مقدمه ای بر پرایس اکشن

پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
پرایس اکشن (Price Action) و کاربرد آن در ارزهای دیجیتال
پرایس اکشن (Price Action) چه اطلاعاتی را به ما می دهد؟ تحلیل پرایس اکشن چه مزیتی دارد؟سرمایهگذاران برای تحلیل و پیشبینی قیمت داراییهای مختلف در بازارهای مالی، از رویکردها و روشهای مختلفی استفاده میکنند. به صورت کلی در بازارهای مالی، دو دسته تحلیل وجود دارد که عبارتند از تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis).
مقدمه ای بر پرایس اکشن (Price Action)
در تحلیل تکنیکال، سرمایهگذاران با تحلیل و بررسی دادههای تاریخی در مورد قیمت سهمها و بهطور کلی داراییهای مالی، اقدام به پیشبینی قیمت در آینده میکنند. تحلیل تکنیکال دارای طیف گستردهای از انواع روشها و رویکردها است و ترکیبی است از هنر و محاسبات ریاضی. پرایس اکشن (Price Action) یا رفتار قیمت، در واقع نوعی تحلیل تکنیکال است که بر خلاف سایر رویکردهای تحلیل تکنیکال، تنها با استفاده از رفتار قیمت در زمانهای مختلف و با بررسی الگوهای خاصی که قیمتها در طول زمان تشکیل میدهند، رفتار قیمت در آینده را پیشبینی میکند.
در تحلیل پرایس اکشن (رفتار قیمت) ، با تمرکز و تاکید بر نمودار قیمت، رفتار، الگوها و حرکتهای معنیدار قیمتها شناسایی میشود. در این مدل تحلیل از سایر اندیکاتورهای تکنیکال استفادهی زیادی نمیشود و فقط حرکت قیمتها و الگوهای تشکیل شده مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرد. در واقع پرایس اکشن نهتنها نشاندهندهی رفتار قیمت در طول زمان است، بلکه نشاندهندهی رفتار بازار، بازیگران و سرمایهگذاران نیز است. تاثیر همهی اخبار و اتفاقات مهم در گذشته، حال و آینده را میتوان در نمودار قیمت مشاهده کرد. بنابراین تحلیل پرایس اکشن (Price Action) از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
پرایس اکشن و الگوهای شمعی (CandleSticks)
معمولا برای تحلیل تکنیکال و Price Action از الگوهای شمعی استفاده میشود. الگوهای شمعی یکی از روشهای نمایش نمودار قیمت و زمان است. این الگوها ساده و قابل فهم هستند و نسبت به سایر روشهای نمایش نمودار قیمت و زمان، قیمتها را با جزئیات کاملتری نشان میدهند.
نمودار بالا نمونهای از نمودار قیمت و زمان با استفاده از الگوهای شمعی است. الگوهای شمعی به دلیل ویژگیهای خاصی که دارند، میتوانند الگوهای قیمتی خاصی را نشان دهند و برای تحلیل Price Action بسیار مناسب هستند. بنابراین قبل از آشنایی با رفتار قیمتها، باید به صورت کامل با نحوهی نمایش الگوهای شمعی آشنا باشید.
در الگوهای شمعی هر شمع یا کندل نشاندهندهی یک واحد یا یک جلسهی معاملاتی است. مثلا اگر نمودار قیمتها روزانه باشد، هر کندل نشاندهندهی یک روز معمالاتی است. معمولا اگر قیمت سهم یا دارایی از شروع جلسه تا پایان صعودی باشد، کندل به رنگ سبز نشان داده میشود و اگر منفی باشد، به صورت قرمز یا خالی نشان داده میشود. ضلع پایین در صورت سبز بودن کندل، نشاندهنده قیمت اولیه یا همان قیمت باز شدن open price است و اگر کندل قرمز باشد، ضلع بالای کندل، نشاندهندهی قیمت بسته شدن یا Closed price است. به دو خط بالا و پایین، سایه یا shadow گفته میشود و خط پایین نشاندهندهی کمترین قیمت در آن جلسهی معاملاتی و خط بالا نشاندهندهی بیشترین قیمت در آن جلسه معاملاتی است.
تحلیل رفتار قیمت (Price Action)
قیمتها در طول زمان الگوها و جهتگیریهای خاصی را شکل میدهند. این الگوها به مرور زمان شناخته شدهاند و دارای انواع مختلفی هستند. الگوهای شکل گرفته در نمودارهای شمعی از معروفترین این الگوها هستند. نکتهی مهمی که باید در نظر داشت این است،که برداشت هر سرمایهگذار یا تحلیلگر از این الگوها متفاوت است. بهعبارتی انواع برداشتها و نتیجهگیریها از این این تحلیلها بستگی به افراد دارد و شخصی است. همهی افراد در بازارهای مالی سود نمیکنند و برنده نیستند.
تحلیل انواع روند در پرایس اکشن
نقطه شروع در تحلیل (رفتار قیمت)، تشخیص فاز بازار است. این به معنی است که، ابتدا باید تشخیص دهیم قیمتها در چه فازی قرار دارند. سه فاز کلی در رفتار قیمتها وجود دارند که عبارتند از Consolidation (تثبیت قیمتها)، فاز اصلاحی Retracement و Trending ( روند قیمتها). در فازConsolidation قیمتها در یک محدودهی خاصی که معمولا بین دو ناحیهی مقاومتی Resistance یا حمایتی Support است، نوسان میکنند. در فاز روند، قیمتها در یک جهت خاص در حال حرکت هستند و صعودی یا نزولی هستند. البته باید در نظر داشت که درون هرکدام از این فازها، فازهای کوچکتری نیز وجود دارند و حرکات و رفتار قیمتها دارای اولویت هستند. این حرکات به دو دستهی مینور Minor و ماژور Major تقسیم بندی میشوند. در فاز اصلاحی نیز قیمتها روند متفاوتی نسبت به روند قبلی پیش گرفته و دوباره به روند قبلی باز میگردند و یا وارد فاز Consolidation یا تثبیت میشوند.
مثال تحلیل روند
به عنوان مثال در تصویر زیر قیمت بیتکوین در تایمفریم یا دورهی زمانی روزانه نمایش داده شدهاست. در این نمودار قیمت بیتکوین ابتدا از محدودهی 59731 دلار وارد یک کانال نزولی شدهاست و یک روند نزولی را تشکیل دادهاست. این روند نزولی تا محدودهی 32473 دلار ادامه داشته و پس از آن متوقف شده است. بعد از آن قیمت این رمزارز وارد یک فاز تثبیتی بین محدودهی 32473 دلار و 39925 شده است.
یکی از نشانههای روند نزولی تشکیل کندلهایی است که پایینتر از کندل قبلی بسته میشوند.. معمولا پس از هر روند ماژور مانند روند بالا یک دورهی تثبیت وجود دارد و در اصطلاح به آن دورهی استراحت نیز گفته میشود. البته ممکن است یک حرکت اصلاحی نیز در جهت مخالف شکل بگیرد که در قسمت بعد در مورد آن توضیح خواهیم داد. حالا در اینجا، سرمایهگذاران با این معما روبهرو میشوند که، قیمت بیتکوین پس از خروج از کانالی که در حال حاضر در آن تثبیت شده، چه روندی را پیش میگیرد. برای پیشبینی این موضوع، تنها تحلیل رفتار قیمت کافی نیست و باید از سایر اندیکاتورها و تحلیلهای تکنیکال موجود و حتی تحلیل بنیادی نیز استفاده کرد.
حرکتهای اصلاحی، خطوط حمایت و مقاومت در رفتار قیمتها
همانطور که گفته شد، حرکتهای اصلاحی عبارتند از تغییر روند قیمت در جهت مخالف. مثلا اگر قیمت روند صعودی دارد با یک اصلاح، وارد فاز نزولی میشود و دوباره وارد فاز صعودی شده یا در یک محدودهی خاص تثبیت میشود. یکی از مهمترین و معروفترین روشها برای تعیین میزان اصلاح قیمتها پس از هر روند، نسبتهای فیبوناچی است. با استفاده از این نسبتها میتوان محدودههای مقاومت و حمایت را تشخیص داد، و در مورد میزان اصلاح قیمتها پیشبینی کرد. این نسبتها میتوانند خطوط حمایت و مقاومت را مشخص کنند. با استفاده از این خطوط میتوان معکوس شدن روند را تشخیص داد.
در نمودار زیر قیمت بیتکوین یک روند صعودی را در تایمفریم روزانه از قیمت 30512 دلار شروع کرده و توانسته تا 58261 دلار رشد کند.
پس از متوقف شدن قیمت در محدودهی 58261 دلار، یک روند اصلاحی نزولی شکل گرفته و قیمت تا 44435 دلار کاهش پیدا کردهاست. این محدودهی قیمتی در ناحیهی 50 درصد فیبوناچی قرار دارد که نسبت بسیار قدرتمندی است و یک حمایت قوی را تشکیل دادهاست. یک کندل قرمز رنگ با یک سایهی بلند در این ناحیه وجود دارد که خود آن نیز یک Pin Bar است PIN BAR یکی از الگوهای شمعی است که نشاندهندهی معکوس شدن روند است و پس از آن دوباره روند صعودی شکل گرفته است. لازم به ذکر است که محدودهی قیمت 58621 دلار که روند صعودی قبلی قادر به شکستن آن نبود، تبدیل به یک مقاومت قدرتمند شده و در مقابل روندهای صعودی بعد نیز مقاوت کرده و از رشد قیمت جلوگیری کردهاست. بنابراین با شناسایی روندهای اصلی و اصلاحی و پیدا کردن خطوط حمایت و مقاومت، میتوان رفتار قیمت را پیشبینی کرد.
بازهی زمانی یا Time Frame
بازهی زمانی یا Time Frame، واحدهای زمانیای که نمودار قیمتها بر اساس آن نمایش داده میشود. مثلا اگر نمودار قیمتها روزانه باشد، هر کندل نشاندهندهی یک روز معمالاتی است. تایمفریمها میتوانند از یک ثانیه تا 1ساعت، 4ساعت، روزانه و حتی سالانه باشند. سرمایهگذاران با توجه به میزان ریسکپذیری و استراتژی معاملاتی که دارند، تایمفریم معاملاتی خاص خود را انتخاب میکنند. بعضی از سرمایهگذاران از تحلیل تایمفریمهای چندگانه Multiple Timeframes استفاده میکنند. به طور کلی، هر چقدر که میزان تایمفریم کوچکتر باشد، بازهی معاملاتی سرمایهگذار نیز کوچکتر میشود. مثلا اگر سرمایهگذاری تمایل به سرمایهگذاری در کوتاهمدت داشته باشد، بهتر است که از تایمفریمهای کوچکتر مانند 1ساعته و 15 دقیقهای استفاده کند. سرمایهگذارانی که تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند از تایمفریمهای هفتگی یا ماهانه برای تحلیل رفتار قیمتها استفاده میکنند.
بهتر است در بازارهایی که دارایی نوسانات زیادی هستند، از Price Action در تایمفریمهای کوچکتر برای تحلیل رفتار قیمت استفاده کنید. خطوط حمایت و مقاومت با گذشت زمان همچنان کارایی دارند. ممکن است خط حمایتی که 6 ماه قبل، از ریزش قیمتها جلوگیری کرده است، دوباره تبدیل به یک حمایت و یا حتی یک مقاومت قدرتمند شود. تحلیل بازههای زمانی یکی از مهمترین قسمتها در بررسی و تحلیل رفتار قیمت در price action است. باید قبل از ورود به معالمه، رفتار قیمت را در بازههای زمانی مختلف بررسی کنید.
استفاده از تحلیل پرایس اکشن در معاملات رمزارزها
محدودیتها و مزیتهای پرایس اکشن (Price Action)
پرایس اکشن (Price Action) برای بررسی و پیشبینی قیمت همهی داراییهای مالی کاربرد دارد. یکی از مزیت این تحلیل، ساده بودن آن است. بعضی از تحلیلگران با پیچیده کردن بیش از حد تحلیل خود، باعث بروز خطا در پیشبینیهای خود میشوند. اما ساده بودن Price Actionباعث افزایش دقت آن میشود. البته باید در نظر داشت که برای تحلیل و معامله در بازارها باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت و price action به تنهایی قادر به پیشبینی و تحلیل کامل نیست. همچنین به علت پیچیدگی بعضی از الگوها و روندها، برداشتهای مختلفی از رفتار قیمت میشود. باید مراقب بود که سیگنالهای معاملاتی تولید شده، همواره دقیق نیست و بعضا موجب ایجاد ضرر برای سرمایهگذاران میشود.مقدمه ای بر پرایس اکشن
نکته قابل توجه در کاربرد پرایس اکشن
نکتهی مهمی که در استفاده از رفتار قیمتها برای معاملهی رمزارزها باید در نظر داشت، این است که هر رمزارز دارای رفتار قیمتی مختص به خود است. عواملی مانند نقدشوندگی و مارکتکپ و سایر عوامل بنیادی باعث تاثیرگذاری در نوسانات رمزارزها شده و رفتار قیمت آنها را تحت تاثیر قرار میدهند. بهتر است برای تحلیل رفتار قیمت رمزارزها، ابتدا در تایمفریمهای مختلف، الگوها و روندهای مختلف را بررسی مقدمه ای بر پرایس اکشن و شناسایی کنید. الگوهای مختلف یا خطوط حمایت و مقاومتی که در طول زمان ایجاد میشوند، همیشه قابل اعتماد نیستند. اخبار و فضاسازیهای موجود در بازار میتوانند به راحتی باعث شکسته شدن این خطوط شوند. بنابراین برای معاملهی رمزارزها باید عوامل بنیادی را نیز در نظر بگیرید. زیرا الگوها و روندهای شکل گرفته شده در بازار، تنها برداشت شخصی ما هستند و ممکن است این برداشتها اشتباه باشند.
منبع: دیجی بیت
مقدمه ای بر پرایس اکشن
پرایس اکشن Price Action Trading یا مختصر شده PAT عبارتست از اینکه تریدر تمام تصمیمات خود در مورد ترید را فقط بر اساس نمودار قیمت بدون هیچ اندیکاتور; اکسپرت و … اخذ می نماید.
این بدین معنا است که هیچگونه اندیکاتور تاخیری مانند مووینگ اوریج ها برای تعیین سطوح دینامیک حمایت و مقاومت استفاده نمی شود.سطوح حمایت و مقاومت به دو دسته استایک و دینامیک تقسیم می شود. در سطوح استایک برای تعیین حمایت و مقاومت از خطهای افقی استفاده می شود که در نتیجه نسبت به زمان ثابت است اما در سطوح دینامیک مقادیر حمایت و مقاومت نسبت به زمان تغییر می نماید مانند موینگ اوریج ها که یکی از کاربرد های انها استفاده از آنها بعنوان سطوح حمایت و مقاومت می باشد.
در تمام بازار های مالی اطلاعات قیمت بر اساس پریود هائی از زمان ترسیم می شود. بدین ترتیب انواع نمودار قیمت بر اساس تایم فریم یک دقیفه تا ماهانه قابل دسترسی می باشد.
نمودار قیمت بازتابی از تمامی انتظارات بازیگران بازار اعم از بانکها; موسسات سرمایه گذاری; سرمایه گزارن خرد و حتی اکسپرتهای کامپیوتری (روباتهای معامله گر) در پریود زمانی مشخص (یک دقیقه; یکساعته و …) را نشان می دهد و این انتظارات این معامله گران در قالب نمودار و حرکت قیمت به بازار تجسم می بخشد.
در واقع میتوان اینگونه عنوان کرد که حرکت قیمت (Price Action) چیزی نیست جز تجسم و عینیت یافتن انتظارت بازیگران آن بازار.
اطلاعات اقتصادی دوره ائی مانند اعلام شاخصها; تغییر و تحولات سیاسی و رخدادن حوادث طبیعی مانند سیل; جنگ; زلزله و…; گرچه مانند کاتالیزو حرکت قیمت را تسریع می کند اما برای اینکه در بازار تریدر موفقی باشید نیاز به تحلیل آنها ندارید. که البته دلیل آن بسیار واضح است زیرا اینگونه رخداد ها در نهایت بر روی قیمت تاثیر گذار خواهند بود.
از آنجائیکه نمودار قیمت بازتابی از تمام متغیرهای تاثیر گذار بر حرکت قیمت در پریود زمانی داده شده می باشد; استفاده از اندیکاتور های تاخیری مانند استوکاستیک; مکدی;آر اس آی و … فقط از دست دادن زمان خواهد بود.
حرکت قیمت (Price Action) تمام سیگنالهائی را که شما برای داشتن یک سیستم موفق و سود ده نیاز دارید ; به شما خواهد داد. این سیگنالها توسط استراتژی های ترید پرایس اکش صادر می شوند و به تریدر تصویری از حرکت قیمت (آنچه تا کنون رخ داده است) و کمک به پیش بینی آینده قیمت با دقت بالا می نماید.
چارت ساده در برابر چارت شلوغ مملو از اندیکاتور
برای نشان دادن تفاوت بین چارت ساده پرایس اکشنی و چارتی که تعدادی از محبوب ترین اندیکاتور ها بر روی آن قرار دارد; دو چارت زیر بعنوان مثال در نظر بگیرید. در چارت اولی هیچ اندیکاتوری وجود ندارد و پرایس اکشن خالص است. و در چارت پائینی اندیکاتور های استوکاستیک; MACD; ADX و بالینگر باند قرار دارد.
نکته حائز اهمیت اینکه:
چارتی که دارای تعداد بیشتری اندیکاتور باشد; با اشغال بخشی از چارت سبب کوچک شدن قسمت نموار قیمت شده و این باعث می شود توجه تریدر به حرکت خالص قیمت کمتر شود. بنابراین نه تنها فضای کمتری از صفحه مانیتور شما به حرکت قیمت اختصاص می یابد بلکه توجه شما آنطور که باید و شاید بطور کامل بر روح چگونگی حرکت قیمت متمرکز نمی شود.
اگر به هر دو چارت با دقت نگاه کرده و بخواهید یکی را برای تحلیل و ترید آسانتر انتخاب کنید; کدام را انتخاب خواهید کرد؟
تمام اندیکاتور های چارت پائینی و در حقیقت تمامی اندیکاتور ها بر پایه حرکت قیمت قرار دارند. به عبارت دیگر هر که تریدر اندیکاتور جدیدی به چارت خود اضافه می کند;یک متغییر جدید به مجموعه متغییر های خود اضافه کرده است که علاوه بر آنکه سبب تحلیل و پیش بینی بهتر قیمت نخواهد شد بلکه سردرگمی بیشتر تریدر را نیز به همراه خواهد داشت.
مثالهائی از استراتژیهای پرایس اکشنی مورد علاقه من
توجه داشته باشد که چارت زیر به گونه ای انتخاب شده که سیگنالهای اشتباه (fail) نیز در آن وجود دارد. زیرا قرار بر این نیست که استراتژی تمام موقعیت های بازار را درست پیش بینی کند. و صدور سیگنالهای اشتباه ; توسط بهترین استراتژی ها نیز اجتناب ناپزیر است. بنابراین هدف من در نظر گرفتن مطمئن ترین و واقعی ترین حالت است.
چگونه روند بازار را تشخیص دهیم
یکی از اولین مراحل یاد گیری ترید با پرایس اکشن عبارتست از تشخیص بازار روند دار از بازار رنج. استراتژی تعقیب روند یکی از استراتژی هائی است که بیشترین احتمال موفقیت را دارا می باشد. و اگر بخواهید از این بازار پول بیرون بکشید; مجبور هستید آنرا بخوبی فرا بگیرید.
نمودار زیر نشان می دهد که چگونه از حرکت مارکت برای تعیین روند استفاده می کنیم.
مارکت را صعودی م نامیم اگر همواره های High های بالاتر و Low های بالاتر تشکیل شود. (HH,Hl) و مارکت نزولی خوانده می شودی اگر High های پایین تر و Low های پائئن تری در آن تشکیل شود (LH,LL) .
در تصویر زیر بخوبی روند صعودی ملاحظه میگردد.
بازار روند دار در مقابل بازار رنج
همانگونه که قبلآ کفته شد; پرایس اکشن یا ترید بر مبنای آنالیز پرایس اکشن; عبارتست از آنالیز حرکت قیمت بر حسب زمان.
نتیجه حاصل از این آنالیز به ما خواهد گفت که آیا بازار دارای روند است و یا اینکه در حالت رنج قرار دارد.
پس با یک انالیز ساده پرایس اکشن می توان فهمید بازار دارای روند است و یا اینکه در حالت رنج قرار دارد.
با مثالهای بالا نشان دادیم که چگونه می توان فهمید بازار در حالت روند دار قرار دارد. حال خیلی ساده بازاری که داری روند نباشد (یعنی قانون HH,HL در روند صعودی و قانون LH,LL در روند نزولی در ان صدق نکند) بازار بدون روند و یا همام بازار رنج خواهد بود.
در نمودار دقت کنید که چگونه ناحیه رنج پرایس اکشنی; مابین سطوح حمایت و مقاومت در حال نوسان است. در این ناحیه قانون HH,HL و نیز قانون LH,LL وجود ندارد و ما در یک ناحیه رنج قرار مقدمه ای بر پرایس اکشن داریم.
مثال زیر نشان می دهد که چگونه بازار از یک ناحیه رنج به یک ناحیه با ترند صعودی وارد می شود.
بازار روند دار در مقابل بازار رنج
همانگونه که قبلآ کفته شد; پرایس اکشن یا ترید بر مبنای آنالیز پرایس اکشن; عبارتست از آنالیز حرکت قیمت بر حسب زمان.
نتیجه حاصل از این آنالیز به ما خواهد گفت که آیا بازار دارای روند است و یا اینکه در حالت رنج قرار دارد.
پس با یک انالیز ساده پرایس اکشن می توان فهمید بازار دارای روند است و یا اینکه در حالت رنج قرار دارد.
با مثالهای بالا نشان دادیم که چگونه می توان فهمید بازار در حالت روند دار قرار دارد. حال خیلی ساده بازاری که داری روند نباشد (یعنی قانون HH,HL در روند صعودی و قانون LH,LL در روند نزولی در ان صدق نکند) بازار بدون روند و یا همام بازار رنج خواهد بود.
در نمودار دقت کنید که چگونه ناحیه رنج پرایس اکشنی; مابین سطوح حمایت و مقاومت در حال نوسان است. در این ناحیه قانون HH,HL و نیز قانون LH,LL وجود ندارد و ما در یک ناحیه رنج قرار داریم.
مثال زیر نشان می دهد که چگونه بازار از یک ناحیه رنج به یک ناحیه با ترند صعودی وارد می شود.
چگونه با استفاده از تلاقی نقاط در پرایس اکشن معامله کنیم.
مرجل مهم بعدی در ترید فارکس با استفاده از پرایش اکشن عبارتست از ترسم سطوح کلیدی نمودار و جستجوی برای یافتن نقاط متلاقی جهت استفاده از آنها برای ترید.
در نمودار زیر به وضوح یک سطح حمایت و ریتریس فیبوناچی 50% و پین بار در جفت ارز USDJPY ; در یک نقطه با یکدیگر متلاقی شده اند. این تلاقی سه گانه باعث شده تا قیمت به مقدار زیادی به سمت بالا صعود کند.
تمام متغییر های اقتصادی باعث حرکت قیمت می شوند:
تمام متغییر های اقتصادی باعث حرکت قیمت می شوندکه در نمودار قیمت به راحتی دیده می شوند. بنابراین تاثیری که اخبار فاندامنتال بر روی قیمت می گذارند (اعلام شاخصهای اقتصادی دوره ای; حوادث و تحولات سیاسی و حوادث غیر مترقبه مانند جنگ و بلایای طبیعی) تاثیر خود بر حرکت قیمت نشان داده و براحتی توسط نمدار قیمت قابل مشاهده است.
بنابراین بجای تجزیه و تحلیل میلیون ها متغییر اقتصادی در هر روز (که البته اگر تعدای زیادی تریدر با هم تلاش کنند باز هم غیر ممکن است) شما کافیست پرایس اکشن را یاد بگیرید.زیرا این روش معامله شما را قادر می سازد تا بازار را تجزیه و تحلیل کرده و با استفاده از تمام متغییر های بازار خیلی ساده با استفاده از پرایس اکشن نسبت به انجام معامله خود اقدام نمائید. زیرا تمام این متغییر ها نمودار حرکت قیمت لحاظ شده اند.
مقدمه ای بر پرایس اکشن
اگر فکر میکنید این مقاله درباره آموزش یک ستاپ پرایس اکشن است، سخت در اشتباه هستید. این مقاله درباره مطلبی بسیار مهمتر است که در آموزش فارکس (اموزش فارکس)به آن درک ساختار می گویند. اگر هنوز بطور مداوم سودآور نیستید، به خاطر آینده، فرایند آموزشی و طرز تفکرتان، به مطالعه این مقاله ادامه دهید.
در بین تمام مقالات ، محبوبترین آنها که نظرات خوانندگان بیشتری در زیر آنها نوشته شده، به سیستمها یا ستاپهای معاملاتی مربوط میشوند.
به این دلیل که تقریبا همه شما مدام به دنبال یک سیستم بودید که از آن پس با در اختیار داشتن آن، معاملات شما متحول شوند. سیستمی که هر روز و هر هفته بدون هیچ تلاش و کوششی برای شما پول چاپ کند. احتمالا تا کنون چندین و چند سیستم و الگوی معاملاتی را جمعآوری کردهاید، اما هنوز خبری از پول نیست.
آشنا به نظر میرسد؟
اگر پاسخ شما مثبت است، نگران نباشید. ۱۰ سال پیش من هم همینطور بودم.(امینو)
تمام تمرکز و انرژی شما متوجه کشف یک “سیستم” یا “ستاپ پرایس اکشن” برای کسب درآمد است. چیزی که با یک علامت دینگ بگوید بخر و با یک دانگ بگوید بفروش…
البته که هرکسی آرزوی داشتن یک دستگاه خودپرداز را دارد، چه کسی نمیخواهد؟ اما آنچه در ذهن شما میگذرد این است که شما میخواهید معامله کردن برای شما بدون زحمت و ساده باشد، به این مقدمه ای بر پرایس اکشن معنی که فکر میکنید سه ستاپ ساده تمام مشکلات معاملاتی شما را به یکباره حل میکند و به شما در فهم و درک بازار کمک میکند.
علت اصلی این موضوع دو مساله است که شما را در معاملات دچار مشکل میکند:
۱) این اشتباه رایج که اگر مدیریت سرمایه به خوبی رعایت شود، با داشتن سه ستاپ ساده پرایس اکشن میتوان بطور مداوم سودآور بود.
۲) ناراحت بودن از این مساله که چرا بازار مدام در حال تغییر است و خیلی مرتب در ستاپ معاملاتی شما حرکت نمی کند.
در این مقاله به مورد اول میپردازیم.
سه ستاپ ساده؟ واقعا؟
این تفکر کاملا اشتباه است که اگر در مورد پین بارها و کندلهای داخلی و سیستم حرکات جعلی مطالبی یاد بگیرید و مدیریت سرمایه را رعایت کنید، قطعا به درآمد میرسید.این اشتباه است که فکر کنید براحتی چهار پترن پرایس اکشن را متوجه میشوید و میتوانید با آن معامله کنید.
چطور ممکن است در بازاری که معاملهگران بسیاری را با گرفتن سرمایه آنها به زانو درآورده و به گریه و زاری واداشته، بتوان با سه ستاپ ساده و مدیریت سرمایه مناسب به درآمد مستمر رسید.
اگر اینطور است، چرا همه مردم دنیا همین کار را انجام نمیدهند؟
اگر چنین راهحلهای سادهای در دسترس هستند، چرا بانکها هزاران دلار پول و ماهها و سالها زمان برای آموزش و تربیت معاملهگران سرمایهگذاری میکنند؟
برنامهنویس تیم ما اخیرا در یک کنفرانس الگوریتم شرکت کرده بود که در آنجا چند نفر از سرمایهگذاران صندوقهای پوشش ریسک حضور داشتند. او گفت آنها صدها هزار دلار هزینه میکنند تا الگوریتمهای خود را هر ۱۲-۲۴ ماه یکبار مجددا برنامهنویسی کنند تا به این طریق بتوانند در بازار رقابت کنند.
چرا باید این کار را انجام دهند وقتی میتوانند تنها با اطلاع از پین بارها و کندلهای داخلی و سیستم حرکات جعلی موفق شوند؟ آیا همین راه حل موجود راحتتر نیست؟
معاملهگران مبتدی دوست دارند بشنوند که بازار را میتوان تا حد سه ستاپ پرایس اکشن سادهسازی کرد و اینکه تنها لازم است در جهت روند معامله کنید و مدیریت سرمایه را رعایت کنید. این همه فقط باعث میشود همچنان در رویا و آرزو باقی بمانید، اما واقعیت هیچ وقت به این شکل نیست.
به این خاطر است که همیشه تاکید داشتم که باید یاد بگیرید که رفتار قیمت (پرایس اکشن) را در لحظه بخوانید، و اینکه نمیتوان به یک سیستم به تنهایی تکیه کرد. بله، کندل پین بار میتواند روش بسیار خوبی در موقعیتهای مختلفی از پرایس اکشن باشد. اما همواره باید از آن در “ساختار” استفاده کرد.
بازار را بصورت پترن پترن و تکه تکه مشاهده نکنید.بلکه باید ساختار حرکتی آنرا درک کرده و از اصول پیروی کنید.
دو سناریو
برای اینکه این مطلب را خوب روشن کنم، دو سناریوی زیر را در نظر مقدمه ای بر پرایس اکشن بگیرید:
۱) یک پین بار صعودی پس از یک روند طولانی شکل میگیرد. در پایان این روند یک کندل کامل ایجاد میشود و در ادامه در یک سطح حمایتی کلیدی و مهم، الگوی کف W شکل را تشکیل میدهد. این پین بار که به صورت صعودی بسته شده و در کف دوم این الگو شکل گرفته، به اندازه ۳ پیپ به داخل این دو کف نیز نفوذ کرده است. آیا اگر یک حرکت اصلاحی به سمت کف دو قلو ایجاد شود، من وارد معامله خرید میشوم؟
موقعیت را میبینم و وارد معامله خرید میشوم. پین بار یک ستاپ خیلی خوب و نشانه مناسبی از پرایس اکشن برای من بود. اما به یاد داشته باشید که پین بارها میتوانند علت و معلول جریان سفارشات باشند.
حال سناریوی دیگری از پین بار داریم …
۲) از دید پرایس اکشنی، نمودار قیمت در طول دو روز گذشته به اندازه ۱۰۰۰ پیپ نزول کرده است. سپس مقدمه ای بر پرایس اکشن در وسط بازار توکیو یک پین بار کوچک در تایم فریم ۴ ساعته شکل میگیرد مانند همان پین باری که در مثال قبل با آن وارد خرید می شدیم و به صورت صعودی بسته میشود. حال آیا من در این نقطه به انتظار برگشت و تغییر جهت قیمت وارد معامله خرید میشوم؟ خیر!
ساختار!
شما باید به این درک برسید که مشکل از پین بار نیست. این کندل در عین حال که میتواند سیگنال بسیار قدرتمندی باشد، ممکن است منجر به ضرر و زیان نیز بشود.
اما تفاوت این دو در چیست؟
این مطلب ربطی به مدیریت سرمایه، معامله در جهت روند یا روانشناسی شما ندارد.
بلکه به ساختاری مربوط است که این کندل در آن شکل میگیرد. اما به منظور درک این اختلافات، باید یاد بگیرید رفتار قیمت را در لحظه بخوانید و اینکه در گذشته در نزدیکی این سطوح چه واکنشهایی داشته است. این ساختاری است که شما باید نحوه خواندن و فهمیدن آن را بیاموزید.
مهمترین مساله این است که شما باید یاد بگیرید اصالت منطقه پرایس اکشنی که در آن هستید را بدرستی درک کنید.این موضوع بسیار مهمی است که در دوره پرایس اکشن به شما یاد می دهم (امینو)
یادگیری غیرفعال در برابر یادگیری فعال
منفعلانه نشستن و روزها را به انتظار ظهور سه ستاپ ساده پرایس اکشن سپری کردن، معامله کردنی غیر فعال و کسل کننده است. و این کسالت در روند یادگیری شما اختلال ایجاد میکند.
اگر در طول هفته تنها میتوانید یک ستاپ معاملاتی پیدا کنید، در این صورت به خوبی جستجو نمیکنید، چرا که ستاپهای خیلی بیشتری وجود دارند.
شما به صورت پویا و فعال یاد نمیگیرید، در حالیکه شما نیاز به یادگیری فعال دارید. در شرایط یادگیری فعال، شما با منابع آموزشی و سطح دانش فعلی خود درگیر میشوید و آن را اجرا میکنید. در حالت یادگیری غیر فعال، شما با آموختههای خود درگیر نمیشوید و نمیبینید در لحظه به چه صورت عمل میکنند. باید از بازار که مانند چرخه بازخورد عمل میکند یاد بگیرید.
اگر در گوشهای به انتظار سه ستاپ ساده خود مینشینید، وقت خود را تلف میکنید. شما میتوانید تلاش کنید، مطالعه کنید و در بازار شرکت کنید و به این طریق است که فرایند یادگیری تسهیل میشود.
من تنها به یادگیری کندلها و سپس معامله کردن با آنها نپرداختم. بلکه دهها ساعت برای مطالعه انواع کندلها وقت صرف کردم تا اختلافات بین آنها را متوجه شوم و ببینم قیمت پس از هر یک از آنها به چه صورت رفتار کرده است.
اینکه چطور هر یک از آنها تشکیل میشوند، اندازه آنها در مقایسه با کندل قبلی چقدر است، نسبت به کندل قبلی، در طول روند، نزدیک میانگین متحرک نمایی (EMA) با دوره ۲۰، نسبت به رفتار قیمت در آن محدوده، سطوح حمایت و مقاومت وغیره، در چه موقعیتی شکل گرفته است.
من مثل یک ربات به محض مشاهده پین بارها وارد معامله نمیشوم. بلکه با آنها داخل یک ساختار معامله میکنم و همین باعث موفقیت من میشود. اینکه بتوانم رفتار قیمت را در لحظه بخوانم و ببینم بازار در گذشته به سطوح فعلی چگونه واکنش نشان داده است.
یکی از شاگردان
چند وقت پیش یکی از شاگردان من مطلبی در این زمینه برای من نوشت:
“اکنون به مرحلهای رسیدهام که میدانم میخواهم معاملهگری تماموقت شوم. کاملا معتقدم که استراتژیها، مدلها و روشهایی که در طول این دوره آموزشی به ما آموزش داده شد، میتوانند باعث سودآوری ما شوند. چرا که من هر روز از آنها استفاده میکنم و سبب معاملات سودآور و موفقی میشوند.
در حال حاضر دیگر فقط به محض دیدن یک پین بار یا بعضی سیگنالهای دیگر وارد معامله نمیشوم، چرا که دیگر همانطور که استاد در دورههای خود در این مورد صحبت میکند، رفتار قیمت را درک میکنم. دقیقا مانند آنچه او در زمان شکست سطوح، تحلیل پرایس اکشن چارتها و تریدهای لایو و غیره انجام میداد.
باور دارم که میتوانیم از این استراتژیها استفاده کنیم و درآمد داشته باشیم. اما در صورتیکه شروع به خوانش و درک رفتار قیمت حول این ستاپهای معاملاتی متفاوت نکنیم، هیچگاه معاملهگر نخواهیم شد.”
وقتی این نوشته را خواندم، فقط لبخند زدم. این شخص کاملا متوجه مطالبی که سعی در آموزش و انتقال آنها داشتم شده است. او متوجه شده است که پترنها، کندلهای داخلی و سایر روشهای دیگر همگی هدفی دارند. اما هیچکدام مسیر و وسیله رسیدن به معاملات سودآور نیستند.
اگرچه هر یک از این پترنها و تکنیکها اطلاعات زیادی درباره جریان سفارشات پرایس اکشن در اختیار قرار میدهند، اما او پی برده است که هر دو مورد علت و معلول یکدیگر هستند. به این معنی که متوجه است گاهی اوقات آنها علت ایجاد جریان سفارشات، و بعضی اوقات معلول و نتیجه جریان سفارشات هستند. نمیتوان به سادگی گفت این دو مستقل از یکدیگر هستند.
این نوشته همچنین نشان میدهد که او زمان خود را صرف خواندن رفتار قیمت در لحظه میکند تا به این طریق متوجه شود چه نوع از جریان سفارشات میتوانند منجر به چنین رفتاری از قیمت شوند. او بطور منفعلانه در انتظار ستاپها نمیماند که بعد مانند یک سیستم خودکار به معامله ورود کند. او به این درک و فهم رسیده است که این ستاپها باید در ساختار حرکت قیمت مورد بررسی قرار گیرند.
خلاصه
روزهای خود را به انتظار شکلگیری ستاپها تلف نکنید. متوجه باشید که یک ستاپ ساده نمیتواند برای شما سودآور باشد و همچنین باعث درک شما از پرایس اکشن نمیشود. اگر اینطور بود، همه مردم وارد این حرفه میشدند و تمام بانکها و صندوقهای مالی صرفا به آموزش همین مطالب مختصر میپرداختند.
بدانید که معامله کردن با پرایس اکشن به معنای یادگیری خوانش رفتار قیمت در لحظه است. یعنی باید بطور فعال و مصمم یاد بگیرید.
بدانید که ستاپهای پرایس اکشن، ابزار بسیار ارزشمندی هستند، اما باید در داخل ساختار مورد بررسی قرار گیرند. بایستی یاد بگیرید که هر نوع از جریان سفارشات، منجر به چه رفتار قیمتی میشود و اینکه چطور با آن جریان سفارشات معامله کنید.
امیدوارم این مقاله که تا حدود زیادی بیانگر نوع آموزش در دوره پرایس اکشن امینو است برای شما مفید بوده باشد و در دیدگاه شما نسبت به درک پرایس اکشن و فرایند یادگیری شما تغییراتی ایجاد کند.
مقدمه ای بر پرایس اکشن
پرایس اکشن از اصولی ترین مباحث در آموزش فارکس مبحثی است که بطور ناقص تعریف شده است. معاملهگران بسیاری وجود دارند که در درک آن دچار سوء تفاهم شدهاند. بعضی افراد آن را فقط محدود به تحلیل کندلاستیکها میدانند و برای برخی دیگر نیز پرایس اکشن چیزی جز معاملهکردن با الگوهای نموداری و میلههای قیمتی بدون استفاده از اندیکاتورها نیست.
اما برای من، پرایس اکشن یعنی چگونگی حرکت بازار. همان نیروی بنیادین پشت حرکات بازار است. این پرایس اکشن است که داستان و حکایت هر یک از کندلها را روایت میکند. پرایس اکشن یک سیستم معاملاتی نیست، بلکه یک مهارت معاملاتی است که از طریق تمرین و تجربه بدست میآید. ما میتوانیم رفتار بازار را کندل به کندل و تیک به تیک بخوانیم و متوجه شویم. منظور از پرایس اکشن در اصلیترین حالت آن تحلیل رفتاری روانشناسی بازار است.
پرایس اکشن و ساختار بازار
پرایس اکشن را میتوان بصورت حرکت بازار در حالت دینامیک و پویا تعریف نمود که ساختار بازار را ایجاد میکند و ساختار بازار در واقع ثبت و ضبط رفتار و واکنشهای آن در گذشته است. ما پرایس اکشن را از طریق ساختار بازار میتوانیم متوجه شویم.یعنی با بررسی اصولی حرکات مارکت در گذشته. به یاد داشته باشید که پرایس اکشن به معنی درک روانشناسی پشت حرکات بازار است که به شکل حرکات فیمت در نمودارها دیده می شود.
در هنگام تحلیل پرایس اکشن، به ویژگیهای حرکات بازار دقت میکنیم و سوالاتی را از خود میپرسیم مانند اینکه: بازار پس از اینکه در یک جهت یک حرکت بزرگ را تجربه کرده، چگونه واکنش نشان داده است؟ آیا خریداران فشار بیشتری وارد میکنند یا فروشندگان؟ پس از اینکه فشار خریداران کاهش یابد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ بازار با رسیدن به یک سطح حمایتی چه واکنشی نشان میدهد؟ سطح مقاومتی کجاست و بازار چه واکنشی در برابر آن خواهد داشت؟ قله ها و دره ها به چه شکل و ترتیبی قرار گرفته اند؟جایگاه آنها نسبت بهم چگونه است؟با توجه به جایگاهشان چه نوع و فرمتی از روند را ایجاد کرده اند؟تغییر روندها به چه شکلی ایجاد می شود؟آیا رفتارهای مشابهی در تغییر روندها اتفاق می افتد؟ و…
بررسی و ارزیابی ساختار بازار شبیه به فرایند مشاهدات علمی است. بطور کلی یک معاملهگر بایستی به منظور درک حالت طبیعی روانشناسی بازار از ثبات قدم و صبر و شکیبایی بالایی برخوردار باشد.
معامله با پرایس اکشن به معنای معامله کردن الگوهای نموداری نیست
حرکات بازار در ظاهر بصورت تصادفی هستند، لذا الگوهایی که در بازار شکل میگیرند نیز در ظاهر رندوم و تصادفی هستند. یک پرایس اکشن کار واقعی تمام الگوهای قیمتی را می شناسد اما برای ورود به معامله فقط بر الگوهای قیمتی تکیه نمی کند.بلگه الگوهای نموداری را فقط به عنوان حرکاتی تکرار شونده در نظر می گیرد و برای استفاده از آنها به منطقه تشکیل الگو (اصالت منطقه)توجه می کند و مدام به مناطقی توجه میکند که در ظاهر کمتر تصادفی هستند تا بتواند فرصتهای معاملاتی سودآوری پیدا کند. درک روانشناسی پشت این حرکات بظاهر تصادفی قیمت، کلید اصلی برای افزایش احتمال موفقیت در معاملات است.
خوانش و درک روانشناسی پشت این حرکات بظاهر تصادفی قیمت، الگوهای زمینهای و اصلی بازار را نشان خواهد داد که تصادفی نیستند و در این صورت میتوان فرصتهای معاملاتی را محاسبه نمود. به بیانی منطقی، معاملهگری که پرایس اکشن را در نظر دارد، با استفاده از الگوهای نموداری معامله نمیکند، بلکه با بهرهگیری از روانشناسی بازار پشت این الگوها معامله میکند. به واقع، این افراد روی ساختار حرکتی بازار معامله میکنند، نه روی حرکات به ظاهر تصادفی بازار.
موازنه و عدم موازنه در بازار
موازنه
بازارهای مالی معمولا در وضعیت بالانس و موازنه (Equilibrium) قرار دارند. به این معنی که خریداران و فروشندگان عدم توافق خیلی بزرگی روی قیمت بازار ندارند. قیمت بازار حول و حوش یک ارزش مرکزی حرکت میکند، که این حرکت را در پرایس اکشن به عنوان ساختارهای تصادفی بزرگ یا کوچک مینامند. رفتار بازار در محدودههای نوسانی به لحاظ آماری میتواند به مدل “وِلگشت ” یا قدم زدن تصادفی نزدیک باشد.
(ولگشت یا گام تصادفی مطالعه رفتار یک مسیر تشکیل شده از گامهای تصادفی و پیدرپی با استفاده از ابزار ریاضیات است.نتایج کاوش در مورد این موضوع در شاخههای مختلف علم همچون علوم کامپیوتر، فیزیک، بومشناسی، اقتصاد، روانشناسی و موارد دیگر به عنوان مدلی پایه برای فرایندهای تصادفی در طول زمان استفاده شده است. به عنوان مثال، مسیر طی شده توسط یک مولکول هنگام حرکت درون گاز یا مایع، مسیر حرکت یک حیوان علفخوار، نوسانات قیمت سهام و وضعیت مالی یک قمارباز مواردی هستند که میتواند با ولگشت مدلسازی شود._ویکیپدیا) البته تحلیلگران تکنیکال بایستی از معامله با این قبیل ساختارهای بازار خودداری کنند، چرا که در این شرایط نمیتوانیم احتمال موفقیت بالایی داشته باشیم.
عدم موازنه
بالاخره زمانی میرسد که یک موقعیت بالانس و موازنه به لحاظ نقدینگی دچار مشکل میشود. در این هنگام، قیمت ناگهان و به شدت به یک سمت حرکت میکند. دلایل زیادی برای تغییر فاز بازار از حالت موازنه به عدم موازنه (Anti-equilibrium) وجود دارد. به لحاظ روانشناسی، فعالان بازار ممکن است این حرکت بزرگ و ناگهانی بازار را به عنوان یک تغییر و تحول موقت در نظر بگیرند که قیمت را مجددا به حالت تعادلی بازخواهد گرداند. یکی دیگر از احتمالات این است که مقدمه ای بر پرایس اکشن حرکات ناگهانی و شدید بازار به شکست یک حالت موازنه منتهی شود. این حالت در پرایس اکشن تحت عنوان شکلگیری یک روند جدید شناخته میشود.در دوره پرایس اکشن امینو نشانه های این تغییر موازنه با عنوان “نشانه های اتمام روند” بصورت کامل مورد بررسی قرار گرفته و آموزش داده شده است.
ماهیت بازار
این تعامل و رفت و برگشت بین حالات موازنه و عدم موازنه، ذات و ماهیت بنیادین ساختار بازار است. این موضوع ریشه اصلی درک چگونگی رفتار بازار است. هر لحظه باید ببینیم که آیا بازار در حالت موازنه است یا عدم موازنه. سپس باید به پرایس اکشن توجه کرده و روانشناسی بازار را دنبال کنیم. این روانشناسی بازار است که موقعیتهای معاملاتی سودآوری پیش روی ما قرار میدهد.
الگوهایی که در نمودارها میبینیم، انعکاسی از روانشناسی بازار هستند. این الگوها از این جهت که نشان دهنده نوع رفتارهای معامله گران در موقعیت های مشابه هستند مهم اند.ما میتوانیم با استفاده از آنها و با بررسی اصالت منطقه ای که الگو در آن ایجاد شده طبق چک لیست معاملاتی خود معامله کنیم و میزان ریسک معاملات را تعیین کنیم اما فراموش نکنید که این الگوها تنها هنگامی مفید و سودآور هستند که نشانی واضح از رفتار بازار باشند.
برای آشنایی بیشتر با اصول پرایس اکشن مقاله “پرایس اکشن(Price Action)در فارکس چیست؟ ” را مطالعه کنید
مقدمهای بر استراتژیهای تجارت پرایس اکشن به زبان ساده
استراتژی پرایس اکشن ویژگیها و مشخصات جابه جایی قیمت سهام اوراق بهادار را توصیف میکند.
این جابه جایی اغلب با توجه به تغییرات قیمت در گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. به عبارت ساده، استراتژی پرایس اکشن یک تکنیک معاملاتی است که به معاملهگر اجازه میدهد بازار را بخواند و تصمیمات ذهنی معاملات را بر اساس جابه جایی قیمتهای اخیر و واقعی اتخاذ کند و از اتکای صرف به شاخصهای فنی خودداری کند.
استراتژی پرایس اکشن به ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی وابسته است زیرا فاکتورهای تحلیل بنیادی را نادیده گرفته و بیشتر بر جابه جایی قیمتها در زمان اخیر و گذشته تمرکز دارد.
بسیاری از معامله گران روزانه برای ایجاد سریع سود در بازه زمانی کوتاه بر استراتژی پرایس اکشن متمرکز هستند. به عنوان مثال، آنها ممکن است از استراتژیهای مدیریت پول برای تولید سود استفاده کنند.
ابزارهای مورد استفاده استراتژی پرایس اکشن :
از آنجا که استراتژی پرایس اکشن مربوط به دادههای تاریخی اخیر و تغییرات قیمت گذشته است، کلیه ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی مانند نمودارها، خطوط روند، نوارهای قیمت، نوسانات بالا و پایین، سطح فنی(پشتیبانی، مقاومت و ادغام) و غیره میتوانند در این استراتژی، متناسب با انتخاب معاملهگر مورد استفاده قرار بگیرند.
ابزارها و الگوهای مشاهده شده توسط معاملهگر میتوانند نمودارهای خطی ساده قیمت، شکافها، خطوط روند یا ترکیبات پیچیده شامل نوسانات، کانالها و غیره باشند.
تفسیرهای روانشناختی و رفتاری و اقدامات بعدی، یک جنبه مهم در استراتژی پرایس اکشن را نیز تشکیل میدهند. هیچ دو معامله گر یک جابه جایی خاص قیمت را به شیوه یکسانی تفسیر نمیکنند، زیرا هر یک تفسیر خاص خود، قوانین تعریف شده و درک متفاوت رفتاری را دارا هستند.
از طرف دیگر، یک سناریوی تجزیه و تحلیل فنی (مانند عبور سهم از قیمت ۱۵ به ۵۰)، رفتار و عملکرد مشابهی را از طرف معاملهگران متعدد به همراه خواهد داشت.
در واقع، استراتژی پرایس اکشن یک عمل معاملاتی سیستماتیک است که با کمک ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی و تاریخچه اخیر قیمت، طبق شرایط ذهنی، رفتاری و روانی معاملهگر شکل میگیرد و در آن معامله گران آزاد هستند تا مطابق یک سناریوی خاص عمل کنند یا طبق موقعیتهای معاملاتی پیش بروند.
چه کسی از استراتژی پرایس اکشن استفاده می کند؟
از آنجا که استراتژی پرایس اکشن روشی برای پیش بینی قیمت و بر اساس حدس و گمان است، توسط بازرگانان خرده فروش، واسطه ها و حتی بنگاه های تجاری استفاده میشود. این استراتژی میتواند در طیف وسیعی از اوراق بهادار از جمله سهام، اوراق قرضه، کالاها، مشتقات و غیره استفاده شود.
حرکات قیمتی استراتژی پرایس اکشن
بیشتر معامله گران باتجربه در هنگام استفاده از استراتژی پرایس اکشن، گزینه های متعددی را برای شناخت الگوهای معاملاتی، سطح ورود و خروج، ضررهای متوقف شده و مشاهدات مربوطه در اختیار افراد مبتدی قرار می دهند.
داشتن تنها یک استراتژی در یک یا چند سهام ممکن است فرصتهای تجاری کافی را فراهم نکند. بیشتر سناریوها شامل یک فرآیند دو مرحلهای است:
۱) شناسایی یک سناریو: مانند وارد شدن قیمت سهام به مرحله تهدید، دامنه کانال، شکست و غیره.
۲) در این سناریو، شناسایی فرصتهای معاملاتی: مانند هر بار که سهام در بورس قرار می گیرد، آیا احتمال دارد که (الف) فراتر از حد پیش بینی رشد کند یا (ب) عقب نشینی کند.
این یک انتخاب کاملاً ذهنی است و حتی با توجه به سناریوی مشابه می تواند از یک معامله گر به دیگری تغییر کند.
در ادامه چند نمونه از بکارگیری استراتژی پرایس اکشن را مشاهده میکنید:
۱) سهام از نظر معامله گر به بالاترین حد خود میرسد و سپس در سطح کمی پایین تر عقب نشینی میکند(سناریو برآورده شد). سپس معامله گر میتواند تصمیم بگیرد که آیا یک صعود مضاعفی جهت افزایش قیمت وجود دارد یا به دنبال یک تغییر متوسط، افت بیشتری صورت خواهد گرفت.
۲) معامله گر بر اساس فرض نوسان کم و بدون شکست، کف و سقف خود را برای قیمت سهام خاص تعیین می کند. اگر قیمت سهام در این محدوده باشد(سناریو مطابقت دارد)، معامله گر می تواند با فرض کف / سقف تنظیم شده به عنوان سطوح پشتیبانی / مقاومت سودهایی را بدست آورد یا اینکه دید متناوب داشته باشد مبنی بر این که سهام در هر دو جهت شکسته خواهد شد.
۳) یک سناریوی شکست مشخص برآورده میشود و سپس فرصت معاملاتی وجود دارد مبنی بر اینکه شکست را ادامه دهید(جلوتر رفتن در همان جهت) یا عقب نشینی کنید(به سطح گذشته بازگردید).
همانطور که مشاهده میشود، استراتژی پرایس اکشن از نزدیک با ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی در ارتباط است، اما تماس نهایی معاملات به شخص معامله گر وابسته است. این استراتژی به جای اینکه مجموعهای دقیق از قوانین را دنبال کند، موجب انعطاف پذیری در تصمیم فرد معامله گر میشود.
محبوبیت استراتژی پرایس اکشن:
استراتژی پرایس اکشن به جای سرمایه گذاری بلند مدت، در معاملات سود محدود کوتاه مدت و میان مدت مناسبتر است.
بیشتر معاملهگران بر این باورند که بازار از یک الگوی تصادفی پیروی میکند و هیچ روش روشنی برای تعریف استراتژی وجود ندارد که همیشه کارساز باشد.
با ترکیب ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی و تاریخچه قیمت اخیر برای شناسایی فرصتهای تجاری بر اساس تفسیر خود معامله گر، استراتژی پرایس اکشن پشتیبانی زیادی در جامعه تجاری کسب کرده است.
مزایای استراتژی پرایس اکشن عبارتند از:
- استراتژیهای تعریف شده با ارائه انعطاف پذیری به معامله گران
- کاربرد در سطوح مختلف دارایی
- استفاده آسان در هر نرم افزار تجاری، برنامهها و پورتالهای معاملاتی
- امکان تست مجدد هرگونه استراتژی مشخص شده بر روی دادههای گذشته
مهمتر از همه، معاملهگران احساس مسئولیت میکنند، زیرا این استراتژی به آنها اجازه میدهد تا در مورد اقدامات خود تصمیم بگیرند، به جای اینکه کورکورانه یک سری قوانین را دنبال کنند.
بسیاری از تئوریها و استراتژیهای پرایس اکشن در رابطه با قیمتهای بالا ادعا میکنند موفقیتهای بالایی دارند، اما معاملهگران باید نسبت به تعصب بازماندگی آگاه باشند، زیرا فقط داستانهای موفقیت خبرساز هستند.
معاملات به طور بالقوه سودهای خوبی دارند. این تاجر منحصر به فرد است که بایستی بهترین فرصتهای سودآوری را درک، آزمایش، انتخاب، تصمیم گیری کند.
تعریف پرایس اکشن
استراتژی پرایس اکشن، جابه جایی قیمت اوراق بهادار است که در طول زمان ترسیم میشود. استراتژی پرایس اکشن پایه و اساس کلیه تحلیلهای فنی سهام، کالا یا دارایی دیگر است.
بسیاری از معامله گران کوتاه مدت صرفاً با استفاده از قیمت، شکل گیریها و روندهای برآورد شده برای تصمیم گیری در معاملات استفاده میکنند.
تحلیل تکنیکال مشتقی از استراتژی پرایس اکشن است زیرا از قیمتهای گذشته در محاسبات استفاده میکند و سپس میتواند برای اطلاع رسانی تصمیمات تجاری استفاده شود.
نکات کلیدی پرایس اکشن:
۱٫ استراتژی پرایس اکشن به طور کلی به حرکت بالا و پایین قیمت یک اوراق بهادار هنگامی که در طول زمان ترسیم میشود، اشاره دارد.
- جهت آشکارتر کردن روند عملکرد قیمت برای معامله گران، میتوان از نمودارهای مختلفی استفاده کرد.
- تجزیه و تحلیلهای فنی و الگوهای نموداری از استراتژی پرایس اکشن به دست آمدهاند. ابزارهای تجزیه و تحلیل فنی مانند میانگین متحرک با استفاده از عملکرد قیمتی محاسبه میشوند و برای روند معاملاتی در آینده را پیش بینی میکنند.
استراتژی پرایس اکشن به شما چه میگوید؟
استراتژی پرایس اکشن را میتوان با استفاده از نمودارهایی که قیمتها را در طول زمان ترسیم میکنند، مشاهده و تفسیر کرد.
معاملهگران از ترکیب نمودارهای مختلف برای بهبود توانایی خود در ردیابی و تفسیر روندها، شکستها و برگشت استفاده میکنند. بسیاری از معامله گران از نمودارهای شمعی استفاده میکنند زیرا این نمودارها با نمایش مقادیر باز، بالا و پایین به تجسم بهتر جابه جایی قیمت کمک میکنند.
الگوهای شمعی نمونههایی از عملکرد قیمتی تفسیر شده بصری هستند. همین شکل گیریها میتوانند در مورد انواع دیگر نمودارها، از جمله نمودارهای نقطه ای، نمودارهای جعبهای و غیره اعمال شوند.
محدودیتهای استراتژی پرایس اکشن
تفسیر استراتژی پرایس اکشن بسیار ذهنی است. بسیار معمول است که دو معاملهگر هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت مشابه، به نتایج مختلفی برسند.
ممکن است یک معامله گر روند نزولی را ببیند و دیگری ممکن است معتقد باشد که این تکنیک یک چرخش کوتاه مدت بالقوه را نشان میدهد.
البته، دوره زمانی مورد استفاده نیز تأثیر بسزایی بر روی معاملهگران دارد که بر مبنای آن سهام میتوانند روند نزولی روزانه زیادی داشته باشند در حالی که در طول ماه روند صعودی را نشان دهند.
نکته مهمی که باید بخاطر بسپارید این است که پیش بینی معاملات با استفاده از پرایس اکشن در هر مقیاس زمانی، یک حدس و گمان است. هر چه بتوانید ابزار بیشتری برای تأیید پیش بینی معاملات خود اعمال کنید، آن پیش بینی به واقعیت نزدیکتر خواهد بود.
در پایان، پرایس اکشن گذشته یک اوراق بهادار تضمینی برای اقدام قیمت گذاری در آینده نیست. این بدان معناست که معاملهگران برای دستیابی به سود احتمالی ریسک میکنند.