مدیریت استراتژیک چیست و چگونه عمل می کند؟

مدیریت انرژی چیست؟ چگونه باعث کاهش هزینه میگردد؟
مدیریت انرژی فرایند جمع آوری اطلاعات در مورد مکان، زمان، چگونگی و چرایی مصرف انرژی در یک سازمان است، و به کمک آن می توان کارآیی را افزایش و هرینه ها را کاهش داد و همچنین از محیط زیست حفاظت نمود. این فرایند معمولا به گونه ای است که با جمع آوری داده های دقیق و آنی مصرف انرژی که به وسیله سنسور های IOT یا همان اینترنت چیزها و یا PLCها به دست می آیند، آغاز و در ادامه با تحلیل این داده ها به کمک نرم افزارها نواحی ناکارآمد مشخص شده و بر مبنای نتایج تحلیل ها اقداماتی انجام می شود.
برای مثال یک کارخانه از ساختمانها، سولهها، انبارها و تاسیسات زیادی تشکیل شده است که هر یک بخشی از مصرف انرژی کل را به خود اختصاص میدهد.
به طور معمول و سنتی هزینه انرژی مصرفی، به عنوان هزینه سربار، در نظر گرفته میشود. این در حالی است که بخشی از انرژی به صورت مستقیم با تولید ارتباط دارد و بخش دیگر آن برای بخش پشتیبانی و ستاد هزینه میشود. اگر سیستم مدیریت انرژی در یک مجموعه به خوبی پیادهسازی شود، هزینههای تولید و ستادی به خوبی قابل تفکیک خواهد بود.
تفکیک هزینهها به مجموعه کمک خواهد کرد تا تخمین دقیقتری از قیمت تمام شده محصول و همچنین هزینههای جانبی داشته باشد. از طرفی اگر هزینه هر بخش به خوبی مشخص شود، شناسایی بخشهای پر هزینه و تصمیمگیری برای بهبود آن سادهتر خواهد بود.
مدیریت مصرف انرژی چگونه باعث کاهش هزینه ها می شود؟
پروژه های مدیریت انرژی می توانند از طریق شناسایی مناطق ناکارآمد و انجام اقدامات لازم، باعث صرفه جویی قابل توجهی در هزینه ها گردند. این کار مقدار کل انرژی مورد استفاده در ساختمان، سایت یا شرکت را بیش از 35 درصد کاهش می دهد و به دنبال آن هزینه ها و اثرات مخرب زیست محیطی نیز کاهش می یابد.
4 مرحله اجرای یک سیستم مدیریت انرژی صنعتی
1. در نظر گرفتن استراتژی برای جمع آوری داده ها
شما نیازمند سنسورها و تجهیزاتی هستید تا داده های دقیق، آنی و ریزبینانه از مکان و زمان انرژی مصرفی فراهم کنند. این داده مدیریت استراتژیک چیست و چگونه عمل می کند؟ ها از طریق نصب تجهیزات اندازه گیری بر روی منابع اصلی و بزرگ مصرف انرژی جمع آوری می شوند. مثل مانیتورهای برق نصب شده بر روی تابلوهای توزیع سیستم تهویه طبوع (HVAC) ، کنتورهای اندازه گیری گاز طبیعی نصب شده روی دیگ بخار یا کنتورهای آب قرار گرفته در خط تولید.
هدف از این مرحله دستیابی به پوشش 80 الی 90 درصدی است، به عبارت دیگر بلافاصله داده هایی در مورد اینکه اکثر انرژی آنان کجا مصرف شده، به کاربران نمایش داده می شود.
2. تبدیل داده های مصرف انرژی به اطلاعات سودمند
پس از نصب سیستم نظارتی نوبت به تحلیل و تفسیر داده ها و تبدیل آنها به اطلاعات سودمند می رسد. این کار معمولا به کمک نرم افزارها صورت می گیرد، به این صورت که داده های خام وارد شده را به شکلی دوستانه و معنادار به کاربر ارائه می کنند. نرم افزارهای مدیریت انرژی ممکن است تخصصی یا با کاربری عمومی و یا ساده یا پیچیده باشند.
3. واگذاری مسئولیت تحلیل داده ها
تبدیل اطلاعات به گزارش های معنادار نیازمند دانش خاص و قدری تخصص در زمینه مدیریت انرژی است. این کار می تواند داخل سازمان شما و با امکانات و تیم مهندسی شما صورت گیرد و یا به مشاوران خارجی برونسپاری شود. وظیفه یک مدیر انرژی به شرح زیر است : تفسیر اطلاعاتی که نرم افزار مدیریت انرژی تولید می کند، ترکیب این اطلاعات با دانش سازمان یا فرایند، تعیین اهداف و اندازه گیری پیشرفت در راه دستیابی به آنها.
4. تفسیر نتایج و توافق بر سر یک برنامه اجرایی
پس از تهیه گزارش های مصرف و واگذاری مسئولیت به مدیر انرژی، فرایند مدیریت باید به گونه ای باشد که روابط میان دپارتمان ها را تسهیل و بر سر یک برنامه اجرایی- که تغییراتی که باید اعمال شود را تعیین می کند – به توافق برسند. پیروی از این دستورالعمل و پیش رفتن با این مراحل در مدیریت انرژی مصرف انرژی شما را تا بیش از 35 درصد کاهش می دهد.
سایر مزایا
مزایای کاهش مصرف انرژی تنها به بازگشت مالی محدود نمی شود و فراتر از آن خواهد رفت. مدیریت انرژی صنعتی مزایای جانبی فراوانی دارد. به عنوان مثال یک دیتا سنتر اگرچه در یک مکان کوچک قرار گرفته ولی به بخش های بیشتری از یک سازمان خدمات ارائه می کند. در این صورت می توان هزینه های انرژی مرتبط با آن را به اشتراک گذاشت و با قرار دادن این هزینه ها در صورت حساب سایر واحدهای کسب وکار، کاری کرد که قدرت رقابت میزبان این منبع مشترک افزایش یابد.مدیریت استراتژیک چیست و چگونه عمل می کند؟
به طور مشابه اگر بخشی از یک ساختمان اجاره نشین باشند، به جای آنکه بر سر پرداخت هزینه های انرژی و دریافت شارژ به یک توافق بر مبنای اعداد تخمینی برای هر ماه برسید می توانید به کمک رصد دقیق مصرف برق، گاز و آب و قرار دادن این مبلغ در مدیریت استراتژیک چیست و چگونه عمل می کند؟ صورت حساب ماهانه یا هفتگی فرد اجاره نشین، شارژ دریافت کنید.
محیط زیست ما فوق العاده حساس است و ما صدها سال است که به شکل فزاینده ای در حال سوزاندن سوخت های فسیلی هستیم و حتا تقاضای ما رو به افزایش است. کاهش مصرف انرژی اثرات مخرب زیست محیطی مرتبط با آن را نیز کاهش می دهد و بقای سازمان را نیز محتمل تر می کند. دوستدار محیط زیست و سبز بودن سازمان نه تنها به محیط زیست کمک می نماید بلکه می تواند برای آن یک مزیت رقابتی باشد که شرکت را نسبت به سایر رقبا متمایز می کند.
سیستم مدیریت انرژی و استراتژی استفاده از آن
همانطور که گفته شد، سیستم مدیریت انرژی یک سیستم نرمافزاری است که با استفاده از سنسورها، کنتورها و PLCها دادههای خام مصرف انرژی را جمعآوری میکند.
دادههای جمعآوری شده، بدون تحلیل مناسب اطلاعات خاصی را در اختیار مدیران نمیگذارد. سیستمهای پیشرفته مدیریت انرژی، دادهها را به صورت گزارشهای تحلیلی و مدیریتی ارائه میکنند. از طرفی سیستمهای یکپارچه سازمانی مانند ERPها میتوانند با استفاده از دادههای جمعآوری شده و به صورت خودکار، هزینه هر بخش را محاسبه کرده و هزینه تمام شده تولید را به صورت دقیق در صورتهای مالی درج نمایند.
بخش بزرگ از هزینههای سیستم مدیریت انرژی مربوط به سنسورها و PLCها میباشد. سازمانها میتوانند با توجه به نیاز خود، بخشهای مهمتر و حساستر را به این سیستم مجهز کنند. بهترین استراتژی در این راستا این است که بخشهای تولیدی در اولویت قرار گیرد.
برای آشنایی بیشتر با سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان (ERP) مقاله مربوط به آن را مطالعه نمایید.
تیم مدیریت، مشاوره، برندسازی و فروش سیدی
به منظور ایجاد زیر ساخت های لازم و جهت گیری برای استفاده از مكانیزم برنامه ریزی استراتژیك به عنوان یكی از موثرترین رویكرد مدیریتی جایگاه ویژه در سازمان های بزرگ و كوچك پیدا نموده است.
برنامه ریزی استراتژیك
درحال حاضر اكثر مدیریت استراتژیک چیست و چگونه عمل می کند؟ پروژه های مدیریتی در سطح دنیا ماهیت برنامه ریزی داشته و واژه استراتژیك در ادبیات بسیاری از دست اندركاران مشهود است اما در سازمان های داخل كشور ما توجه و نگرش كمتری به زیر ساخت های استراتژیك شده است. به علت عدم حمـایت مناسب و درك درست در چگونگی اجراء پروژه ها، فعالیتهای انجام پذیرفته چندان موثر نبوده است.
عدم حمایت و مشاركت مدیران، درگیر نشدن كاركنان و واحدهای عملیاتی، عدم تخصیص منابع با استراتژی ها، عدم وجود دستگاه نظارتی و کنترل پیشرفت و…. از جمله موارد قابل توجه در بروز این معضل در سطح سازمانهای كشورهای در حال توسعه می باشد.
در دهه های اخیر تفكر استراتژیك مهمترین دغدغه اصلی مدیران سازمان ها بوده و حال اگر بخواهیم برنامه ریزی استراتژیك برای تحقق اهداف و ماموریت سازمان به وقوع بیانجامد، ضروریست آگاهانه و دقیق عمل نموده و تصمیم استراتژیك را پایه ریزی کرد.
اصولاً ویژگی های افراد موفق آینده نگری آنها می باشد كه این افراد با خلق آینده و نه با پیش بینی مسیر فعالیت خود را برای شفاف، هدفمند سازی و سودمند نمودن مشخص می نمایند، اگر این ویژگی را برای سازمان ها تعمیم دهیم درخواهیم یافت كه سازمان ها درفضای رقابتی امروز در داخل كشور و یا حتی خارج از كشور نیاز به الگو و چارچوبی دارند تا اهداف سازمانی را تحقق بخشند.
برنامه ریزی استراتژیك فرآیندی است كه عموم شركتها از آن جهت هدایت و پیش برد برنامه ها و فعالیتهای خود با افق بلند مدت و در جهت دستیابی باهداف و تحقق ماموریتهای سازمانی خود بهره می گیرند.
چنانچه استراتژی بدرستی تدوین گردد و بصورت صحیح و بموقع اجراء گردد مسیر تعالی و تحقق رویاهای سازمان تحقق می یابد .
برنامه ریزی استراتژیك، با بررسی محیط خارجی و داخلی سازمان، فرصت ها و تهدیدهای محیطی و نقاط قوت و ضعف داخلی را شناسایی می كند و با درنظر داشتن ماموریت و اهداف بلند مدت سازمان و برای دستیابی بابی به اهداف از بین گزینه های استراتژیك اقدام به انتخاب استراتژی های روز می نماید.
امروزه سازمان ها با هر اندازه ای با تغییرات و تحولات سریعی مواجه می باشند و باید فعالیتهای خود را طوری برنامه ریزی و هدایت نمایند كه در محیط رقابتی موفقیت كسب نموده و تداوم حیات داشته باشند با توجه به مفهوم برنامه ریزی استراتژیك، این امر مستلزم بكارگیری از این نوع برنامه ریزی است.
سیر تكامل برنامه ریزی
از زمانی كه بشر توانست نسبت به فردای خود تفكر نماید و اهدافی را برای آینده تدوین نماید و برای زمان معینی در آینده و اهداف خود را تحقق یافته تصور نماید فرآیند برنامه ریزی آغاز گردید. در این زمینه می توان به دوره محصول گرائی و بازار گرائی و فرا صنعتی اشاره نمود برنامه ریزی روش نظامند و عقلائی بررسی آینده بوده و تا معین شود چه كاری را می توان برای نیل به آینده ای مطلوب انجام داد و چگونه می توان از آینده نامطلوب اجتناب نمود.
در تعریف ساده از برنامه ریزی:
برنامه ریزی عبارتند از ارائه طرقی برای عملیات آینده كه متضمن نتایج معین با هزینه مشخص و در دوره زمانی معلوم است. برنامه ریزی فرآیندی است كه سازمان ها در قالب آن همه فعالیت ها و تلاش های خود در مورد وضعیت مورد انتظار راه رسیدن به آن و چگونگی طی مسیر را در یكدیگر تركیب و ادغام می كنند.
تعریف برنامه ریزی استراتژیك :
برنامه ریزی استراتژیك، ابزار مدیریتی توان مندی است كه برای كمك به شركت ها طراحی می شود تا آنها بصورت رقابتی خود را با تغییرات پیش بینی شده محیط تطبیق دهند. به ویژه فرآیند برنامه ریزی استراتژیك یك نگرش و تجزیه و تحلیل از شركت و محیط پیرامونی آن ارائه می نماید و شرایط فعلی سازمان را تشریح و عوامل كلیدی موثر بر موفقیت آنرا شناسایی می نماید.
در تعریف دیگر:
برنامه ریزی استراتژیك فرآیند تغییر سازمانی مستمر و پیچیده كه اگر ویژگیها لازم درست تركیب شوند، فرآیند برنامه ریزی سیکل موفقی را طی نموده است. حقیقت برنامه ریزی استراتژیك فرآیند ایجاد و توسعه رویه ها و عملیات ضروری برای دستیابی به آینده می باشد.
برنامه ریزی استراتژیك فرآیندی برای بازسازی سازمان بوده و بنظر می رسد در برنامه ریزی بلند مدت اهداف و پیش بینی ها براساس فرض ثبات سازمانی است درحالی كه در برنامه ریزی استراتژیك نقش سازمان در محیط آن بررسی می شود.
برنامه ریزی استراتژیك موجب می شود تا سازمان فعالیتها و خدماتش را برای برآوردن نیازهای درحال تغییر محیط تطبیق دهند. برنامه ریزی استراتژیك اساسا در بخش خصوصی توسعه یافته، لیكن می تواند به سازماندهی دولتی و غیر انتفاعی و جوامع و سایر نهادها كمك نماید.
برنامه ریزی استراتژیك را می توان تلاش منظم و سازمان یافته در جهت اتخاذ تصمیم و مبادرت به اقدامات نوین تعریف نمود كه موجب تحول یك سازمان می شود . در حقیقت برنامه ریزی استراتژیك فرایند ی است در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای آن برای نیل به اهداف و رسالت بلند مدت با توجه به امكانات و محدودیت های درونی و بیرونی سازمان.
در یک تعریف جامع :
برنامه ریزی استراژیك را برنامه ریزی در رابطه با اهداف بلند مدت سازمان و انتخاب فعالیت لازم برای تحقق آن می توان بیان نمود.
چرخه عمر سازمان و ارتباط آن با مدیریت استراتژیک منابع انسانی
یکی از دانستنی های بسیار مهم در مدیریت استراتژیک منابع انسانی شناخت و تعیین جایگاه یک شرکت در چرخه عمر سازمان می باشد استیفن رابینز در کتاب تئوری سازمان، سازمان را پدیده ای اجتماعی تعریف می نماید که به طور آگاهانه هماهنگ شده و دارای حدود و ثغور نسبتا مشخصی می باشد که تقریباً به صورت مداوم برای تحقق یک هدف مشترک یا مجموعه ای از اهداف فعالیت دارد به همین دلیل از استعاره زیستی برای سازمان بدلیل اینکه چارچوب مفهومی برای درک مفهوم بهتر ارائه می دهد، استفاده می کند، زیرا اعتقاد دارد سازمان ها مانند موجودات زنده رشد می کنند، از مراحل قابل پیش بینی تکامل عبور کرده و یک سلسله مراحل تغییر قابل پیش بینی را نیز طی می کنند و اگر انرژی را صرف تولید ستاده ها میکنند که چنانچه این انرژیها از طریق نهادهای جدید جایگزین نشود از بین می روند، لذا توصیف سازمان ها به عنوان سیستم و موجوداتی که به نوعی چرخه حیات را طی می کنند، بینش جدیدی در خصوص شکل گیری سازمان ها ارائه می دهد. بنابراین تشخیص این که شرکت در دوره عمر سازمان در چه مرحله و جایگاهی است، مدیریت منابع انسانی را قادر می سازد تا با بهره گیری از سرمایه انسانی متناسب با هر یک از دوره ها، حرکت سازمان را به سمت تکامل تسریع نموده و ارتقاء بخشد.
مراحل دهگانه چرخه عمر سازمانی
مرحله اول (ایجاد):
در این مرحله، سازمان هنوز ایجاد نشده است و در حال شکل گرفتن است بدلیل اینکه در این دوره تاکید بر ایده ها و امکاناتی است که در آینده تحقق آنها محتمل است و نقش مدیریت منابع انسانی ظاهر نیست، چون اگر ایده ها مورد آزمایش و ارزیابی قرار نگیرند و سازمان آمادگی روبرو شدن با واقعیات را پیدا نکند، ممکن است قبل از تولد بمیرد و حیات نیابد که به آن رابطه نا فرجام می گویند.
مرحله دوم (طفولیت) :
در این مرحله بخشی از تعهدات شرکاء یا مؤسسان سازمان به اجرا در می آید، حوزه های تخصصی رشد می کنند و ساختارهای رسمی سازمان به تدریج شکل می گیرد و نقش مدیریت منابع انسانی که وظایف مربوط به استخدام، آموزش نگهداری و پرداخت حقوق و مزایا را دارد، ظاهر می شود. این دوره مدیریت در بحران است که در این حالت خلاقیت و نوآوری منابع انسانی کم کم، رنگ پیدا میکند .
مرحله سوم (رشد سریع) :
در این مرحله ایده های سازمان به عمل تبدیل شده و نقدینگی و حجم فعالیت سازمان متعادل شده و در صورتی که تاکید بر ایجاد سیستمهای اداری و ساختار سازمانی وجود نداشته باشد و مدیریت به صورت نهادی عمل نکند، عارضه ای به نام تله بنیانگذار بروز خواهد کرد، در این حالت است که نقش مدیریت حرفه ای ظاهر میشود و لزوم توجه به برخوردهای حرفهای به مدیریت منابع انسانی اهمیت پیدا میکند. در این مرحله کار آفرینی منابع انسانی نقش پر رنگی مییابد .
مرحله چهارم (بلوغ) :
در این مرحله که یکی از مشکلترین مراحل دوره عمر سازمان است، سازمان مجدداً متولد شده و تنوع وظایف، نوعی تمرکز و بخشبندیهای منطقهای را ایجاب میکند و در نتیجه نقش مشارکتی و آموزشهای کار با گروه و فعالیتهای گروهی برای منابع انسانی دارای اهمیت میشود . زیرا در مدیریت استراتژیک چیست و چگونه عمل می کند؟ این دوره اگر منابع انسانی نقش خود را به خوبی ایفا ننماید، باعث خواهد شد تا یکی از بارزترین مشکلات این مرحله یعنی صف آرایی افراد قدیمی در مقابل تازه واردها بوجود آمده و تضاد و بی ثباتی در اهداف سازمانی و ناهماهنگی در سیستمهای جبرانی و تشویقی بوجود آید با بوجود آمدن این عارضه مشکلاتی از قبیل ترک رهبری خلاق و مبتکر، بحران تفویض اختیار، دگرگونی در رهبری و جابجایی اهداف و در نتیجه پیری زودرس که باعث مرگ سازمان می شوند، را در پی خواهد داشت.
مرحله پنجم (تکامل):
وجود سیستم های تخصصی و نهادی بودن دیدگاه و تفکر خلاق از مشخصه های این دوره می باشد این مرحله را یکپارچگی استراتژیک می نامند. این مرحله نقطه بهینه از منحنی حیات سازمانی است که تعادل کامل بین کنترل پذیری و قابلیت انعطاف در سازمان وجود دارد در این مرحله امور به خوبی پیش می رود. در این مرحله خلاقیت، ابتکار و نوآوری منابع انسانی اهمیت زیادی پیدا می کند تا از ورود سازمان به مراحل بعدی که مرگ را در پی دارند، جلوگیری شود . سازمان می بایست با استفاده از منابع انسانی مؤثر، توانایی برآوردن نیاز مشتریان را به طور مستمر دارا بوده و اگر سازمان انرژی حیاتی خود را افزایش ندهد و کارآفرینی نداشته باشد به سوی اولین مراحل مرگ گام بر می دارد.
مرحله ششم (ثبات) :
در این مرحله سازمان هنوز قدرتمند است و به تدریج قابلیت انعطاف پذیری خود را از دست می دهد ، این مرحله نخستین دوره پیری در چرخه حیات سازمان است. نوآوری و شهامت کم رنگ شده و تضاد سلیقه در این دوره کمتر مشاهده می شود در این مرحله می بایستی به کارکنان بخش تحقیق و توسعه توجه بیشتری شود. همچنین کار آفرینی منابع انسانی نیز بیش از پیش نمود مییابد زیرا سازمان دارای موقعیتی با ثبات در بازار است و احساس خطر و فوریت در کارها مشاهده نمی شود و سازمان در این دوره دارای سیستمها، فعالیت ها، قابلیت های اداری و یکپارچگی دوره تکامل را دارا است و در صورتی که نتواند کارآفرینی را در سازمان با تحقیق و توسعه بوجود آورد، وارد مرحله بعدی و یک گام نزدیک شدن به مرحله مرگ می شود.
مرحله هفتم (اشرافیت) :
سازمان در این مرحله از نظر نقدینگی در اوج است انجام امور تشریفاتی رواج پیدا می کند وجوه در جهت سود آوری هزینه می شود و پولها جهت کنترل سیستم و تشکیلات مصرف می شود و از مشخصه های این دوره، کاهش قابلیت انعطاف نسبت به مرحله پیش، رواج امور تشریفاتی و القاب هستند. در این مرحله کارکنانی که یادگیری مستمر داشته اند، نقش مهم و کلیدی خواهند داشت، زیرا کارها طبق روال گذشته با تأکید بر دستاوردهای گذشته صورت می گیرد و در صورت تأکید بر نوآوری در سازمان می توان از ورود به گام بعدی سقوط جلوگیری کرد. و حتی می توان به مراحل تکامل سازمان را نزدیک کرد.
مرحله هشتم (بوروکراسی اولیه): از مشخصه های این دوره عبارتند از :
. 2 مدیران به جای رفع مشکل، به دنبال مقصر هستند.
. 3 به مشتری مثل یک مزاحم مینگرند.
. 4 همه انرژی سازمان برای حل تضادها و کشمکشهای داخلی به کار میرود.
5. بد گمانیها نسبت به یکدیگر افزایش مییابد.
6. اخراج نیروهای توانمند و یا ترک سازمان از سوی ایشان صورت میگیرد.
ویژگیهای برجسته منابع انسانی در این مرحله نیز مانند مرحله قبل انعطاف پذیری بیشتر یادگیری مستمر و تأثیرگذار به علاوه کار آفرینی به میزان خیلی زیاد می باشد.
مرحله نهم (بوروکراسی) :
در این مرحله فعالیتهای سازمان به پایین ترین حالت خود میرسد و هیچ گونه پیوستگی در کارها وجود ندارد. سازمان در هم ریخته و بی نظم است هر چند دارای سیستم های فراوان می باشد لیکن عملکرد ناچیزی دارد و نمی تواند منابع کافی خود را ایجاد کند. کاغذ بازی، وجود مقررات دست و پاگیر و باند بازیهای سیاسی از دیگر مشخص های این دوره می باشد سازمانی که به این مرحله از عمر خود برسد، مطمئناً به کارکنان خود به عنوان یک منبع استراتژیک نگاه نکرده، اهمیت آنها را درنیافته، درنتیجه عملاً مدیریت منابع انسانی بایستی با آموزش های مداوم و یادگیری مستمر برای نیروی انسانی، آنها را به گونهای چند منظوره و منعطف سازد که برای رویارویی با مشکلات هر مرحله از عمر سازمان، آمادگی داشته باشند .
مرحله دهم (مرگ):
زمانی که سازمان نتواند نیازهای مالی خود را برآورده کند و همچنین نتواند با توجیه سیاسی امکان حمایت دولت را فراهم نماید سازمان پا به این مرحله که مرحله مرگ می باشد میگذارد.
اما آنچه که مهم می باشد این است که از استعاره زیستی برای چرخه عمر سازمان به عنوان مفهومی شناخته شده استفاده می شود و این در حالی است که مردن جزء لاینفک هر موجود زنده می باشد، لیکن برای سازمان این امر می تواند رخ ندهد زیرا با استفاده از راهکارهای اجرایی مناسب و برخورداری از منابع انسانی متناسب با هر یک از دوره های عمر نه تنها می توان از مرگ سازمان جلوگیری نمود، بلکه می توان سازمان را به سمت مرحله تکامل سوق داده و در آن مرحله به طور مستمر ثابت نگه داشت.
لازم به ذکر است رضا خاکی به عنوان همکار شرکت گروه مالی بانک مسکن در سمت مدیریت پشتیبانی و منابع انسانی هم اکنون در این شرکت مشغول فعالیت می باشند.
هدف از فرایند مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک اساساً با هدف تدوین و اجرای استراتژی های مؤثر است و نقش اساسی هدف مدیریت استراتژیک، موفقیت و پیشرفت سازمان را به دنبال دارد. همانطور که از نام آن پیداست ، این فرایند شامل تصمیم گیری و اجرای تصمیمات استراتژیک برای تحقق اهداف شما می باشد. استراتژی ها لزوماً در طول زمان با توجه به تغییرات محیطی تغییر می یابند اما سازمان های رقابتی باقی می مانند ، استراتژی هایی را توسعه می دهند
تجزیه و تحلیل SWOT
تجزیه و تحلیل SWOT یکی از انواع چارچوب مدیریت استراتژیک مورد استفاده سازمان به ساخت و تست استراتژی کسب و کار خود است. SWOT شناسایی تجزیه و تحلیل و مقایسه ها trengths و W ضعف یک سازمان با خارجی O pportunities و تی hreats از محیط آن است. تجزیه و تحلیل SWOT عوامل داخلی ، خارجی و سایر عوامل مؤثر بر اهداف و اهداف سازمان را روشن می سازد.
فرایند SWOT به رهبران كمك می كند تا تعیین كنند كه آیا منابع و توانایی های سازمان در محیط رقابتی كه در آن مجبور است عمل كند و استراتژی های مورد نیاز برای موفقیت در این محیط را بهبود می بخشد ، مؤثر خواهد بود.
مزایای مدیریت استراتژیک
تصور می شود که مدیریت استراتژیک دارای مزایای مالی و غیر مالی است. یک فرایند مدیریت استراتژیک به یک سازمان و به ویژه رهبری آن کمک می کند تا درباره آینده خود فکر کند و برنامه ریزی کند ، بنابراین مسئولیت اصلی یک هیئت مدیره را بر عهده می گیرد. مدیریت استراتژیک مسیری را برای سازمان و کارمندان آن تعیین می کند. و بطور مداوم برنامه ریزی می کند ، فعالیت های یک سازمان را نظارت و آزمایش می کند و منجر به راندمان عملیاتی بیشتر ، سهم بازار و سودآوری می شود.
رشد پایدار تجارت را بدست آورید
در بسیاری از مطالعات نشان داده شده است که شرکتهایی که در مدیریت استراتژیک فعالیت می کنند نسبت به شرکتهایی که فاقد برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک هستند سودآوری و موفق تر هستند.
چه مشاغل کوچک و چه شرکتی باشید ، می توانید از مزایای این نوع مدیریت بهره مند شوید. یک برنامه استراتژیک تضمین می کند که اهداف شما واقع بینانه و منطبق با منابع داخلی شرکت باشند.فرایند مدیریت استراتژیک می تواند به کسب و کار شما در دستیابی به رشد پایدار و کسب مزیت رقابتی کمک کند. در طولانی مدت منجر به عملکرد سازمانی بهتر و تضمین بقای طولانی مدت در بازار می شود. با این رویکرد ، شما درک بهتری از شایستگی های اصلی شرکت خود و نحوه استفاده از آنها برای حفظ رقابت و سودآوری خواهید داشت.
صلاحیت اصلی
صلاحیت اصلی سازمان کاری است که در مقایسه با رقبای خود فوق العاده خوب انجام می دهد. این یک مزیت رقابتی متمایز (مانند تحقیق و توسعه برتر ، تسلط مدیریت استراتژیک چیست و چگونه عمل می کند؟ بر کارآیی تولید کانال توزیع فناوری از خدمات به مشتری) را منعکس می کند و این امکان را برای شرکت به انواع محصولات / بازارها فراهم می کند تا در نهایت به منافع سفارشی کمک کند. محصولات و یک ذخیره انحصاری و غیرقابل انحصاری از شرکت است که ماندگار است و مدیریت استراتژیک چیست و چگونه عمل می کند؟ نمی توان آن را به راحتی توسط رقبا کپی کرد.
تأمل بر روی فرآیند
مدیریت استراتژیک یک فرایند مداوم است که تجارت و صنایعی را که سازمان در آن دخیل است ارزیابی می کند. رقبای خود را ارزیابی می کند؛ و اهداف را برآورده می کند تا همه رقبای فعلی و آینده را برآورده سازد و سپس ارزیابی مجدد هر استراتژی را انجام دهد.هیچ راهی برای پیش بینی دقیق چند سال آینده وجود نخواهد داشت که بازار برای محصولات یا خدمات شما چگونه خواهد بود ، اما این عدم اطمینان نباید شما را از تجسم نتایج مورد نظر شما باز دارد. پیشرفتی را که در رسیدن به اهداف خود انجام می دهید ارزیابی کنید ، و همچنین اهداف خود را با گذشت زمان ارزیابی کنید. اگر آنها دیگر مفید و مرتبط نیستند ، راه های جدیدی را برای پیشبرد ماموریت و چشم انداز خود بیان کنید.
حرف آخر
مدیریت استراتژیک اساساً با هدف تدوین و اجرای استراتژی های مؤثر است. البته مؤثر آنهایی هستند که به جایگاه برتر بین سازمان و محیط آن و دستیابی به اهداف استراتژی کمک می کنند. تهیه یک برنامه و تصمیم گیری های استراتژیک ضروری است. تنظیم هدف تنها بخشی از فرآیند است. شما باید بدانید که دقیقاً چه چیزی برای رسیدن به آن اهداف مهم است.
صفرتا صد استراتژی مدیریت دانش در سازمانها
در مطالعات مدیریت دانش، مفاهیم مربوط به نگرش استراتژیک مدیریت دانش، جز مفاهیم جدید و ابداعی به شمار میرود. افزون بر این در خصوص تعریف دو مفهوم "استراتژی مدیریت دانش" و "استراتژی دانش" میان صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد. برخی از صاحبنظران این دو مفهوم را به یک معنا در نظر گرفتهاند. اما با توجه به تفاوت ماهیت و کارکرد آنها در سازمانها، اغلب صاحبنظران و نویسندگان این حوزه، تعاریف متفاوتی را ارائه کردهاند.
- دانش مشتری؛ مهمترین مزیت رقابتی کسبوکارها
- چارچوب APO در مدیریت دانش؛ از مبانی تا اجرا
- بررسی ارتباط میان فرهنگ کشورها و مدیریت دانش
- صفرتا صد استراتژی مدیریت دانش در سازمانها
- 15 مزیت مدیریت دانش برای سازمانها
به طور کلی میتوان گفت استراتژی مدیریت دانش بر مبنای دستهبندی دانش به انواع دانش آشکار و دانش پنهان تعریف میشود. استراتژی مدیریت دانش بیان میکند که سازمان جهت مدیریت داراییهای دانشی خود و اجرای مراحل فرایندهای مدیریت دانش (شامل کسب، خلق، انتقال و به کارگیری دانش)، چگونه و با چه حجم سرمایهگذاری بایستی بر داراییهای دانشی کنترل داشته و از دانشهای صریح و ضمنی موجود در سازمان بهرهگیری کند. به عبارت دیگر استراتژی مدیریت دانش میزان اهمیت داراییهای دانشی را آشکار میسازد. در حالیکه تدوین استراتژی دانش در انتخاب نوع، عمق و منبع دانش مورد نیاز به سازمان کمک میکند.
استراتژی به معنای علم و هنر تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمهایی است که سازمان را قادر میسازد تا با استفاده از منابع استراتژیک به اهداف استراتژیک دست یابد. دارا بودن یک استراتژی روشن و برنامهریزی شده، یکی از راههای رسیدن به موفقیت در مدیریت دانش به شمار میرود. این استراتژی عامل مهمی برای سازمان است تا بتواند منابع و تواناییهای خود را برای دستیابی به اهداف مدیریت دانش سازماندهی کند. به عبارت دیگر استراتژی باید بتواند به مسائل ضروری کسبوکار کمک کند. در این مدیریت استراتژیک چیست و چگونه عمل می کند؟ راستا ایجاد استراتژی برای مدیریت دانش به یکی از دغدغههای محققان این حوزه بدل شده است.
همانطور که بیان شد از استراتژیهای مدیریت دانش در فرآیند شناسایی، کسب، توسعه، تسهیم و به کارگیری دانش استفاده میشود. از جمله رویکردهای شاخص در هر یک از مراحل مدیریت دانش در سازمان، میتوان موارد زیر را برشمرد.
رویکردهای استراتژیک شناسایی دانش:
- شناسایی دانشهایی حیاتی برای سازمان که اکنون در اختیار سازمان نبوده و یا به مقدار کافی در دسترس قرار ندارد.
- دانشی که به صورت گسترده در سازمان وجود دارد اما مدیریت صحیحی جهت تسهیم آن تعریف نشده است.
- دانشهایی که در آستانه از بین رفتن میباشند.
- دانشهایی که توسط پیمانکاران، تامینکنندگان و شرکای تجاری نگهداری میشوند.
رویکردهای استراتژیک کسب دانش:
- استخدام افراد جدید
- استخراج دانش خبرگان
- خرید دانش فنی مورد نیاز
- تعامل با مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی
رویکردهای استراتژیک توسعه دانش:
- تحقیقات کاربردی
- تحقیقات بنیادی
- تحقیقات توسعهای
- تحقیقات بهبودی و مروری
رویکردهای استراتژیک تسهیم دانش:
- استفاده از سامانه جامع تبادل دانش
- توسعه انجمنهای خبرگی
- توسعه فرهنگ کاری مشترک
- انگیزش تسهیم دانش
رویکردهای استراتژیک استفاده از دانش:
- استراتژی انسان محور
- استراتژی منفعل
- استراتژی پویا
- استراتژی سیستم محور
ارتباط میان استراتژی سازمان و مدیریت دانش
استراتژی سازمانها شامل چهار رکن اصلی است: تحلیل، واکنش، حالت تدافعی و آیندهنگری. اما چطور میتوان از این چهار ستون برای پیشبرد اهداف مدیریت دانش استفاده کرد؟
تحلیل: در این گام مشکلات به صورت ریشهای تحلیل شده تا بهترین راهحلها ارائه شود. این اقدام منجر به تخصیص بهینه منابع برای حل مسائل و دستیابی به اهداف سازمانی میشود.
کنشگری: شرکت به طور مستمر به دنبال فرصتهای در حال ظهور در محیط کسبوکار خود است و فعالانه در راستای بهرهبرداری از فرصتها تلاش میکند.
حالت تدافعی: این استراتژی از طریق تجزیه و تحلیل مستمر بودجه و نقاط ضعف منجر به افزایش کارایی و کاهش هزینهها میشود.
آیندهنگری: در این استراتژی فرآیند تصمیمگیری رویکردی دو سویه اتخاذ میکند و همزمان بر کارایی بلند مدت و کوتاه مدت تاکید میکند.
استراتژی تجزیه و تحلیل شامل شناسایی مشکلات و دلایل اصلی وقوع آنها و همچنین خلق راهکارهای جدید به منظور رفع مسائل میباشد. به عنوان مثال استراتژی تجزیه و تحلیل ارتباط زیادی با ظرفیت شرکتها برای تولید ایده و دانش جدید داشته و نقش اساسی در کسب دانش دارد. بنابراین استراتژی تجزیه و تحلیل میتواند روند ایجاد دانش و نوآوری را بهبود بخشد و کیفیت محصولات و خدمات شرکتها را افزایش دهد.
مدیران علاقمند به استراتژی کنشگرا (شناسایی فرصتهای جدید و پاسخ پیشگیرانه به چالشهای فعلی با استفاده از محیط برون سازمانی) به دنبال افزایش محدوده کنترل و نظارت خود میباشند. بنابراین این استراتژی میتواند از طریق توسعه تعاملات با محیط بیرونی، کیفیت دانشهای موجود را افزایش داده و به حجم انبوهی از دانش دست یابد. از آنجا که مدیران به طور موثر از مدیریت دانش برای پروژهها و سرمایهگذاریهای سازمانی استفاده میکنند، به تحقیقات مستمر از محیطهای کسب و کار بیرونی نیاز دارند. استراتژی کنشگرا، شرکتها را قادر میسازد تا تغییرات موجود در محیطهای برون سازمانی را شناسایی کرده و با کمک آن به این تحولات پاسخ دهند.
علیرغم ضروری دانستن استفاده از استراتژی دفاعی توسط برخی مدیران، این رویکرد تاثیری منفی بر حیطه کنترل آنها میگذارد. با این حال رویکرد دفاعی باعث افزایش کارایی از طریق کاهش هزینهها میشود و به نوبه خود روند استفاده مجدد از دانش در شرکتها را افزایش میدهد.
در نهایت نیز استراتژی آیندهنگر میتواند از طریق ارائه دستورالعملهای روشن به منظور بررسی محیط آینده کسب و کار، تجزیه و تحلیل "چه میشود (What-if analysis) " و تخصیص منابع سازمانی مورد نیاز، عملکرد مدیریت دانش را ارتقا دهد. این امر در محدوده اجرایی کنترل مدیران قرار میگیرد و ریسکهای پروژه را محدود میکند. بنابراین استراتژی شرکت ارتباط مثبتی با عملکرد مدیریت دانش دارد.
کاربردیترین استراتژی مدیریت دانش در دوره فراگیری ویروس کووید-19
چرخه دانش شامل فرآیند تجمیع، یکپارچگی و ساختاردهی مجدد دانش میباشد و توجه به این چرخه برای تشخیص چالشهای مرتبط با شیوع ویروس کرونا و واکنش سریع و موثر نسبت به آن، بسیار کاربردی است. گام اول در این مدل، از طریق جمعآوری سرمایههای فکری سازمان و دانش حاصل از محیطهای بیرونی (ذینفعان، مشتریان و غیره) انجام میشود. در گام دوم، دانش سازمانی را باید برای افزایش اثربخشی و کارایی سیستم و فرآیندهای کاری یکپارچه کرد و در گام سوم، دانش موجود در سازمانها برای پاسخگویی به تغییرات محیطی و چالشهای جدید در زمان کووید-19 مجدد ساختاردهی میشود.