کسب درآمد اینترنتی

روانشناسی چرخه های بازار چیست؟

هوارد مارکس

روانشناسی فروش چیست؟

استفاده از تکنیک های روانشناختی و روانشناسی فروش موضوع جذابی است و دانش و راهکارهای ارائه شده در این زمینه می تواند برای فروشندگان در هر صنعتی مفید واقع شود.

آخرین باری که یک کالا یا خدمات را خریداری کردید، آیا تصمیمتان بر اساس سبک و سنگین کردن گزینه های مختلف و بررسی عقلانی گرفته شد، یا بیشتر یک تصمیم عاطفی بود؟ اکثریت قریب به اتفاق افراد، هنگام تصمیم گیری در مورد خرید، روی احساساتشان تکیه می کنند و بعداً تصمیم خود را از لحاظ منطقی بررسی می کنند.

دانستن این موضوع و بسیاری از دلایل روانشناختی دیگر در زمینه تکنیک های موفق و نا موفق در فروش باعث می شود بتوانید نرخ فروشتان را افزایش دهید. اهمیتی ندارد که چیزی که می فروشید کالای فیزیکی است یا خدمات.

روانشناسی فروش برای فروشندگان

کدام عوامل و ویژگی های روانشاختی باعث موفقیت یک فروشنده می شود؟ یا به عبارت دیگر روانشناسی فروشندگی داشتن کدام خصوصیات را برای موفق شدن ضروری می داند؟

  • توانایی همدلی
  • توانایی گوش دادن و کنجکاو بودن
  • توانایی قرار دادن خود در موقعیت افراد دیگر
  • هوش و توانایی استنباط
  • ارتباط موثر
  • ثبات عاطفی
  • صبر
  • مهارت حل مسئله
  • خودآگاهی
  • هوش احساسی بالا

اصول روانشناسی فروش

اصول روانشناسی فروش

گاهی اوقات مشتری احتمالی شما به مرحله خرید بسیار نزدیک می شود اما به دلایل مختلف فعل خرید انجام نمی گیرد. ما لیستی از اصول روانشناسی فروش را تهیه کرده ایم که به شما در تبدیل این فرصت های فروش به مشتری کمک می کند.

۱. گزینه های کمتری به مشتری ارائه دهید

در روانشناسی فروش ارائه گزینه های بسیار متفاوت به مشتری، تصمیم گیری را برای او دشوار می کند و احتمال اینکه هیچ خریدی انجام ندهد را بالا می برد.

در کتاب پارادوکس انتخاب “بری شوارتز” روانشناس آمریکایی استدلال می کند که حذف گزینه روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ ها برای مشتری می تواند اضطراب خریداران را به شدت کاهش دهد.

۲. از اهرم “ترس از دست دادن” استفاده کنید

از دیدگاه روانشناسی فروش، نه گفتن به یک فرصت خرید عالی، حتی برای خریداران سرسخت هم دشوار است؛ به خصوص اگر به آنها یادآوری شود با رد کردن این فرصت خرید، چه چیزی را از دست می دهند. به برشماری مزایای محصول یا خدمات خود بسنده نکنید؛ سعی کنید مشتری را متقاعد کنید که با خرید نکردن از شما یک فرصت خوب را از دست داده است.

“دانیل کانمن” در کتاب تفکر سریع و آهسته به تفصیل در مورد اینگونه سوگیری های شناختی که در فرآیند تصمیم گیری تاثیر می گذارند صحبت می کند.

۳. برای ایجاد اعتبار، مهارت و تخصص خود را به رخ بکشید

هرچه به عنوان یک فروشنده اعتبار بالاتری داشته باشید، مشتریان بالقوه راحت تر می توانند به شما اعتماد کنند. اگر مشتریان احتمالی شما در مورد توانایی های شما تردید داشته باشند یا کاملاً به شما اعتماد نکنند، برای خرید از شما مشتاق نخواهند بود. یکی از مهمترین اصول روانشناسی فروش این است که مشتری را از سالها تجربه و مهارت خودتان در زمینه محصول یا خدماتی که ارائه می دهید مطلع کنید.
4. در مورد مشتریان قبلی خود صحبت کنید
با توجه به اصول روانشناسی فروش، راه دیگر برای ایجاد اعتبار، صحبت در مورد مشتریان قبلی است. بعلاوه، ما طبیعتاً موجودات اجتماعی هستیم و اکثر مردم به مصرف کنندگان دیگر بیش از بازاریاب یا کارشناس فروش اعتماد دارند.

۵. از مشتریان بخواهید موانع خرید را با شما در میان بگذارند

یكی از آسانترین راهها برای متقاعد کردن مشتریان مشکوک این است که از آنها بخواهید مسائلی که مانع خریدشان می شود را با شما در میان بگذارند. افراد دوست دارند منطقی به نظر برسند، بنابراین اگر بتوانید مشتریان احتمالی را به سمتی هدایت کنید که خودشان به مزایای استفاده از محصول یا خدمات شما اقرار کنند، احتمال خریدشان بالاتر می رود.

۶. برای تاثیر گذاری از داستان استفاده کنید

صحبت کردن در مورد داستان موفقیت یکی از مشتریان در روانشناسی فروش تاثیر گذارتر از بر شمردن مزایای استفاده از محصول است. داستان گویی به شما امکان می دهد تا سریعتر با مشتری خود ارتباط برقرار کنید (با آزاد کردن “هورمون اعتماد”، اکسی توسین)؛ همچنین به شما کمک می کند تا مخاطبان خود را به سمت انجام عمل مورد نظرتان سوق دهید.

۷. حس دو طرفه بودن ارتباط را در مشتری تقویت کنید

با ارائه بخشی از خدمات به صورت رایگان به مشتری احتمالی نه تنها در او حس قدردانی ایجاد می کنید بلکه این احساس را به او القا می کند که او هم باید در عوض کاری برای شما انجام دهد. به عنوان مثال می توانید برای مشتریان جدید تخفیف ویژه در نظر بگیرید.

۸. از اهرم “محدودیت زمان” استفاده کنید

به عنوان مثال به مشتری این حس را القا کنید که به دلیل بالا بودن تقاضا، ارائه محصول یا خدمات رو به پایان است. برای تصمیم گیری مشتری احتمالی یک بازه زمانی مشخص کنید. به عنوان مثال به او بگویید که تنها تا آخر این هفته برای تصمیم گیری فرصت دارد چون تخفیف ها تنها تا آخر این ماه اعمال می شوند.

محدودیت زمان

روانشناسی مدیریت فروش

در رأس هر تیم فروش یک مدیر قرار دارد. روانشناسی مدیریت فروش به نقش مدیر از جنبه روانشناختی در موفقیت فرآیند فروش می پردازد.

اعتماد یکی از شکننده ترین پیوندها در مناسبات انسانی است. به عنوان یک مدیر فروش موفق نحوه عملکرد شما باید به نحوی باشد که کارشناسان فروش به راحتی به شما اطمینان کنند و مسائل و مشکلات موجود بر سر راه فرایند فروش را با شما در میان بگذارند.

همچنین معیارهایی را برای ارزیابی عملکرد کارشناسان فروش مشخص کنید شما می توانید برای این کار از نرم افزار CRM استفاده کنید تا بصورت دقیق بتوانید عملکرد کارشناسان خود را بررسی کنید. سپس این اطلاعات را به آنها در میان بگذارید. وقتی صحبت از معیارهای عملکرد است، شفافیت همیشه بهترین سیاست است. نظارت و مانیتورینگ، کارشناسان را به تلاش بیشتر ترغیب می کند و به آنها نشان می دهد که دقیقا چه انتظاری از آنها دارید.

روانشناسی فروش در بازار ایران

بازار و فعالیت های کسب و کار در ایران متأثر از فرهنگ، شرایط زندگی، ساختار اجتماعی و روانشناختی مردم آن است. در ادامه به چند نکته روانشناسی فروش در بازار ایران اشاره می کنیم:

ایرانی ها با احساس خود تصمیم می گیرند

در روانشناسی فروش ایرانی گاهی اوقات افراد به جای طی یک فرآیند منطقی، بر اساس یک حس فوری، نیاز یا احساسات خود تصمیم می گیرند. برای متقاعد کردن مشتری ایرانی باید از خود بپرسید که ضعف و نیازهای عاطفی مشتریان در بازار ایران چیست؟

طبق روانشناسی فروش افراد سعی می کنند خرید خود را توجیه کنند

نه تنها مشتری های ایرانی در بازار ایران بلکه مردم بسیاری از کشورهای دیگر هم همین کار را انجام می دهند. به عنوان مثال، فرد عکس یک خودرو را می بیند و فوراً عاشق آن می شود. او روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ با احساس خود تصمیم می گیرد که خودرو را می خواهد اما برای بررسی بیشتر در مورد مشخصات فنی خودرو ، قدرت موتور، ویژگی های ایمنی و هزینه های نگهداری آن تحقیق می کند. او ماشین را می خواهد زیرا احساس خوبی به او می دهد؛ اما برای توجیه خرید آن از آمار و داده ها استفاده می کند.

انسانها خودخواه هستند

یکی دیگر از ترفندهای روانشناسی فروش در بازار ایران بر اساس این روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ عقیده است که انسان به طور ذاتی‌ موجودی خودخواه است. “خودخواه” به این معنی است که فرد همه چیز را در حول محور خود می بیند. همه ما دنیا را طوری می بینیم که گویی همه چیز به شخص ما وابسته است. بنابراین اگر می خواهید افراد را در ایران برای انجام یک فعالیت تشویق کنید باید برای این سوال جواب داشته باشید: “انجام این کار برای من چه فایده ای دارد؟”

گاهی اوقات این فایده صرفاً ایجاد حس عزت نفس و کسب احترام سایرین است. مثال بارز یک انگیزه روانشانی فروش در این زمینه “چشم و هم چشمی” است. شما یک محصول را خریداری می کنید تا در برابر افراد دیگر در مورد خودتان احساس ارزش کنید.

یکی از پر فروش ترین کتاب ها در زمینه روانشناسی فروش، کتاب “روانشناسی فروش برایان تریسی” است. این کتاب بهترین ایده ها، روش ها، استراتژی ها و تکنیک های فروش سریع تر و آسان تر را ارائه می‌دهد. مطالعه این کتاب به تمام کارشناسان فروش توصیه می‌شود.

چرخه احساسات سرمایه‌گذاران؛ چرا حال بورس خوب نیست؟

احساسات سرمایه‌گذاران چه نقشی در ایجاد تغییر در وضعیت بازار بورس دارد؟ همان‌طوری که بارها گفته‌ایم بازار سرمایه، بازاری پرریسک است که بالا و پایین‌های بسیاری دارد. ورود به بازار سرمایه مثل سوار شدن بر یک رولرکستر (ترن هوایی) می‌ماند. وقتی به سهمی ورود می‌کنید، باید کمربندهای خود را محکم ببندید و آماده سواری شوید. اما پیش از ورود اول مسیر را خوب بررسی کنید. ببینید که آیا می‌توانید با این بالا و پایین شدن‌ها کنار بیایید و در همه حال آرامش خود را حفظ کنید. شرط موفقیت در این بازار این است که بازیچه احساسات نشوید. در این مقاله قصد داریم در ارتباط با چرخه احساسات سرمایه‌گذاران که منجر به ایجاد تغییر در وضعیت بازار می‌شود صحبت کنیم.

رفتار در بازار

در واقع نیروی محرکه اصلی در بازارها احساسات سرمایه‌گذاران است. وقتی احساسات مثبت در افراد ایجاد می‌شود شاهد ورود غیرعادی سرمایه به بازار هستیم که باعث رشد آن می‌شود و برعکس. یعنی وقتی افراد اعتماد خود را نسبت به بازار از دست می‌دهند و به آن بدبین می‌شوند، حجم زیادی از سرمایه از بازار خارج می‌شود که به دنبال آن بازار می‌ریزد. چرخه احساسات سرمایه‌گذاران به بررسی همین موضوع می‌پردازد.

با بررسی بازارهای مالی مختلف در مدت زمان‌های طولانی می‌توان چنین ادعا کرد که بازارها همواره یک چرخه احساسات مشابه به دوره‌های قبل را در آینده نیز تکرار می‌کنند. این رفتار نه تنها در شاخص کل بلکه در عملکرد سهم‌های به‌خصوص نیز دیده می‌شود.

با افزایش احساسات در سرمایه‌گذاران آن‌ها این چرخه‌ها را فراموش می‌کنند. همین امر دوباره باعث به‌وجود آمدن چرخه‌های مشابه دوران قبل می‌شود. در ادامه با هم این موضوع را بررسی روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ می‌کنیم.

همان‌طور که می‌دانید همواره به سرمایه‌گذاران توصیه می‌شود که دید بلندمدت داشته باشند. اما وقتی از سرمایه‌گذاران در رابطه با دیدگاهشان می‌پرسیم می‌بینیم که بیشتر آن‌ها دید کوتاه‌مدت دارند. یکی از دلایل به‌وجود آمدن چرخه احساسات سرمایه‌گذاری، همین دیدگاه کوتاه‌مدت سرمایه‌گذاران است.

احساسات می‌تواند بر قضاوت و ارزیابی ما تاثیر زیادی بگذارد. دلایل رفتارهایی مانند خرید در اوج قیمت و فروش در کف قیمتی نیز همین احساسات است.

دانیل کانمن از بنیان‌گذاران اقتصاد رفتاری است. او طی مطالعاتی که انجام داد به این نتیجه رسید، زمانی که سرمایه‌گذاران با عدم‌اطمینان رو‌به‌رو می‌شوند، بجای تصمیم‌گیری منطقی، بر اساس احساسات و تجربیات ذهنی خود تصمیم می‌گیرند.

چرخه احساسات سرمایه‌گذاران

اواسط مرداد 1399 بود که تمامی سرمایه‌گذاران بورس اوراق بهادار در خوشحالی و سرخوشی سیر می‌کردند. شاخص بورس به سرعت به 2 میلیون واحد نزدیک می‌شد. تقریبا همه از انتخاب‌هایشان راضی بودند و هر شخص به یک تحلیلگر بازار تبدیل شده بود. تقریبا تمامی کانال‌ها، با دریافت پول سیگنال‌های 100 درصد تضمینی معرفی می‌کردند. به‌نوعی بازار در شرایط هر کد بورسی، یک تحلیلگر به سر می‌برد.

اما این وضعیت زیاد طول نکشید، برخی از سهم‌ها منفی خوردند و دیگر در قیمت‌های بالاتر متقاضی وجود نداشت. اضطراب و نگرانی سرتاسر بازار را فرا گرفت. حجم خروج پول از بازار سرمایه زیاد بود.

کانال‌های بورسی فراوانی، افراد را به آرامش تشویق می‌کردند. برخی‌ها می‌گفتند که اصلاحی جزئی در پیش است. اما چشم سرمایه‌گذاران ترسیده بود و با وعده و وعید بازگشت بازار، دست از فروش سهم‌های خود برنداشتند. حتی دیدیم سهم‌های با وضعیتی بنیادی بسیار خوب، در صف فروش قفل بودند.

تعداد بسیاری از سرمایه‌گذاران با ضررهای سنگین از بازار خارج شدند. ولی وقتی از دوستان قدیمی و باتجربه که با دلیل، شرکت‌های مناسبی را برای خرید انتخاب کرده بودند در رابطه با ماندن در بازار و یا فروش سهم‌ها می‌پرسیدم، ادعا کردند که سهم به این خوبی را چرا زیر قیمت بفروشند و بعدها در صف خرید همین سهم‌ها بنشینند، حرفشان منطقی به نظر می‌آمد. الان که در حال نوشتن این مقاله هستم، آبان ماه 1399 است. نمی‌دانم در کدام مرحله از چرخه احساسات هستیم، اما فکر می‌کنم بین مراحل تسلیم‌شدن تا امید جابجا می‌شویم. ولی مطالعات نشان داده که چرخه‌هایی مانند نمودار زیر، به‌طور مداوم تکرار می‌شوند، اما زمان آن مشخص نیست.

معمولا وقتی در رضایت کامل به سر می‌برید، زمان فروش سهم رسیده‌است. بنا به گفته قدیمی‌ترهای بازار، همیشه باید سعی کرد در قیمت‌های پایین سهمی را خرید و در قیمت‌های بالا آن را فروخت. اما معمولا احساساتی که بر افراد حاکم می‌شود مانع از این کار می‌شود. بسیاری از سرمایه‌گذاران دقیقا عکس این گفته عمل می‌کنند. یعنی وقتی قیمت‌ها بالا است به‌خاطر هیجانات و اعتماد بنفس بیش از حد سهم را می‌خرند، در حالی که انتهای روند است.

بعد از مرحله رضایتمندی کامل، زمانی که جهت بازار تغییر می‌کند احساساتی مثل ترس، ناامیدی دلسردی و افسردگی بر سرمایه‌گذاران حاکم می‌شود.

وقتی ترس و ناامیدی باعث می‌شود که افراد سهام خود را در کف‌های قیمتی بفروشند، سرمایه‌گذاران باهوش شروع به خرید سهم می‌کنند و بیشترین رشدهای قیمتی برای این افراد خواهد بود.

منحنی چرخه احساسات سرمایه‌گذاران

منحنی چرخه احساسات سرمایه‌گذاران، این احساسات باعث ایجاد تغییرات در قیمت‌های بازار می‌شوند.

احتمالا همان شور و هیجانی که افراد را قبل از مرداد ماه به بازار کشید دوباره آن‌ها را به بازار خواهد کشید. کسانی در این بازارها موفق خواهند بود که علاوه بر داشتن دیدگاه بلندمدت، توانایی کنترل احساسات خود را داشته باشند.

تغییرات روند احساسات در انواع سهم‌ها

در کشورهای خبرمحور، مثل کشور خودمان، با انتشار هر خبر کوچکی چه داخلی چه خارجی در میزان عرضه و تقاضا برای سهم‌ها تغییراتی ایجاد می‌شود. این تغییرات در عرضه و تقاضا باعث ایجاد نوسانات قیمتی در سهم‌ها می‌شوند.

در بعضی مواقع می‌بینیم که قیمت یک سهم ارزنده، بدون ایجاد تغییر در هیچ یک از عوامل بنیادیش در حال کاهش است. یا قیمت یک سهم بی‌بنیاد که عملکرد خوبی نداشته، در حال افزایش است. دلیل این نوسانات را می‌توان به احساسات سرمایه‌گذاران ربط داد.

وقتی که بازار در حال رشد است، هیجانات حاکم بر افراد باعث ورود حجم زیادی از پول به بازار می‌شود. همان‌طور که می‌دانیم در بورس ایران هم همانند بسیاری از بازارهای دنیا افراد تازه وارد و بدون تجربه کافی وجود دارند. این افراد زمانی که وضعیت بازار خوب است برای جا نماندن از سود، با اطلاعات کافی وارد بازار نمی‌شوند. بنابراین احتمال خرید سهم‌های بی‌بنیاد هم افزایش پیدا می‌کند.

یعنی در روندهای صعودی عمومیت بازار با هم رشد می‌کنند اما روند حرکتی آن‌ها بعد از رشد می‌تواند بسیار متفاوت روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ از هم باشد.

روند حرکتی در سهام بنیادی

نمودار تغییرات در چرخه احساسات سرمایه‌گذاران در تمامی سهم‌ها روند حرکتی بالا را به خود نمی‌گیرد. همان‌طور که گفتیم در روندهای صعودی، معمولا عموم بازار، چه سهم با وضعیت خوب و چه با وضعیت بد، همه با هم رشد می‌کنند. این رشد می‌تواند بسته به نوع سهم زیاد یا کم باشد. زمانی که بازار شروع به اصلاح می‌کند هم، تمامی سهم‌ها می‌توانند با هم نزول کنند. اما میزان نزول سهم‌ها و روند حرکتی آن‌ها نیز با هم به یک شکل نیست.

برای مثال اگر سهمی که خریدید وضعیت بنیادی خوبی داشته باشد، بعد از افت قیمت آن می‌توان دوباره انتظار رشد قیمتی سهم را تا قله قبلی داشت. حتی با گذشت زمان سهم می‌تواند از مقاومت قله‌های قبلی هم عبور کند. بسیاری از سرمایه‌گذاران حرفه‌ای از این چرخه حرکتی باخبر هستند. یعنی می‌دانند وقتی قیمت یک سهم خوب و ارزنده در حال کاهش است، آن را با ضرر نمی‌فروشند و حتی ممکن است از فرصت ایجاد شده استفاده کنند و سهم را زیر ارزش ذاتی خریداری کنند. سرمایه‌گذاران با دید بلندمدتی می‌دانند که روزی قیمت این سهم بازخواهد گشت. پس زمانی که سایر سرمایه‌گذاران در حال خرید یا فروش‌های هیجانی و بدون دلیل هستند، این نوع از سرمایه‌گذاران احساسات خود را کنترل می‌کنند و از خرید و فروش هیجانی دوری می‌کنند.

تصویر زیر مربوط به سهام یک شرکت با وضعیت بنیادی خوب است. اگر دقت کنید می‌بینید نموداری که برای چرخه احساسات در بالا ذکر کردیم، در بلندمدت تکرار می‌شود.

برای مثال اگر شما در سال 2014 به دید بلندمدت در این سهم سرمایه‌گذاری می‌کردید، می‌دیدید که تا اواسط 2015 سهم روند صعودی داشته است. بعد از آن روند نزولی به خود می‌گیرد.

این روند نزولی تا اواسط 2016 ادامه پیدا می‌کند و دوباره سهم روند صعودی به خود می‌گیرد. همان‌طور که در شکل می‌بینید این چرخه‌های احساسی بالاتر از چرخه قبلی به طور مرتب ایجاد می‌شوند.

پس اگر دید بلندمدتی داشته باشید، حتی اگر سهم را در اواسط 2015 خریده و تاکنون نگهداری کرده باشید، علاوه‌بر سود تقسیمی که هر ساله از شرکت دریافت می‌کنید، ارزش سهام شما افزایش پیدا کرده است.

حتی اگر در بدترین قسمت نمودار سهم را خریده باشید، در بلندمدت علاوه‌بر جبران ضرر، سود خوبی نیز خواهید کرد. البته این موضوع در رابطه با تمامی سهم‌ها صدق نمی‌کند. سهم‌هایی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند و در آینده انتظار پیشرفت و توسعه از شرکتشان می‌رود، می‌توانند روند حرکتی این چنینی به خود بگیرند.

روند حرکتی سهم با وضعیت بننیادی مناسب.

روند حرکتی سهم با وضعیت بنیادی مناسب

حال بیایید روند تغییرات احساسات را در کوتاه مدت بررسی کنیم. نمودار زیر، قسمتی از نمودار قبلی در بازه زمانی کوتاه مدت است.

اگر شما معامله‌گر کوتاه مدتی هستید، و بتوانید در نقطه A سهم را بخرید و در نقطه B آن را بفروشید، در کوتاه‌مدت از نوسان قیمت سود خوبی کسب خواهید کرد. اما این کار راحتی نیست، با استفاده از تحلیل تکنیکال و تابلو خوانی می‌توان در بازار کارا تا حدی نقاط مناسب برای ورود و خروج را تشخیص داد. منظور از بازار کارا این است که همه اطلاعات به سرعت و به یک اندازه در اختیار همه قرار بگیرد و کسی اطلاعات بیشتری نسبت به دیگری نداشته باشد یا اطلاعات مهم زودتر در اختیار کسی قرار نگرفته باشند.

تغییرات سهم با وضعیت بنیادی مناسب در کوتاه‌مدت

تغییرات سهم با وضعیت بنیادی مناسب در کوتاه‌مدت

اما در بعضی از بازارها و بعضی از سهم‌های بازار پایه شفافیت اطلاعاتی وجود ندارد. یعنی ممکن است سهامداران عمده شرکت زودتر از سایر سهامداران به اطلاعات مهم دسترسی پیدا کنند.

پس در بازارهای ناکارا که شفافیت اطلاعاتی در آن‌ها وجود ندارد، معامله‌گری با دید کوتاه‌مدت عملی دشوار است. منظور این نیست که با استفاده از تحلیل تکنیکال نمی‌توان زمان‌های مناسب را تشخیص داد، این امر ممکن است ولی نیاز به آموزش و تجربه دارد.

اما اگر دیدگاهتان کوتاه‌مدت باشد و در نقطه B سهم را خریداری کرده باشید. زمانی که سهم شروع به منفی خوردن کند، ابتدا مضطرب خواهید شد، ممکن است در میانه راه چند روز مثبت به‌وجود بیاید و شما امیدوار شوید، ولی اگر بقیه بازار تصمیم به فروش بگیرند این مثبت دوام نخواهد داشت. ترس و ناامیدی بر شما حاکم خواهد شد و بعد از دلسردی سهم را خواهید فروخت. یعنی در محلی که سرمایه‌گذاران حرفه‌ای، آن را برای خرید سهم مناسب می‌بینند شما آن را می‌فروشید.

در این میان چه کسانی سود خواهند کرد؟ سرمایه‌گذاران حرفه‌ای.

این سرمایه‌گذاران از ناامیدی و دلسردی شما استفاده می‌کنند و سهم را ارزان می‌خرند و بعد از صعود دوباره به شما خواهند فروخت.

حتی اگر شما سهمتان را در نقطه B خریده باشید یعنی جایی که بیشترین میزان ریسک وجود دارد، اگر آن را برای مدتی نگه می‌داشتید علاوه‌بر جبران ضررهایتان، سود هم می‌کردید. بعد از گذشت 4 ماه ضررتان جبران می‌شد و در ماه پنجم وارد سود می‌شدید.

یعنی برای این که ضرر نکنید تنها 5 ماه فرصت کافی بود.

در سرمایه‌گذاری پنج ماه مدت زمان بسیار کوتاهی است. حال دوباره به نمودار سهم در روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ عکس دوم برگردید. اگر سهم را برای بیش از پنج سال نگه دارید چقدر سود خواهید کرد؟

با بررسی سهم‌ها می‌بینیم که چرخه احساسات به‌طور مداوم هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت تکرار می‌شود.

برخی از شرکت‌ها هستند که ممکن است به‌سرعت مثال بالا (یعنی در 5 ماه) ضررها را جبران نکنند و مدت زمان بیشتری برای جبران ضررها طول بکشد. اما اگر انتخاب شما از اول درست بوده باشد و سهمی با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، می‌توانید علاوه بر جبران ضررهایتان به سودهای خوبی در بلندمدت برسید.

روند حرکتی در سهام بی‌بنیاد

روند حرکتی بالا در تمامی سهم‌ها دیده نمی‌شود. سهامی که تنها به‌خاطر وضعیت مثبت بازار رشد زیادی کرده و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرده است. هیچ تضمینی برای بازگشت به قله قیمتی، در آن وجود ندارد.

روند تغییرات قیمتی یک سهم با وضعیت بنیادی نامناسب

روند تغییرات قیمتی یک سهم با وضعیت بنیادی نامناسب.

در عکس بالا روند تغییرات قیمت یک سهم را می‌بینید که وضعیتی بنیادی مناسبی ندارد. این سهم در اواسط سال 2012 به بالاترین میزان قیمت خود رسید و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرد. همان‌طور که می‌بینید با گذشت حدود 9 سال از آن زمان، سهم نه تنها نتوانسته به قله‌های قبلی خود برسد. بلکه به‌طور مرتب کف‌های قیمتی جدیدی ایجاد کرده است.

در سهامی که وضعیت بنیادی مناسبی ندارند و تنها به دلیل شرایط بازار رشد کرده‌اند یا قبلا شرایطی داشتند که امروز آن شرایط را ندارند، برگشتن قیمت به قله‌های قبلی ناممکن به نظر می‌آید.

اگر نمودار این سهم‌ها را در بازه زمانی کوتاه مدت بررسی کنیم ممکن است بتوانیم چرخه‌های احساسی پیدا کنیم. اما احساسات و هیجانات به تنهایی باعث نمی‌شوند که بعد از ریزش سهم، قیمت دوباره به همان سطح قبل از ریزش بازگردد.

جمع‌بندی

هنگام خرید یک سهم، تنها به نمودار قیمتی آن توجه نکنید. توجه به نمودار قیمتی و تحلیل تکنیکال می‌تواند برای افرادی که دید بلندمدت ندارند و به‌طور روزانه معامله می‌کنند، سودساز باشد. اگر می‌خواهید سرمایه خود را به بازار بیاورید حتما وضعیت بنیادی شرکت را بررسی کنید سپس با استفاده از تحلیل تکنیکال نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنید. استفاده از تحلیل تکنیکال برای یافتن نقاط ورود و خروج می‌تواند سود شما را چندین برابر کند.

اگر سهم با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، دیگر اصلاح‌ها نمی‌تواند برای شما نگرانی ایجاد کند. چون سهم با شرایط بنیادی خوب دوباره خودش را پیدا می‌کند و در بلندمدت علاوه بر سودهای تقسیمی سود خوبی هم بابت اختلاف قیمت خرید و فروش به شما می‌دهد.

پس اگر سرمایه‌گذارید می‌توانید یک سهم با وضعیت خوب را برای بلندمدت انتخاب کنید و از نوسانات کوتاه مدت هم نترسید.

می‌توانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.

کتاب نظریه گن در چرخه های بازار: پیش بینی دوره های زمانی قیمت توسط چرخه ها یا سایکل ها

ناشر: دانش پژوهان جوان
تاریخ نشر: 1401
تعداد صفحه: 194
شابک: 978-600-288-065-9
قطع کتاب: وزیری
نوع جلد: شومیز
وزن: 290 گرم
رتبه فروش: #72 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی: 3 جلد در انبار موجود است.

نظریه گن و الگوهای قیمت، زمان

پیش بینی بازار سهام و کالا با استفاده از مربع نه تایی گن

معامله گری و چرخه های نجومی (ستاره شناسی)

واگرایی ها

رکن سوم بازار

سیستم معاملاتی ایچیموکو

معامله با ابزار فیبوناتچی: استفاده از فیبوناتچی در قیمت و زمان

تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه

جان مورفی، کامیار فراهانی فرد (مترجم)، رضا قاسمیان لنگرودی (مترجم)، ساناز قهقرایی زمانی (ویراستار) جان مورفی

تحلیل موج های الیوت در بازار سرمایه

دوئل با روند

معامله گری به روش سامورائی ها (ترکیب طلائی ایچیموکو و الگوهای شمعی)

تحلیل و معامله گری در بازار به روش بیل ویلیامز

نظریه گن و الگوهای قیمت، زمان

چگونه در بورس، دو میلیون دلار بدست آوردم؟

ویلیام دلبرت گن یک محقق بزرگ، نویسنده ای پر کار، مردی سرسخت و یک معامله گر موفق در بازار سهام و کالا بود. بسیاری از محققان و اندیشمندان که در دوره او می زیسته اند بر این باورند که اکثر روش های او مانند مربع 9 تایی، صدها سال قبل از او توسط مصری ها، هندی ها و یا ایرانیان مورد استفاده قرار می گرفته و گن فقط توانسته است پس از سال ها مجدداً آن ها را پیدا کند. نوشته های او اغلب مرموز است و سبک خاص نگارش او نیز شاید بیانگر این نکته باشد که وی رازی بزرگ برای تجارت و بازار را کشف کرده است.

استفاده از چرخه های زمانی بازار تا حد زیادی می تواند به بالابردن دقت و بهبود نتایج معاملات و سیستم معاملاتی معامله گران و تحلیلگران بازار کمک کند.

دانش و تکنیک های معاملاتی مربوط به چرخه های زمانی ابزاری برای بهبود زمان بندی معاملات و تعیین روند به عنوان کلیدی برای کم کردن ریسک و بالابردن احتمال موفقیت معاملات می باشد.

نکته قابل توجه در هنگام استفاده از چرخه های زمانی هم همان طور که آقای گن بارها اشاره کرده است: دانش، نظم شخصی، داشتن انظباط معاملاتی و پشتکار کلید واقعی موفقیت خواهد بود.

پس برای رسیدن به دانش تئوری سایکل ها و استفاده از آن در معاملات خود نیاز به پشتکار و نظم مطالعاتی و تمرین زیاد و انظباط در پیروی از سیستم معاملاتی خودمان خواهیم داشت.

به طور معمول هر شخصی بعد از ورود به بازار به عنوان یک معامله گر شروع به یادگیری روش ها و سیستم های تکنیکال یا فاندامنتال می کند و با گذشت زمان و کسب تجارب جدید اقدام به توسعه سیستم معاملاتی خود کرده و سعی می کند که روش های جدید و بهتر را یاد گرفته تا بتواند سیستم معاملاتی قوی تر و کامل تری برای خود فراهم کند.

با گذشت زمان شما دارای یک سبک معاملاتی خواهید شد که متناسب با شخصیت و مهارت های تجاری و تجارب شما می باشد.

در این مسیر ابزارهای زیادی وجود دارد که قادر است به بهبود وضعیت معاملاتی شما کمک کند؛ اما زمانی که تصمیم می گیرید از سایکل ها و چرخه های بازار به عنوان یک ابزار استفاده کنید، باید به این نکته دقت کنید که تئوری سایکل ها تنها به شما اجازه خواهد داد که عنصر زمان را به سیستم معاملاتی خودتان اضافه کنید.

بعد از اضافه کردن سایکل ها به سیستم معاملاتی تان دیگر سیگنال های ساده برای خرید و فروش یک سهم ملاک نیست؛ بلکه از این به بعد به دنبال ترکیب سیگنال های معاملاتی با سایکل های روزانه و یا هفتگی و یا حتی استفاده از تایم فریم های زمانی روزانه مانند ۲۴۰ دقیقه و ۶۰ و یا ۱۵ دقیقه و حتی ۵ دقیقه برای پیدا کردن زمان اصلاحیه ها و یا حتی زمان های مربوط به روندهای کوتاه مدت خواهید بود.

استفاده از الگوهای چرخه ای قادر است به شما کمک کند تا حد زیادی با دقت بیشتری روندها و خطوط روند را پیدا کرده و ظرفیت درآمدزایی سیستم معاملاتی خودتان را بالا ببرید.

روانشناسی بازار چیست؟

روانشناسی بازار معمولاً به رفتارهای غالب و احساسات تجمعی بازیگران بازار در هر بازه‌ی زمانی اشاره دارد. این واژه معمولاً توسط رسانه‌های مالی و تحلیلگران برای توضیح حرکت‌های بازار مورد استفاده قرار می‌گیرد و توسط دیگر ابزارها مانند ابزارهای تحلیل بنیادی مورد توجه قرار نمی‌گیرد.


روانشناسی بازار رفتار جمعی بازار را بر اساس احساسات و عوامل شناختی تحلیل می‌کند و نباید با «روانشناسی معمله‌گران بازار» اشتباه گرفته شود. روانشناسی معامله‌گر عواملی مانند احساسات و دیگر عوامل شناختی را در تک تک معامله‌گران بازار مورد ارزیابی قرار می‌دهد.


درک روانشناسی بازار
روانشناسی بازار نیروی قدرتمندی است که شاید بتوان آن‌را با رخدادهای بنیادی توجیه کرد؛ ولی در برخی موارد نیز نمی‌توان آن را با رخدادهای بنیادی توجیه کرد. به عنوان مثال، اگر سرمایه‌گذاران به صورت ناگهانی اعتماد خود را به سلامت اقتصاد از دست دهند و از خرید سهام دست بکشند، شاخص‌های روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ بازارهای سهام افت می‌کنند. در این شرایط قیمت یک سهم خاص نیز افت می‌کند و توجهی به عملکرد مالی آن سهم نمی‌شود.


ترس، طمع، انتظار و رضایتمندی همگی عواملی هستند که در روانشناسی کلیت بازار اثر دارند. توانایی هر کدام از این عوامل می‌تواند چرخه‌های مالی را در بازارهای مالی تغییر دهد. زمانی که بازار تحت تأثیر این نوع عوامل شرایط خود را تغییر می‌دهد، اینگونه اطلاق می‌شود که روح حیوانی کنترل شرایط را در دست گرفته است.


روانشناسی بازار برای اولین بار توسط «جان مینارد کینز» در سال ۱۹۳۶ مطرح شد. وی کتاب خود در این زمینه را پس از سقوط بزرگ بازارهای مالی نوشته شده است. کینز در کتاب خود اشاره کرده است که روح حیوانی همیشه بیش از اینکه به دست نگه‌داشتن اصرار داشته باشد، به انجام عمل اصرار دارد.


پیش‌بینی روانشناسی بازار
به طور کلی، دو روش مشهور برای انتخاب سهم توسط خریداران حرفه‌ای وجود دارد که تنها در یکی از آن‌ها به روانشناسی بازار نیز توجه می‌شود.


تحلیل بنیادی
در این تحلیل عملکرد مالی شرکت‌های مختلف در صنایع متفاوت مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و روانشناسی بازار اهمیت بسیار کمی در آن دارد.


تحلیل تکنیکال
این نوع تحلیل بر روی روندها، الگوها و دیگر اندیکاتورهای تعیین‌کننده‌ی آینده‌ی قیمت تمرکز می‌کند. روانشناسی بازار یکی از عواملی است که در این نوع تحلیل مورد توجه قرار می‌گیرد.


تحقیقات در مورد روانشناسی بازار
مطالعات متعددی تا کنون انجام شده تا اثر روانشناسی بازار را بر سود سرمایه‌گذاری‌ها ارزیابی کند. «دانیل کانمان» به عنوان برنده‌ی جایزه نوبل و «آموس تورسکی» به عنوان یک اقتصاددان مطرح اولین کسانی بودند که تئوری‌های مرسوم بازار را زیر سوال بردند. آن‌ها بر اساس داده‌های مربوط به جوامع و قیمت سهام در بازارهای بورس اعتقاد داشتند که انسان‌ها در بازارهای مالی همیشه تصمیمات منطقی نمی‌گیرند. آن‌ها با همین شواهد، رشته‌ی اقتصاد رفتاری را پایه‌ریزی کردند. تئوری پیشنهاد شده توسط آن‌ها بر روی شناسایی خطاها سیستماتیک در تصمیمات انسان‌ها تمرکز دارد. در حال حاضر، نظرات این اقتصاددانان توسط اکثر اقتصاددانان کنونی دنیا مورد قبول واقع شده است.


پرسش‌های متداول در مورد روانشناسی بازار
روانشناسی بازار چه چیزی به ما می‌آموزد؟
از آنجا که بازیگران بازارهای مالی انسان‌ها هستند، بروز فروش هیجانی و رفتارهای غیرمنطقی کاملاً امکان‌پذیر است. با دانستن وجود روانشناسی بازار می‌توان دریافت که بازارهای مالی همیشه منطقی و کارآمد نیستند.


چگونه می‌توان از روانشناسی بازار در جهت کسب سود بهره برد؟
با دانستن روانشناسی بازار می‌توان شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش را شناسایی کرد و برخلاف انتخاب عموم معامله کرد و به سود دست یافت.


روانشناسی بازار در چه بازارهایی وجود دارد؟
روانشناسی بازار در همه‌ی کلاس‌های دارایی‌ها کاربرد روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ دارد. از بازار سهام گرفته تا بازار فارکس و ارزهای دیجیتال همه جا می‌توان روانشناسی بازار را در نظر گرفت.

برداشتی از کتاب "تسلط بر چرخه بازار" هوارد مارکس

یکی از حقایق بازارهای سهام این است که "آنچه بالا می رود، باید پایین بیاید". در طول یک دوره از زمان، این حرکات تبدیل به یک بخشی از یک الگوی بزرگتر است و اغلب به عنوان چرخه شناسایی می شوند. در کتاب مارکس، "تسلط بر چرخه بازار" هاوارد مارکس به وضوح بیان می کند که چرا همراهی در سیکل ها یکی از مهمترین نکات برای یک سرمایه گذار است. او معتقد است در حالی که چرخه ها ممکن است از رویدادهای بیرونی به وجود بیایند، بیشتر تمایل دارند که تحت تأثیر فراز و نشیب ها روانشناسی انسان و نتیجه رفتار انسان ها است. کتاب به شیوه ای واضح، شفاف و جذاب، بینش ارزشمندی در مورد مفهوم چرخه های بازار، وقوع آنها و چگونگی کسب سود از آنها را توضیح می دهد.

نکات مهم:

• چرخه ها بخش مهمی از بازارها هستند - شناسایی چرخه ها به درستی می تواند برای سرمایه گذاران بسیار سودآور باشد.

• چرخه ها از خوش بینی و بدبینی شدید ناشی می شوند.

• چرخه های اقتصادی بازتابی از روندهای بلندمدت در اقتصاد هستند

• ریسک به شدت بر نوسان بین خوش بینی افراطی و بدبینی افزاطی تأثیر می گذارد

• با ادراک چرخه ها و قرار دادن عملکرد خود بر این اساس، می توانید شانس ها را به نفع خود قرار دهید

• چرخه های اعتباری چرخه های اقتصادی را تغذیه می کند همان طور که اعتبار به عنوان اکسیژن برای اقتصاد عمل می کند.

• اهداف معقول و قابل دستیابی داشته باشید و روی بلندمدت تمرکز کنید

ماهیت و اهمیت چرخه ها

ما در جهانی زندگی می کنیم که تصادفی است و به شدت تحت تأثیر رویدادهای داخلی و جهانی به اضافه کنیم که سوگیری های رفتاری سرمایه گذاران است و البته ما دستور العملی برای حرکات اشتباه داریم. با این حال، همانطور که شما این حرکات را در طول یک دوره مشاهده می کنید ، شما ظهور الگویی را خواهید دید که از رشد به اصلاح و سپس از اصلاح به رشد تغییر می کنند. یکی از بزرگترین عوامل موثر در شکل گیری چرخه ها، رفتار سرمایه گذار است. روانشناسی سرمایه گذار تمایل دارد مانند آونگ حرکت کند، از خوش بینی افراطی به بدبینی افراطی. در نتیجه، بیشتر روندهای مثبت در نهایت به حد افراط کشیده می شوند و آن افراط ها در نهایت خود به خود اصلاح می شوند. در یک دوره زمانی، این تبدیل به یک چرخه می شود و توانایی شناسایی منطقی مراحل در چرخه می تواند برای سرمایه گذار بسیار سودآور باشد.

"بازگشت به روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ سمت میانگین" یک انتظار قدرتمند و بسیار منطقی است که در بیشتر جنبه های زندگی وجود دارد. چرخه ها تمایل دارند این قاعده جهانی «بازگشت به میانگین» را دنبال کنند و حول نقطه میانی نوسان می کند حتی اگر چرخه های متناوب در یک روند صعودی سکولار باشند. وقایع در طول زندگی یک چرخه را نباید صرفاً به عنوان دنباله قبلی آن ها یا - مهمتر از آن - به عنوان هر یک باعث بعدی می شود، نظر گرفت. البته مهم است که قابل اتکا بودن عوامل ادواری خوش بینی و بدبینی افراطی که دو طرف یک سکه هست، را تشخیص دهیم. اگرچه دینامیک زیربنایی معمولاً مشابه است، زمان، مدت، سرعت و قدرت نوسانات و مهمتر از همه «دلایل» متفاوت است.

چرخه ها عبارتند از:

• اجتناب ناپذیر است

• با ناتوانی سرمایه گذاران در به یاد آوردن گذشته تشدید شده است

• خود اصلاحی هستند.

• اغلب کمتر از آنچه که هستند متقارن دیده می شوند.

رویکرد نسبت به ریسک

هنگامی که در مورد سرمایه گذاری صحبت می شود، اجتناب از موضوع ریسک دشوار است. ماهیت اساسی سرمایه گذاری، تحمل ریسک در تعقیب سود است . سرمایه‌گذاران سعی می‌کنند به جای اینکه توسط آنها جریمه شوند، از پیشرفت‌های آینده سود ببرند. سرمایه گذار برتر به سادگی کسی است که این کار را بهتر از دیگران انجام می دهد.

"ریسک" بخش متحرک اصلی در سرمایه گذاری است. در هر نقطه ای از زمان، نحوه نگرش جمعی سرمایه گذاران از ریسک بر احساسات بازار تأثیر می گذارد و روند را شکل می دهد. بزرگترین منبع خطر این باور است که هیچ ریسکی وجود ندارد. تحمل ریسک بالا (درجه بالایی از راحتی سرمایه گذار نسبت به ریسک ) بزرگترین عامل تداوم بخش ریزش های بعدی بازار است.

چرخه های معمولی بازار چگونه آشکار می شوند؟

در راه صعود بازار، با شروع بهبود متغییرهای بنیادی و افزایش درآمد و شروع به شکستن انتظارات تحلیلگران، خوش بینی شروع به نفوذ در بازار می کند. رسانه‌ها فقط خبرهای خوب را گزارش می‌کنند و به این خوش بینی بیشتر دامن می‌زند. در نتیجه، انتظارات افزایش می یابد، روانشناسی سرمایه گذار تقویت می شود، مردم فقط تحولات مطلوب را درک می کنند، سرمایه به راحتی در دسترس می شود، قیمت دارایی ها افزایش می یابد و سرمایه گذاران ریسک بیشتری را می پذیرند. این باعث می شود قیمت ها و ریسک به بالاترین حد خود برسند. با این حال، در این مرحله، مردم به شدت سرخوش هستند و تمایل دارند که به شدت ریسک کنند. به همین دلیل است که وقتی قیمت‌ها شروع به کاهش می‌کنند، بیشتر سرمایه‌گذاران غافلگیر می شوند.در مسیر نزولی، بنیان های اقتصادی شروع به وخامت می کنند، درآمدها کاهش می یابد و کمتر از انتظارات تحلیل گران می شود. در این سناریو، رسانه‌ها فقط اخبار بد را گزارش می‌کنند و در نتیجه بدبینی سرمایه‌گذاران را بیشتر می‌کنند. در نتیجه، انتظارات کاهش می یابد، روانشناسی سرمایه گذار ضعیف می شود، قیمت دارایی ها کاهش می یابد و سرمایه گذاران ریسک گریزتر می شوند. قیمت ها در نهایت به کف می رسند، در جایی که ریسک پایین است. این زمان برای اتخاذ استراتژی تهاجمی است. هنگامی که سرمایه گذاران شروع به خرید در کف می کنند، چرخه دوباره تکرار می شود.

هوارد مارکس

هوارد مارکس

انواع چرخه ها

چرخه اقتصادی یا تجاری؛ پایه و اساس رویدادهای دوره ای در دنیای تجارت یا بازارها را فراهم می کند. در زمانی که اقتصاد رشد می‌کند و شتاب بیشتری می‌گیرد، شرکت‌ها شروع به عملکرد خوب می‌کنند و شاهد گسترش سود خود هستند که متعاقباً منجر به رشد بازار سهام می شود. با این حال، تمرکز همیشه باید بر روی "روندهای اقتصادی بلندمدت" باشد. بیشتر چرخه‌هایی که توجه سرمایه‌گذاران را جذب می کند ، شامل نوسان‌هایی حول یک روند سکولار یا گرایش مرکزی است. در حالی که آن نوسانات برای شرکت ها و بازارها در کوتاه مدت مهم است، تغییرات در خط روند اصلی اهمیت بسیار بیشتری خواهد داشت. نوسانات حول این روند در درازمدت (بعد از ایجاد کشمکش زیاد و ایجاد انحراف زیاد) از بین خواهند رفت اما تغییرات در روند اساسی، بزرگترین تفاوت را در دراز مدت ایجاد خواهد کرد.
چرخه اقتصادی می تواند تأثیر عمیقی بر فروش برخی از شرکت ها داشته باشد اما بر برخی دیگر تاثیر کمتری دارد. این در درجه اول به دلیل تفاوت در عملیات و اهرم مالی است. این اساساً به این معنی است که درصد معینی تغییر در فروش دارای مقدار زیادی تأثیر بیشتر بر سود برخی از شرکت ها نسبت به سایرین دارد (بستگی به حاشیه سود شرکت دارد). فروش در برخی از صنایع حساس به چرخه اقتصادی است (مواد خام صنعتی، اجزاء و غیره) و در برخی اینطور نیستند (ضرورت های روزمره مانند غذا و نوشیدنی). همچنین سود یرخی شرکت ها برخی بسیار حساس هستند، در حالی که سود دیگران تغییر نمی کند. درک اهرم مالی و عملیاتی یک شرکت می تواند کمک کند که سرمایه گذاران بهترین شرکت ها را در هر مرحله از چرخه شناسایی می کنند.

با این حال، چرخه اقتصادی شدید نامطلوب تلقی می شود. قدرت بیش از حد می تواند تورم را تحریک کند و اقتصاد را آنقدر بالا ببرد که رکود اجتناب ناپذیر شود. از سوی دیگر، ضعف بیش از حد می تواند باعث کاهش سود شرکت ها شود که به قیمت از دست رفتن شغل مردم تمام شود. اینجاست که دولت، بانک مرکزی و مقامات خزانه داری در مدیریت چرخه ها نقش دارند.

چرخه اعتبار

"اعتبار" شاهرگ حیات یک اقتصاد است. هیچ اقتصادی بدون در دسترس بودن اعتبار نمی تواند کار کند چه رسد به اینکه شکوفا شود. اعتبار مانند اکسیژن به یک اقتصاد می رسد و می توان تصور کرد که وقتی نباشد چه اتفاقی می افتد. فقط نوسان کوچکی در اقتصاد لازم است تا نوسان زیادی در در دسترس بودن اعتبار ایجاد می کند که تأثیر زیادی بر قیمت دارایی ها و متعاقباً خود اقتصاد دارد. تغییرات در دسترس بودن سرمایه یا اعتبار یکی از اساسی ترین تأثیرات بر اقتصادها، شرکت ها و بازارها هستند.

چرخه بدهی مضطرب

هیاهوی عمومی و بی احتیاطی که مشخصه یک چرخه صعودی است که اغلب وام دهندگان را شدیدا درگیر می کند. هنگامی که بازار اعتبار داغ می شود، وام دهندگان مشتاق شروع به غفلت از بهترین روش های وام دهی می کنند. آنها به وام گیرندگان ضعیف وام می دهند و ساختارهای بدهی ضعیف را نیز قبول می کنند- بسیاری از اوراق قرضه که منتشر می شوند که فاقد حاشیه ایمنی مطلوب هستند و این نشان می دهد که در صورت بدتر شدن شرایط عمومی اقتصادی، آنها قادر به بازپرداخت نخواهند بود. این تمدید "ناعاقلانه" اعتبار می تواند فرصت فوق العاده ای در سرمایه گذاری به وجود بیاورد.

یک سرمایه گذار بدهی مضطرب سعی می کند بفهمد:

شرکت ورشکسته چقدر ارزش دارد (یا در زمان خروج از ورشکستگی ارزش خواهد داشت)؟

چگونه این ارزش بین طلبکاران شرکت و سایر مدعیان تقسیم خواهد شد،

این روند چقدر طول می کشد؟

با پاسخ‌های صحیح به این سؤالات، یک سرمایه‌گذار می‌تواند تعیین کند که در صورت خرید با قیمت معین، بازده سالانه بخشی از بدهی شرکت چقدر خواهد بود.

چرخه املاک و مستغلات

چرخه ها جهانی هستند و برای همه طبقات دارایی اعمال می شوند. املاک و مستغلات یک طبقه دارایی بسیار مورد پسند در میان سرمایه گذاران هست. بسیاری از مردم بر این باورند که مزایای بی شماری دارد که مهمترین آنها توانایی آن در محافظت در برابر تورم است. مردمی در نهایت یاد می گیرند که صرف نظر از شایستگی پشت این بیانیه، آنها از سرمایه گذاری که در قیمت خیلی بالا انجام شده است، محافظت نخواهند کرد.

کنار هم قرار دادن همه چیز - شانس به نفع شما

"سه مرحله از یک بازار صعودی" وجود روانشناسی چرخه های بازار چیست؟ دارد که هر سرمایه گذار باید آنها را بشناسد:

مرحله 1: زمانی که تنها تعداد کمی از افراد دارای درک غیرعادی باور دارند که اوضاع بهتر خواهد شد.

مرحله 2: زمانی که اکثر سرمایه گذاران متوجه می شوند که بهبود در واقع در حال وقوع است،

مرحله 3: زمانی که همه به این نتیجه می رسند که همه چیز برای همیشه بهتر خواهد شد.

شناسایی و درک این مرحله می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا سرمایه را به گونه ای قرار دهند که از تحولات آتی بهره مند شوند، یعنی در هنگام رشد بازار نسبت به زمان نزول، سرمایه گذاری بیشتری داشته باشند.

برای آن، فرد باید بداند که بازار در کجای چرخه خود قرار دارد. چرخه ها به طور کامل – یا گاهی اصلاً – از عملکرد فرآیندهای مکانیکی، علمی یا فیزیکی ناشی نمی شوند. اگر این کار را انجام دهند بسیار قابل اعتمادتر و قابل پیش بینی تر خواهند بود - اما بالقوه سود بسیار کمتری دارند. بیشترین سود از دیدن چیزهایی بهتر از دیگران به دست می آید، و اگر چرخه ها کاملاً قابل اعتماد و قابل پیش بینی بودند، چیزی به نام برتری در دیدن آنها وجود نداشت. کل ایده پشت چرخه های مطالعه این است که چگونه پورتفولیوی خود را برای نتایج احتمالی پیش رو قرار دهید.

تعیین موقعیت و انتخاب دو ابزار اصلی در مدیریت پورتفولیو هستند. فرمول موفقیت سرمایه گذاری باید در سه جفت اصلی در نظر گرفته شود:

  • موقعیت یابی چرخه و انتخاب دارایی
  • تهاجمی و دفاعی
  • مهارت و شانس

چگونه شانس ها را به نفع خود جمع می کنید؟

1- از انتظارات معقول شروع کنید: در سرمایه گذاری، دستیابی به نتایج متوسط بسیار آسان است و به طور مداوم بالاتر از حد متوسط بودن بسیار دشوار است. این مهم است که تصمیم بگیرید آیا این کار را انجام خواهید داد:

  • سعی کنید بالاتر از حد متوسط باشید، که هزینه دارد و مطمئن نیست که کار کند، یا
  • عملکرد متوسط را بپذیرید، از این هزینه‌ها اجتناب کنید، اما مجبور شوید به این فکر کنید که برندگان گهگاه موفقیت‌های چشمگیری را گزارش می‌کنند.

2- اهداف خود را واضح بیان کنید: هر برنامه سرمایه گذاری منسجمی باید از یک هدف بازده صریح و یک چارچوب زمانی مشخص شروع شود.

3- مطمئن شوید که اهداف شما واقع بینانه و قابل دستیابی هستند: اهداف شما باید منعکس کننده و مطابق با محیط سرمایه گذاری باشد.

4- در مورد موقعیت یابی چرخه ای نظر خود را تنظیم کنید: هدف در موقعیت یابی چرخه این است که چیزی را زمانی که ارزان است بیشتر نگه دارید و زمانی که ارزان است کمتر در زمانی که گران است، و در زمان های مناسب قدرت تهاجمی و تدافعی را افزایش دهید. نکته کلیدی در این زمینه در آگاهی از جایگاه بازار، تضاد گرایی، رفتار ضد چرخه ای و پیگیری ارزش نسبی نهفته است.

5- ماهیت اصلی تضاد را درک کنید: گله سرمایه‌گذار معمولاً در حد نقاط اوج و قعر اشتباه می‌کند.

  • وقتی دیگران حریص هستند بترسید
  • وقتی دیگران می ترسند حریص باشید

6- تمرکز بلندمدت را انتخاب کنید: حرکات کوتاه مدت فقط سر و صدا هستند. روند سکولار تنها در دراز مدت آشکار می شود. اگر می‌خواهید از شناسایی چرخه‌ها سود ببرید، باید یک چشم‌انداز بلندمدت اتخاذ کنید.

اگرچه تلاش برای بهبود نتایج سرمایه‌گذاری بلندمدت با تغییر موقعیت‌ها بر اساس درک چرخه بازار کاملاً منطقی است، اما همچنین ضروری است که فرد محدودیت‌ها و همچنین مهارت‌های مورد نیاز و دشواری آن را درک کند.

چرخه در موفقیت

در سرمایه گذاری، رابطه پیچیده ای بین انسانیت و اطمینان وجود دارد.

"موفقیت برای اکثر مردم خوب نیست"

این افراد را تغییر می دهد و معمولاً برای بهتر شدن نیست. موفقیت باعث می شود مردم فکر کنند باهوش هستند. موفقیت همچنین باعث می شود افراد ثروتمندتر شوند و این می تواند منجر به کاهش سطح انگیزه آنها شود. هر چیزی که سودآوری غیرمعمول ایجاد می کند، سرمایه افزایشی را جذب می کند تا زمانی که بیش از حد شلوغ و کاملاً اشباع شود، در این مرحله بازده تعدیل شده با ریسک احتمالی آن به سمت میانگین (یا بدتر) حرکت می کند.

آینده چرخه ها

مردم همیشه به سمت «افراط» گرایش خواهند داشت. در حالی که برخی از افراد از چرخه‌های گذشته درس می‌گیرند، همیشه متخلفان تکراری و تازه واردانی وجود خواهند داشت که بار دیگر افراط و تفریط می‌کنند. از آنجایی که انحرافات چرخه‌ای از خط روند عمدتاً توسط مازاد و اصلاح نهایی آن ایجاد می‌شوند، چرخه‌ها همیشه به وجود می آیند. اقتصادها و بازارها هرگز در گذشته در یک خط مستقیم حرکت نکرده اند و در آینده نیز چنین نخواهند کرد.

مشاهدات کلیدی

سرمایه گذار برتر کسی است که:

  • به چرخه ها توجه دارد
  • درک بهتری از بلیط های موجود در کاسه دارد و بنابراین ارزش شرکت در قرعه کشی را دارد
  • دارای بینش بالاتر از حد متوسط در مورد "گرایشات" آینده است که به او اجازه می دهد شانس را به نفع خود تغییر دهد.

یک سرمایه‌گذار می‌تواند زمان خود را با سودآوری بیشتر در سه حوزه کلی بگذراند:

  • در تلاش برای دانستن بیشتر از دیگران در مورد آنچه که "قابل شناخت" است مانند مبانی صنایع، شرکت ها و اوراق بهادار
  • رعایت انضباط در مورد قیمت مناسب برای مشارکت در اصول بنیادی
  • درک محیط سرمایه گذاری موجود و تصمیم گیری در مورد چگونگی موقعیت استراتژیک پورتفولیوی خود.

برای تحلیل های بیشتر اقتصادی من را در اینستاگرام PeymanMedia دنبال کنید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا