویل فیزیکی ندارند. در این نظزیه حجم خیلی مهم بود.
همانطور که بسیاری از سرمایه گذاران اکنون انجام می دهند، داو به حجم به عنوان یک شاخص ثانویه حیاتی اعتقاد داشت، به این معنی که یک روند قوی باید با حجم معاملات بالا همراه باشد. هر چه حجم بالاتر باشد، احتمال اینکه حرکت منعکس کننده روند واقعی بازار باشد بیشتر است. وقتی حجم معاملات کم است، عامل قیمت ممکن است نشان دهنده روند واقعی بازار نباشد.
در نظریه داو روندها تا زمانی که یک معکوس تایید نشده است معتبر هستند
نظریه داو معتقد است که اگر بازار روندی داشته باشد، به روند خود ادامه خواهد داد. بنابراین، برای مثال، اگر سهام یک کسب و کار پس از اخبار مثبت شروع به روند صعودی کند، تا زمانی که یک معکوس قطعی نشان داده شود، این روند ادامه خواهد داشت.
به همین دلیل، داو معتقد بود که معکوسها باید با شک و تردید برخورد شود تا زمانی که به عنوان یک روند اولیه جدید تأیید شود. البته، تمایز بین یک روند ثانویه و شروع یک روند اولیه جدید آسان نیست، و معامله گران اغلب با معکوس های گمراه کننده ای مواجه می شوند که در نهایت فقط روند ثانویه هستند.
بستن افکار
برخی از منتقدان استدلال می کنند که نظریه داو منسوخ شده است، به ویژه در رابطه با اصل همبستگی شاخص متقاطع (که بیان می کند یک شاخص یا میانگین باید شاخص دیگری را پشتیبانی کند). با این حال، اکثر سرمایه گذاران نظریه داو را امروزی و مرتبط می دانند. نه تنها به این دلیل که به شناسایی فرصت های مالی مربوط تئوری داو در تحلیل تکنیکال می شود، بلکه به دلیل مفهوم روندهای بازار که داو ایجاد کرد.
آموزش تئوری داو (Dow Theory) نسخه کامل
در سال 1882 میلادی شخصی بنام چارلز داو به همراه شریک خودش ادوارد جونز اقدام به تاسیس کمپانی داو کرد.
چارلز داو نظریاتش را بصورت سلسله مقالاتی در مجله وال استریت منتشر میکرد که در نهایت مجموع مقالات او در قالب نظریه داو یا تئوری داو پایه و اساس تحلیل تکنیکال را شکل داد.
این جلسه آموزشی از سلسله جلسات آموزش فارکس متوسطه است درصورتی که تمایل دارید تمامی جلسات آموزشی را مشاهده کنید از لینک رو برو استفاده کنید تا به لیست کامل این دوره آموزش فارکس دسترسی پیدا کنید.
تئوری داو در واقع یک سری مفاهیم است که چهارچوب اصلی تحلیل تکنیکال را تشریح میکند. اصول این تئوری از نوشته های چارلز داو در خصوص بازار های مالی گرفته شده است چارلز داو موسس و ویراشگر نشریه وال استریت ژورنال بود و یکی از بنیانگذاران کمپانی داو جونز Dow Jones & Company میباشد.
چارلز داو به عنوان بخشی از داوجونز کمک کرد که اولین شاخص سهام بورس با نام Dow Jones در شاخه حمل و نقل ایجاد شود.
چارلز داو به هیچ عنوان تئوری خود را بصورت مکتوب و پیوسته در نیاورد و به هیچ عنوان از آن بعنوان تئوری یاد نکرد اما بسیاری از افراد تواتستند از ایده های او الگو برداری کرده و استفاده کنند. بعدها شخصی بنام ویلیام همیلتون که یکی از نویسندگان نشریه وال استریت ژورنال بود مقالات چارلز داو را در کنار هم قرار داد و چیزی را به وجود آورد که امروزه با نام تئوری داو Dow Theory شناخته میشود.
در این آموزش با تمام زیر و بم این تئوری را بیان میکنیم و بررسی میکنیم و البته در همین ابتدا به این مورد اشاره کنیم که این تئوری نیز مانند هر فرضیه یا نظریه دیگری به هیچ وجه کامل نیست و خالی از خطا نخواهد بود و تمامی بخشهای آن قابل تفسیر به شکل ها و شمایل متفاوت میباشد.
کلیت تئوری داو Dow Theory
اصول اولیه ارائه شده از طرف چارلز داو بسیار نزدیک و هم سو با نظریه دیگری با نام بازار موثر است . چارلز داو باور داشت که بازار همیشه واقعیت را کمرنگ میکند و تمامی اطلاعاتی که ما داریم قبلا اثر خود را برروی قیمت گذاشته است.
تصور کنید انتظار بر این باشد که یک کمپانی گزارشی از در آمد خود را بصورت خوب و مثبت ارائه کند.همین موضوع قبل از اینکه اتفاق بیافتد اثر خود را بر روی بازار خواهد گذاشت پس در اینگونه شرایط درخواست و تقاضا برای سهام آن شرکت قبل از انتشار اطلاعات و گزارش بالا میرود پس طبیعی است اگر بعد از بیرون آمد گزارش مورد انتظار قیمت تغییرات چندانی نخواهد داشت. البته این موضوع عمومیت ندارد ولی تغریبا در اکثر مواقع صادق است.
یکی از بزرگترین اکشتفات داو که در تئوری داو توضیح داده شده است این است که او کشف کرد که در برخی از مواقع قیمت در سها یک شرکت یا در بورس بعد از اینکه خبر مورد انتظار منتشر میشود هرچند یک خبر خوب بوده است بازهم قیمت کاهش پیدا میکند کشف داو این بود که قیمت قبلا اثر خود را از انتظار خبر گرفته است اما با انتشار رقم صحیح بازار متوجه شده است که قیمت به میزانی که رشد کرده است نباید رشد میداشت پس خود را اصلاح کرده است.
این قوانین از نظر بسیاری از معامله گران و سرمایه گذاران مخصوصا آنهایی که بصورت حرفه ای از تحلیل تکنیکال برای تجزیه و تحلیل بازار فارکس استفاده میکنند کاملا تایید شده است اما نظر مخالفی نیز وجود دارد چرا که از طرفی کسانی هستند که از تحلیل بنیادین یا همان تحلیل فاندامنتال استفاده میکنند موافق نیستند چرا که آنها معتقد هستند که ارزش و قیمت حاکم بر بازار بر روی قیمت یک سهام تاثیری نمیگذارد.
اصول اولیه نظریه داو یا همان تئوری داو Dow Theory
در نظریه داو اصولی وجود دارد که در زیر به آنها اشاره میکنیم :
- قیمتها تنها چیزهایی هستند که به آن نیازمند هستیم.
- در بازار سه نوع روند وجود دارد.
- در روندهای بزرگ ما سه مرحله داریم.
- در تحلیل شاخص ها باید شاخص ها یکدیگر را تایید کنند.
- روند بازار را حجم معاملات تصدیق میکنند.
- روند ها در بازار فارکس تا وقتی که اخطار قطعی دال بر بازگشت را دریافت نکنند به مسیر خود ادامه خواهند داد.
در این پست در خصوص هرکدام از این موارد بصورت مفصل سخن تئوری داو در تحلیل تکنیکال خواهیم گفت.
1: قیمت تنها چیزی است که بازار بر روی آن اثر میگذارد.
این واقعیت که همیشه هر نوع گزارش یا خبر یا اطلاعیه و هر آنچه میتواند بر بازار تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد تنها و تنها بر روی قیمت خود را نمایش میدهد را هرگز فراموش نکنید.و به دنبال مسائل پیچیده نباشید قیمتها با شما صحبت میکنند
2: در بازار تنها 3 نوع روند داریم این سه روند عبارتند از روند صعودی و روند نزولی و روند خنثی که در بخش روندها به آن میپردازیم.
3 : هر روند بزرگی از سه مرحله تشکل شده است که در ادامه به شما توضیح خواهیم داد.
تئوری داو میگوید که سه روند مختلف در بازار وجود دارد:
- روند اصلی یا روند اولیه: روند اصلی بین چندماه تا چندین سال باقی خواهد ماند و حرکت اصلی و بزرگ بازار را مشخص میکند.
- روند ثانویه روند اصلاحی بزرگ: روند ثانویه بین چند هفته تا چندین ماه باقی میماند.
- روند سوم روند اصلاحی کوچک : این روندها در کمتر از یک هفته و یا ده روز میل به از بین رفتند دارند. در برخی موارد این روندها در طی چند ساعت یا یک روز نیز از بین میروند.
به عبارتی روندهای موجود در بازار را میتوان به زبان ساده تر به سه دسته تقسیم کرد.
هرکدام از این روندها میتوانند در کنار دیگری قرار بگیرند بعنوان مثال ممکن است در روند بلند مدت بازار در یک روند صعودی باشد و همزمان در روند میان مدت در یک روند رنج یا خنثی قرار داشته باشد که یک اصلاح بزرگ میباشد و در عین حال در فاز کوتاه مدت در یک روند صعودی یا نزولی اصلاحی کوچک باشد.
آنچه باید به آن توجه خاص داشته باشیم و اهمیت دهیم این است که ما در چه نوع سیستم معاملاتی اقدام به تحلیل کرده ایم؟
اگر استراتژی ما یک استراتژی کوتاه مدت است یقینا توجه به روند میان مدت و کوتاه مدت برای ما مفید است و اگر استراتژی ما در یک روند میان مدت است توجه به روند بلند مدت بسیار اهمیت خواهد داشت.
در آینده بیشتر توضیح خواهیم داد که چطور با توجه به روندها میتوانیم معاملات مطمئن تر و با ریسک کمتری داشته باشیم اما در این بخش در همین حد بدانید که یک تحلیل گر حرفه در روند میان مدت با توجه به روند بلند مدت به هیچ عنوان به دنبال ورود به یک معامله در جهت خلاف روند بلند مدت نخواهد بود.
پس اگر روند بلند مدت را صعودی میبیند و استراتژی وی بر اساس روند میان مدت است به هیچ وجه به دنبال معاملات فروش نیست و فقط به دنبال بهترین نقاط برای معاملاتی با مطابقت و در جهت روند بلند مدت میباشد.
گام های روند اصلی یا اولیه در تئوری داو
بر اساس تئوری داو در یک روند اولیه که ما از آن به روند اصلی یاد میکنیم سه مرحله وجود دارد. ما این سه مرحله را با یک مثال برای یک روند مثبت یا صعودی شرح میدهیم:
اول : ذخیره و توده Accumulation
بعد از اینکه یک روند منفی یا نزولی شکل گرفت در واقع ارزش پایین یک دارایی مثلا طلا و در مرحله اول منجر به این خواهد شد که تمایلات عمومی و احساسات عمومی به سمتی حرکت کند که بازار اکثرا منفی باشد. تحلیل گر حرفه ای در این زمان شروع به ذخیره سازی یا همان خرید میکند تا در قیمت پایین بعنوان مثال طلا را خریداری کرده باشد.
دوم : مشارکت از سمت دیگران Public Participation
در این زمان افراد دیگری نیز پیدا میشوند و آنچه را که یک تحلیل گر حرفه ای در بازار قبلا دیده است را درک میکنند و شروع به خرید میکنند با این کار بازار با توجه به استقبال عمومی از طلا با رشد همراه خواهد بود و قیمت بصورت چشم گیری افزایش خواهد یافت.
3 : توزیع گسترده Distirbution
تحلیل گر حرفه ای که در قیمتهای پایین خریداری کرده است در این مرحله با توجه به اینکه میداند بازار با این رشد که بخاطر مشارکت عمومی ایجاد شده است به زودی به پایان روند خود خواهد رسید با هوش و زیرکی اقدام به فروش طلا میکند و عملا طلایی که ارزان خریده است را به قیمتی بالا به افرادی که تازه به فکر این هستند که در بخش مشارکت وارد شوند (( به اشتباه چرا که دیگر از زمان مشارکت عبور کرده بازار )) میفروشد و از بازار خارج میشود.
همین مثال را میتوانید برای خودتان برای یک بازار نزولی تصور کنید که تحلیل گر حرفه ای در آغاز روند نزولی با فروش طلا در مقابل دلار اقدام به ذخیره سازی میکند و در زمان مناسب در قیمتی پایین تر اقدام به خرید مجدد در حجم بیشتر خواهد کرد.
1 : مرحله ذخیره و ایجاد توده
2 : مرحله مشارکت عمومی و شکل گیری روند صعودی
3: مرحله توزیع گسترده و نزدیک شدن به پایان یک روند
همانطور که مشاهده میکنید سه مرحله ای که از نظر داو بر بازار حاکم است در تصویر فوق که ازچارت طلا میباشد مشخص است.
نکته جالب اینکه همواره بازار از مرحله سه به مرحله یک منتقل خواهد شد به این معنی که شکل گیری سه مرحله ای مجدد هر زمان در پایان مرحله سوم ممکن است اتفاق بیافتد و البته ممکن است با یک تغییر روند و یا یک اصلاح همراه باشد.
مجدد متذکر میشوم که هیچ ضمانتی وجود ندارد که این قوانین همیشه درست از آب در بیایند اما با بررسی چارت یقینا تایید خواهید کرد که عموما این اتفاق را مشاهده میکنید و سه مرحله گفته شده را به تکرار میتوانید در چارت خودتان مشاهده کنید.
در تصویر زیر نیز برای یک روند نزولی در تایم روزانه را میتوانید مشاهده کنید.
شاخص ها باید یکدیگر را تایید کنند
در تئوری داو اینطور گفته شده است : زمانیکه یک روند اصلی در یک شاخص یا نمودار ایجاد میشود باید توسط شاخصی دیگر در نمودار مورد تایید قرار بگیرد.
بعنوان مثال شما اگر روند اصلی را در یک جفت ارزی با محوریت دلار را کشف میکنید پس باید تایید افزایش ارزش دلار را از جفتهای ارزی دیگر نیز بگیرید تا یقین کنید که به واقع دلار درحال تقویت است نه اینکه جفت ارزی در مقابل آن درحال افت ارزش است.
فرض کنید که جفت ارزی دلار آمریکا به ین ژاپن شما شاهد شکل گیری یک روند اصلی منجر به تقویت دلار هستید پس طبیعتا این جفت ارزی در حالت صعودی قرار گرفته است. در این حالت برای تایید بهتر است از یک یا چند جفت ارزی دیگر با محوریت دلار نیز تاییدیه بگیرید مثلا جفت ارزی دلار آمریکا به فرانک سوئیس نیز اگر دلار در حال تقویت است باید صعودی باشد.
داو معتقد بوده است که ارتباط بین شاخص ها همیشه حفظ میشود در آن زمان شاخص مورد استفاده داوجونز که از شاخص های حمل و نقل بوده است با شاخص های صنعت در کنار هم در نظر گرفته میشدند امروزه نیز مقایسه شاخص ها یا جفتهای ارزی بازهم کاربرد بسیار مهمی دارند.
نکته لازم به تذکر این است که این تقاطع در بازار رمز ارزها کاربرد چندانی ندارد و مورد استفاده آن بیشتر در بازار فارکس است.
تایید روند بازار با حجم معاملات
در تئوری داو Dow Theory اینطور آمده است که هر چه حجم معاملات بیشتر باشد احتمال اینکه قیمت فعلی بر حرکت بازار تاثیر بگذارد بیشتر است.
از نظر داو یک روند قدرتمند باید با یک حجم بالا از معملات همراه باشد تا ادامه دار باشد در غیر این صورت روند قدرتمندی نخواهد بود.
پس اگر در یک روند صعودی حجم معاملات خرید قوی داشته باشیم احتمال اینکه روند صعودی پر قدرتی داشته باشیم بیسیار زیاد است .چارلز داو از حجم بعنوان یک اندیکاتور ثانویه استفاده میکرده و اعتقاد فراوانی به آن داشته است.
یا تصور کنید ما یک روند داریم چه صعودی چه نزولی تفاوتی نمیکند اما حجم معاملات در جهت روند آنچنان قوی و پرقدرت نیست. این نشان دهنده عدم علاقه و عدم اطمینان سرمایه گذاران از روند است. پس آنها منتظر هستند که تا در صورت جلب اعتماد وارد بازار شوند پس روند حاکم روند قوی نخواهد بود و حرکت قیمت با توجه به حجم پایین معاملات زیاد نخواهد بود.
پس بعنوان مثال اگر یک سهام را در نظر بگیریم که بر اثر انتشار یک خبر خوب و مثبت ارزش قیمتی سهمش افزایش پیدا کند به این افزایش قیمت مادامی ادامه خواهد داد که سهامداران با حجم معاملاتی بالا متقاضی آن باشند در غیر اینصورت شاهد کاهش ارزش خواهیم بود.
یک نکته واقعا سخت:
اینکه بتوانیم یک روند اصلی را از یک بازگشت ثانویه در بازار تشخص دهیم واقعا کار دشواری هست تا حدی که گاها بسیاری را دچار اشتباه میکند تا جایی که یک روند ثانویه منفی یا همان اصلاح قیمت بازار را با بازگشت قیمت و شروع روند اصلی جدید اشتباه میگیرند.
پس برای در امان ماندن از این اشتباه تلاش کنید تا همیشه در جهت روند حاکم معامله کنید و اگر روندی حاکم نیست صبور باشید تا یک روند اصلی جدید شکل بگیرد.
یک روند به مسیر خود ادامه میدهد مگر خلافش ثابت شود
چارلز داو بر این باور بوده است که روند ها همیشه به ادامه مسیر خودشان ادامه خواهند داد مگر اینکه دلایل کافی برای برگشت از ادامه روند خود پیدا کنند.
نکته ای که در چند خط بالاتر گفتیم رو مجدد مطالعه کنید و هیچ وجه در خلاف جهت روند معامله ای انجام ندهید مگر اینکه واقعا اطمینان حاصل کرده باشید که روند جدیدی شکل گرفته است نه یک روند اصلاحی یک روند اصلی جدید.