تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟

در صورت استفاده بیشتر از یک رمز ارز، تقاضا برای آن افزایش پیدا کرده و در نتیجه قیمت آن ارز افزایش مییابد.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
یکی از مهارتهایی که هر معاملهگر برای فعالیت در بازارهای مالی باید یاد بگیرید، تحلیل فاندامنتال است. در ادامه با ما همراه باشید تا درباره تحلیل فاندامنتال، کاربرد آن و تفاوتش با تحلیل تکنیکال بیشتر بدانید.
تعریف تحلیل فاندامنتال و کاربردهای آن
واژه فاندامنتال در اینجا به معنی بنیادین است و تحلیل فاندامنتال همانطور که از اسمش پیداست یعنی بررسی عواملی که به طور بنیادی بر قیمت آنچه که شما خرید و فروش یا به اصطلاحترید میکنید، اثر میگذارند.
در حقیقت بسیاری از عوامل سیاسی و اقتصادی، مسائلی هستند که انتظارات معاملهگران بازار را تغییر میدهند که این امر موجب عدم تعادل بین عرضه و تقاضا و در نتیجه تغییر قیمتها میشود. به عبارتی عرضه و تقاضا مهمترین عناصر یک تحلیل فاندامنتال هستند.
معاملهگران از روش تحلیل فاندامنتال برای اهداف مختلفی در بازارهای مالی استفاده میکنند. از جمله:
- برآورد عملکرد تجاری شرکتها
- تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت
- ارزیابی مدیریت و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری
تحلیل فاندامنتال چه مزایایی دارد؟
ازجمله مزایای تحلیل بنیادی میتوان به این مورد اشاره کرد که این تحلیلها به منظور سرمایه گذاری بلند مدت بر روندهای بسیار بلند مدت به خوبی عمل میکند. برخی سرمایه گذاران که صنایع و شرکتهای مناسبی را انتخاب میکنند میتوانند با تشخیص و پیش بینی روندهای بلند مدت مصرفی اقتصادی، با استفاده از تحلیل بنیادی سود بدست آورند.
تحلیل بنیادی مناسب همچنین میتواند به تشخیص درست شرکتهای نشانگر ارزش خود کمک کند. از دیگر مزایای تحلیل تجاری، افزایش فهم جامعه درمورد تجارت است. در این تحلیل، سرمایه گذار پس از تحلیل و تحقیق با عوامل کلیدی سودرسان و درآمدزا که در یک شرکت مخفی است آشنا میشود.
تمام روشهایی که در تحلیل بنیادی استفاده میشود براساس دادههای مالی صورت میگیرد، به همین دلیل تعصب شخص در آن دخیل نیست.
ارزش دارایی به صورت سیستماتیک محاسبه میشود و ارزش بطور دقیق مشخص میشود و درنتیجه، برای خرید یا فروش، تصمیمات دقیقتری ارائه میشود. حسابداری دقیق و تحلیل صورتهای مالی کمک میکند اندازه گیری همه چیز در تحلیل بنیادی بهتر انجام شود.
تحلیل فاندامنتال چه معایبی دارد؟
در تحلیل بنیادی میتوانید خطای بازار را بشناسید و سهامی را شناسایی کنید که پایینتر از ارزش ذاتی درحال معامله است اما یکی از معایب این تحلیل این است که هیچ شاخصی در آن وجود ندارد. به عبارتی در تحلیل بنیادی هیچ شاخصی وجود ندارد که به کمک آن بتوان زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را تشخیص داد.
عیب دیگر تحلیل بنیادی این است که نیازمند تحقیق و مطالعه بسیاری است و انجام این تحلیل زمان بر است. همچنین انجام تحلیل بنیادی در برخی تحلیلها مانند صنعت و ارزش گذاری صنعت میتواند پیچیده باشد و نیازمند صرف کار و زمان زیادی است.
علاوه بر موارد فوق، عواملی ممکن است در این تحلیل مشکلاتی را سبب شود. عواملی مانند تغییرات سیاسی، رکودهای غیرمنتظره اقتصادی یا تغییر قانون گذاری میتواند باعث ایجاد مشکل در تحلیل بنیادی شود.
روش کار تحلیل فاندامنتال
معاملهگران به کمک روش تحلیل فاندامنتال در تلاش هستند تا عوامل عدم تعادل قیمتها را در معاملات برای رسیدن قیمت به نقطه تعادل (و متعاقباً کسب سود) بشناسند.
در این روش معاملهگر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و بر اساس دانش و استراتژی خود، به پیشبینی بازار میپردازد. استراتژی همان روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است. به بیان سادهتر تحلیلگران فاندامنتال میگویند تمام تغییرات در قیمتها حتماً یک علت اقتصادی بنیادی دارد.
به عبارتی دیگر تحلیلگرهای فاندامنتال به دنبال چراها و علتها هستند و برای این کار مجموعهای از اطلاعات را برای تحلیل و بررسی بازار گردآوری میکنند.
اما سختی کار در روش تحلیل فاندامنتال در این است که بازارهای ارز، کالاها و سهام شرکتها موضوعات معاملاتی کاملاً متفاوتی دارند که نمیتوان عوامل بنیادی یا همان فاندامنتال مؤثر بر قیمت آنها را به سادگی و با یک روش بررسی نمود. مثلاً فلزات قیمتی و به خصوص طلا دارای ماهیتی دوگانه هستند که به سادگی امکان بررسی و یا پیشبینی آن وجود ندارد.
برای درک بهتر موضوع بیایید این مثال را بررسی کنیم که یک تحلیلگر فاندامنتال وضعیت بازار طلا و آهن را چگونه میبینید؟
بخوانید: پنج مهارت اصلی معامله گر
یک مثال؛ مقایسه تحلیل فاندامنتال برای طلا و آهن!
فرض کنید قیمت یک کیلوگرم طلا امروز حدود 40 هزار دلار و یک کیلوگرم آهن کمتر از یک دلار است. مشخص است که هزینه حمل طلا حتی با هواپیما به نسبت ارزش محموله از هزینه حمل آهن حتی با کشتی (که ارزانترین وسیله حمل کالاست) بسیارکمتر است. به همین دلیل هزینه حمل و نقل در مورد طلا قابل چشمپوشی و در مورد آهن بسیار قابلتوجه است.
در نتیجه اگر در دو نقطه از جهان قیمت طلا اختلاف داشته باشد، میتوان به سرعت از جایی که ارزانتر است خرید و در نقطهای که گرانتر است، فروخت.
نتیجه این است که قیمت طلا در همه نقاط جهان (صرفنظر از هزینهها و محدودیتهای گمرکی در بعضی کشورها) تقریباً یکسان است. این مطلب نه فقط در خرید و فروش فیزیکی طلا صحت دارد؛ بلکه در قیمت آن در بازارهای مالی جهان که امروز از طریق اینترنت و پلتفرمهای آنلاین تریدینگ قابل دسترسی هستند نیز، دیده میشود.
مثلاً اگر اختلاف قیمت پیشنهادی برای خرید و فروش و قیمت معاملات انجام شده در بورس دوبی و بورس شیکاگو که از مهم-ترین بورسهای طلا در جهان هستند را در سه سال گذشته بررسی کنید، متوجه میشوید که تاکنون اختلافی بیش از یک تیک (10 سنت) آن هم برای مدت چند ثانیه دیده نشده است.
اما این موضوع در مورد آهن صورت مسئله به طورکلی متفاوت است. هزینه حمل آهن مثلاً از آمریکا به دوبی آن قدر به نسبت ارزش محموله بالاست که این کار از نظر تجاری هرگز نمیتواند سود داشته باشد.
به همین دلیل قیمت آهن در آمریکا و قیمت آن در دوبی میتوانند اختلاف قابل توجهی داشته باشند. حتی ترند قیمت هم می-تواند جهتهای متفاوت داشته باشند. یعنی مثلاً به علت افت بازار ساختوساز ساختمان و قیمت املاک در آمریکا قیمت آهن رو به نزول باشد؛ در حالی که در همین زمان به علت رونق شدید ساختوساز بنا و فروش بالای املاک در دوبی قیمت آهن در دوبی هر روز افزایش یابد. این یک مثال واقعی بود که در سال 2008 میلادی مشاهده شد.
از طرفی در مورد آهن قیمت کاملاً منطقهای است. مثلاً قیمت آهن در بندرعباس و آبادان با قیمت آن در دوبی و کویت (شهرهای ساحل خلیج فارس) با اختلاف کمی، عملاً یکی است. زیرا هزینه حمل آهن بین این شهرها (با کشتی) زیاد قابلتوجه نیست.
این در حالی است که این قیمت و حتی گاهیترند قیمت آهن بین بندرعباس و بندرانزلی میتواند متفاوت باشد. از سوی دیگر قیمت همین استاندارد و فرم آهن (مثلاً میلگرد ساختمانی با یک شماره استاندارد) در بندرانزلی رابطه بسیار نزدیکی با قیمتش در بندرآستراخان روسیه یا بندر شوچنکو در قزاقستان (شهرهای ساحل دریای خزر) دارد.
این دو کالا البته همانطور که ذکر شد مواردی هستند که بسیار باهم متفاوتند و جهت توضیح مطلب به شکل روشنتر مطرح شدند. عملاً سایر کالاها هم همین حالت را دارند؛ ولی نه با چنین اختلاف چشمگیری.
به هر حال منطقهای و جهانی بودن قیمت کالاها درجات بسیار متفاوتی دارد که اثر آن بر تحلیل فاندامنتال آن کالاها باید بررسی شوند. مثلاً در مورد مس یا نیکل قیمت از نظر جهانیبودن بسیار شبیه به طلا است؛ ولی در مورد شکر یا برنج منطقهایتر هستند.
عوامل مؤثر بر تحلیل فاندامنتال
عرضه و تقاضا عوامل اصلی تعیینکننده در تحلیل فاندامنتال قیمت کالاها است. علاوه بر مسئله جهانیبودن و یا منطقهای بودن قیمت کالاها، باید به هرگونه اخباری که به نحوی بر عرضه و تقاضای کالای مورد نظرتان تأثیر دارد، توجه کنید.
مثلاً اعتصاب طولانی مدت کارگران معادن مس در شیلی (که بزرگترین صادرکننده مس در دنیاست) و یا بالارفتن تعداد املاک معامله شده در آمریکا (که بزرگترین بازار جهان است) به ترتیب عرضه این فلز را کم و مصرف آن را بالا میبرد و مسلماً از نظر تحلیل فاندامنتال قیمت آن افزایش پیدا میکند.
بخوانید: چگونه در بورس موفق شویم؟
شرکتهایی که کار آنها تحلیل فاندامنتال است
شرکتهای زیادی وجود دارند که به طور تخصصی دز زمینه گردآوری اطلاعاتی که بر تحلیل فاندامنتال یک موضوع و یا مجموعهای از موضوعات، که معمولاً با هم ارتباط نزدیک دارند کار میکنند.
این شرکتها پس از یافتن منابع و گردآوری این اطلاعات توسط تیمهای خود، اطلاعات گردآوری شده را بررسی و تحلیل می-کنند و درباره تأثیر این مجموعه اطلاعات بر قیمت محصولات یا خدمات مورد مطالعه نظر میدهند و معمولاً آن را به صورت یک گزارش به افراد و شرکتهای متقاضی میفروشند.
اغلب این شرکتها به صورت یک آبونمان ماهانه از مشتریان خود کسب درآمد میکنند. چنین مبالغی برای یک بانک، صندوق سرمایهگذاری و یا یک شرکت درگیر با معاملات مربوطه با مبالغ بالا (چه به صورت تجارت مالی و چه به صورت فیزیکی آن) بسیار ناچیز است.
ولی حتی تریدرهایی با سرمایههای متوسط نیز اغلب از مشتریان چنین شرکتهایی هستند، چون به جای صرف وقت روی جمع-آوری اطلاعات و تحلیل فاندامنتال، میتوانند آن را به صورت آماده و تحلیل شده دریافت کرده و وقت و تمرکز فکری خود را روی کار اصلی خودشان یعنی ترید متمرکز کنند و به این ترتیب در کارشان موفقتر باشند.
بخوانید: تحلیل تکنیکال چیست؟
مقایسه تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال
تفاوت اصلی تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال در نوع نگرش این روشها به نوسانات قیمتها و تفسیر بازار است. به همین منظور میتوانیم به سه تفاوت عمده برای این دو تحلیل اشاره کنیم:
اساس کار تحلیل تکنیکال بر پیشبینی قیمت سهم در آینده با توجه به قیمتهای آن در گذشته است. در حالی که تحلیل فاندامنتال بر اساس پیشبینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی است.
نتایج تحلیل تکنیکال بیشتر کاربرد کوتاهمدت دارند. اما تحلیل فاندامنتال معمولاً برای مدت زمان طولانیتر به کار میرود و جامعتر و کاملتر است.
تحلیل تکنیکال معلولگرا و تحلیل فاندامنتال علتگرا هستند. به عبارت دیگر مبنای تحلیل روند قیمت و حجم معاملات است و دلایل تغییر قیمت را نادیده میگیرد. در حالی که تحلیل فاندامنتال همه عواملی که منجر به تغییر عرضه و تقاضا میشوند را مورد مطالعه قرار میدهد تا ارزش جاری و آینده ارزها در برابر یکدیگر بدست آید.
آموزش تحلیل فاندامنتال را از کجا شروع کنیم؟
محتوای بسته آموزش غیرحضوری تحلیل فاندامنتال مقدماتی را تماشا کنید تا بتوانید بهترین بازارها و سهامها را از نظر شاخصهای فاندامنتال یافته و در آنها سرمایهگذاری کنید:
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis)
ارزیابی ارزهای دیجیتال به مهارت خاصی نیاز دارد و به اندازه خود مبحث خرید و فروش دارایی های دیجیتال از اهمیت بالایی برخوردار است. انتخاب یک استراتژی، درک دنیای وسیع تریدینگ و تسلط بر تجزیه و تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال، در ترکیب با یک دیگر می توانند منجر به سود آوری در این بازار شوند. تجزیه و تحلیل فاندامنتال شامل مطالعه عمیق اطلاعات موجود در رابطه با دارایی مالی است. تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال، بر این موضوع متمرکز می شود که منشا ارزش هر دارایی از کجا می باشد. با توجه به اهمیت این تحلیل در تصمیم گیری های معاملاتی و سرمایه گذاری، در این مقاله به بررسی کامل ماهیت تحلیل فاندامنتال و هر آنچه باید درباره آن بدانید خواهیم پرداخت.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال (FA) یا تحلیل بنیادی روشی است که توسط سرمایه گذاران برای تعیین “ارزش ذاتی” یک دارایی جهت خرید و فروش مورد استفاده قرار می گیرد.
با نگاهی به تعدادی از عوامل داخلی و خارجی، هدف اصلی تحلیل بنیادی تعیین این موضوع است که یک دارایی خاص بیش از حد ارزش گذاری شده است یا قیمت آن کمتر از ارزش واقعی اش است. با استفاده از این تحلیل تریدر ها و یا سرمایه گذاران می توانند نقاط ورود یا خروج استراتژیک از پوزیشن ها را تعیین کنند.
تجزیه و تحلیل فاندامنتال به هیچ وجه منحصر به ارز دیجیتال نیست و در انواع دیگر معاملات نیز ریشه دارد.
به زبان ساده اگر تشخیص دهید که دارایی دارای ارزش ذاتی است که با مارکت کپ فعلی آن متناسب نیست، می توانید بر اساس تجزیه و تحلیل خود معامله و از نظر تئوری سود کسب کنید. شما باید در صدد شناسایی پروژه هایی باشید که فکر می کنید شانس موفقیت زیادی دارند.
اگر بتوانید پتانسیل آینده یک پروژه را شناسایی کنید، یا متوجه شوید که این پروژه در حال حاضر در بازار کم ارزش گذاری شده است، می توانید سود کسب کنید.
چالش تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال
تحلیل فاندامنتال به طور گسترده در بازار های سنتی از گذشته تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته است. اما شبکه های ارز دیجیتال را نمی توان از همان جوانب بازار های سنتی ارزیابی کرد. در صورت وجود، موارد غیر متمرکز تر مانند بیت کوین (BTC) که به کالاها نزدیکتر هستند این ارزیابی ها آسان تر است. اما حتی با وجود تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ ارزهای دیجیتال متمرکز (مانند ارزهای منتشر شده توسط سازمان ها)، شاخص های سنتی تحلیل بنیادی نمی توانند حرف زیادی برای گفتن داشته باشند.
بنابراین، باید توجه خود را به چهارچوب های مختلف معطوف کنیم. اولین قدم در این فرآیند شناسایی و کنار گذاشتن معیارهای بی ثبات است. منظور از بی ثبات، مواردی است که به راحتی نمی توان آنها را موثق دانست. به عنوان مثال تعداد دنبال کنندگان توییتر یا کاربران تلگرام یا Reddit احتمالاً معیارهای خوبی نیستند، زیرا ایجاد حساب های جعلی یا خرید تعامل در شبکه های اجتماعی آسان است.
توجه به این نکته مهم است که هیچ معیار اندازه گیری واحدی وجود ندارد که بتواند تصویری کامل از شبکه مورد ارزیابی ما را ارائه دهد. به عنوان مثال ما میتوانیم تعداد آدرس های فعال یک بلاک چین را بررسی کنیم و ببینیم که به شدت در حال افزایش است. اما این به خودی خود اطلاعات زیادی را منعکس نمیکند.
با این حال در بخش بعدی، نگاهی به سه دسته از معیارهای تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال خواهیم انداخت.
معیار های تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال
برخی از مهمترین معیار ها یا فاکتور های مورد استفاده در تحلیل فاندامنتال در بازار ارزهای رمز پایه عبارتند از:
1. معیارهای زنجیره ای
معیارهای زنجیره ای معیارهایی هستند که با مشاهده داده های ارائه شده توسط بلاکچین قابل تشخیص و تحلیل فاندامنتال می باشند. ما می توانیم این کار را با اجرای یک نود (Node) برای شبکه مورد نظر و سپس صادر کردن داده ها انجام دهیم، اما این کار می تواند وقت گیر و بی صرفه باشد. مخصوصاً اگر فقط قصد سرمایه گذاری داشته باشیم و نخواهیم وقت یا منابع خود را برای این کار هدر دهیم.
یک راه حل ساده تر، کسب اطلاعات از وب سایت ها یا برنامه های API است که به طور خاص برای اطلاع رسانی تصمیمات سرمایه گذاری طراحی شده اند. به عنوان مثال، تجزیه و تحلیل زنجیره ای کوین مارکت کپ از بیت کوین اطلاعات بی شماری به ما می دهد. منابع دیگر شامل نمودارهای داده Coinmetrics یا گزارشات پروژه Binance Research هم از همین دسته هستند.
تعداد معاملات
تعداد معاملات معیار خوبی برای فعالیت در شبکه است. با شمارش عدد برای دوره های تنظیم شده (یا با استفاده از میانگین تعداد معاملات)، می توانیم ببینیم که چگونه فعالیت در طول زمان تغییر می کند.
توجه داشته باشید که با این معیار باید با احتیاط عمل کرد. همانند آدرس های فعال، نمی توان اطمینان داشت که این معاملات بین چند نفر صورت گرفته و یا اینکه فقط یک شخص دارایی خود را بین کیف پول های خود منتقل می کند تا فعالیت درون زنجیره ای را افزایش دهد.
حجم معاملات
مقدار معامله به ما می گوید که چه مقدار دارایی در طی یک دوره معامله شده است. به عنوان مثال، اگر در مجموع ده معامله اتریوم (ETH) به ارزش هر 50 دلار در همان روز ارسال شود، می گوییم حجم معاملات روزانه 500 دلار بود. ما می توانیم این را با یک ارز فیات (Fiat) مانند دلار اندازه گیری کنیم، یا می توانیم آن را در واحد بومی پروتکل (اتریوم) اندازه گیری کنیم.
آدرسهای فعال
آدرس های فعال آدرس های بلاک چینی هستند که در یک دوره مشخص فعال می باشند. رویکردهای محاسبه این مورد متفاوت است، اما شمارش این آدرس ها به عنوان یک روش محبوب شمارش فرستنده و گیرنده های هر معامله در دوره های تعیین شده (به عنوان مثال، روزها، هفته ها یا ماه ها) است. برخی نیز تعداد آدرس های منحصر به فرد را به صورت جمعی بررسی می کنند، به این معنی که آنها کل زمان را ردیابی می کنند.
کارمزد های پرداخت شده
کارمزد های پرداخت شده می تواند در مورد تقاضای فضای بلوک به ما بگوید. ما می توانیم به آنها مثل پیشنهادات در یک حراج فکر کنیم: کاربران با یکدیگر رقابت می کنند تا معاملاتشان به موقع انجام شود. کسانی که قیمت بالاتری ارائه میدهند، معاملات خود را زودتر تایید می کنند، در حالی که کسانی که قیمت کمتری را پیشنهاد میدهند، باید بیشتر منتظر بمانند.
بلاک چین های اصلی اثبات کار (PoW) کارمزد بلوک را فراهم می کنند. در برخی موارد، این کارمزد از مقدار دارایی بلوک و کارمزد های معامله تشکیل شده است.
هش ریت و مقدار استیک شده
بلاکچین امروز از الگوریتم های اجماع مختلفی استفاده می کند که هرکدام ساز و کارهای خاص خود را دارند. با توجه به اینکه اینها چنین نقشی اساسی در امنیت شبکه بازی می کنند، سرکشی در داده های اطراف آنها می تواند برای تجزیه و تحلیل اساسی ارزشمند باشد.
هش ریت اغلب به عنوان اندازه گیری سلامت شبکه در ارزهای دیجیتال اثبات کار استفاده می شود. هرچه هش ریت بالاتر باشد، انجام موفقیت آمیز حمله 51٪ دشوارتر است. اما این افزایش با گذشت زمان همچنین می تواند به علاقه مندی به ماینینگ اشاره داشته باشد، که احتمالاً در نتیجه کارمزدهای اضافی کمتر و سود بیشتری را به همراه داشته باشد. برعکس، کاهش هش ریت باعث می شود تا ماینرها از حالت آفلاین خارج شوند زیرا دیگر امنیت شبکه برای آنها سودآور نیست.
عواملی که می توانند در هزینه های کلی ماینینگ تاثیرگذار باشند شامل قیمت فعلی دارایی، تعداد معاملات پردازش شده و هزینه های پرداخت شده می باشد. البته، هزینه های مستقیم استخراج (برق، توان محاسباتی) نیز از ملاحظات مهم است.
استیکینگ یکی دیگر از الگوریتم های مشابه ماینینگ است. از آنجا که مکانیسم ها، متفاوت عمل می کنند، ایده اصلی استیکینگ این است که کاربران دارایی های خود را برای مشارکت در اعتبار سنجی بلاک گرو بگذارند. به همین ترتیب، ما می توانیم برای اندازه گیری سود (یا کمبود آن) مبلغی را که در یک زمان مشخص در نظر گرفته شده است، جستجو کنیم.
2. معیارهای پروژه
در مواردی که معیارهای زنجیره ای مربوط به داده های بلاکچین قابل مشاهده نیستند، برای ارائه تحلیل بنیادی باید معیارهای پروژه را که شامل رویکرد کیفی است و به دنبال عواملی مانند عملکرد تیم، وایت پیپر و نقشه راه آینده است، در نظر گرفت.
وایت پیپر
توصیه می شود قبل از سرمایه گذاری، وایت پیپر هر پروژه را مطالعه کنید. وایت پیپر یک سند فنی است که نمای کلی پروژه ارز دیجیتال را به ما ارائه می دهد. یک وایت پیپر خوب باید اهداف شبکه را تعریف کند و به طور ایده آل بینشی در مورد:
- فناوری مورد استفاده
- هدف و چشم انداز آینده مورد نظر شرکت
- نقشه راه برای به روزرسانی و ویژگی های جدید
- طرح تهیه و توزیع کوین یا توکن
و غیره… را به ما بدهد.
تیم پروژه
اگر تیم مشخصی در پشت شبکه ارزهای دیجیتال وجود داشته باشد، سوابق اعضای آن می تواند نشان دهد که آیا تیم مهارت های لازم برای به ثمر رساندن پروژه را دارد؟ آیا اعضا قبلاً در این صنعت سرمایه گذاری موفق انجام داده اند؟ آیا تخصص آنها برای رسیدن به نقاط عطف پیش بینی شده کافی است؟ آیا آنها در پروژه های مشکوک یا کلاهبرداری نقشی داشته اند؟
اگر تیمی وجود نداشته باشد، انجمن توسعه دهندگان چه شکلی است؟ اگر این پروژه GitHub عمومی دارد، بررسی کنید که چه تعداد مشارکت کننده وجود دارد و چه میزان فعالیت دارد. کوینی که تولید آن ثابت بوده است ممکن است جذاب تر از کوینی باشد که منبع آن در طی دو سال به روز نشده است.
در این مرحله، شناسایی پروژه هایی که با آنها رقابت می کند و همچنین زیرساخت های پیش فرضی که می خواهد جایگزین شود، مهم است.در حالت ایده آل، تحلیل فاندامنتال این موارد باید به اندازه زیادی دقیق باشد.
توکنومیک و عرضه اولیه
تعیین اینکه آیا توکن کاربرد واقعی دارد یا خیر، مهم است. و بطور گسترده، این معیار چیزی است که بازارهای وسیع ارزش آن را تشخیص می دهند و اینکه سرمایه گذاران چه مقدار از این پروژه سود می برند، در بازار مشخص می شود.
عامل مهم دیگری که باید در تحلیل بنیادی مورد توجه قرار گیرد نحوه توزیع وجوه در ابتدا است. آیا از طریق عرضه اولیه (ICO) یا IEO بوده است و اینکه آیا کاربران می توانند با استخراج از آن درآمد کسب کنند یا خیر؟
تمرکز بر توزیع ممکن است دیدگاه کلی از وجود هرگونه خطر احتمالی را درباره پروژه به ما ارائه دهد. به عنوان مثال، اگر اکثریت قریب به اتفاق عرضه فقط متعلق به چند شخص خاص بود، ممکن است به این نتیجه برسیم که این یک سرمایه گذاری خطرناک است، زیرا این اشخاص در نهایت می توانند بازار را دستکاری کنند.
3. معیارهای مالی
اطلاعات مربوط به نحوه معامله دارایی، آنچه قبلاً با آن معامله شده است، نقدینگی و غیره همه می توانند در تحلیل فاندامنتال مفید واقع شوند. با این حال، سایر معیارهای جالب توجهی که ممکن است در این گروه قرار بگیرند، معاملات اقتصادی و پروتکل دارایی کریپتو هستند.
مارکت کپ
مارکت کپ (یا ارزش بازار) با ضرب عرضه در گردش با قیمت روز محاسبه می شود.
البته که مارکت کپ بعضا گمراه کننده نیز میتواند باشد. در این بازار صدور رمز ارز بی فایده با عرضه ده میلیون واحد از آن آسان خواهد بود. اگر فقط یکی از آن رمزها با قیمت 1 دلار معامله شود، مارکت کپ آن 10 میلیون دلار خواهد بود.
لیکویید بودن و حجم معاملات
لیکویید بودن یا نقدینگی معیاری برای سهولت خرید یا فروش دارایی است. دارایی لیکویید سرمایه ای است که مشکلی در فروش آن با قیمت تعریف شده برای معاملات نداریم (دارای نقدینگی کافی است). در حالتی بازار لیکویید است که یک بازار رقابتی مملو از پیشنهادات (منجر تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ به افزایش دامنه پیشنهاد خرید و فروش می شود) وجود داشته باشد.
مشکلی که ممکن است در بازار غیر لیکویید با آن روبرو شویم این است که قادر به فروش دارایی های خود با قیمت “عادلانه” نیستیم و این مسئله به ما می گوید که هیچ خریداری حاضر به انجام معامله نیست. از این رو دو راه پیش روی ما قرار دارد: قیمت درخواستی را کاهش دهید یا منتظر افزایش نقدینگی باشید. حجم معاملات نیز شاخصی است که می تواند به ما در تعیین نقدینگی کمک کند و از چند طریق قابل اندازه گیری است و نشان می دهد که در یک بازه زمانی معین چه مقدار ارز معامله شده است. به طور معمول نمودارها حجم معاملات روزانه را نشان می دهند (با واحد بومی یا دلار).
دانستن مقدار نقدینگی یک بازار به تجزیه و تحلیل بنیادی آن کمک شایانی می کتد.
مکانیسم های عرضه
از نظر برخی، سازوکارهای عرضه یک کوین یا رمز ارز از جالب ترین ویژگی های سرمایه گذاری هستند. در واقع، مدل هایی مانند نسبت سهام به جریان (S2F) در بین طرفداران بیت کوین در حال افزایش محبوبیت است.
دانستن حداکثر عرضه کوین، ارز در حال گردش و نرخ تورم می تواند تصمیمات را ساده تر کند و به آگاهی شما کمک نماید. برخی از کوین ها تعداد واحدهای جدید تولیدی خود را با گذشت زمان کاهش می دهند و باعث جذابیت آنها برای سرمایه گذاران می شود. آنها معتقدند تقاضا برای واحدهای جدید بیشتر و دسترسی به آنها سخت تر خواهد شد و در نتیجه ارزش بیشتری نیز پیدا خواهند کرد.
ترکیب معیارها و ایجاد شاخص های فاندامنتال
اکنون که با برخی از معیار های تحلیل اساسی آشنا شدیم، بیایید در رابطه با ترکیب آنها برای درک بهتر سلامت مالی دارایی هایی که با آنها سروکار داریم صحبت کنیم. همانطور که در بخشهای قبلی توضیح دادیم، در هر معیار کاستی وجود دارد. علاوه بر این، اگر فقط مجموعه ای از اعداد را برای هر پروژه ارز دیجیتال جستجو می کنید، بسیاری از اطلاعات مهم را نادیده می گیرید. سناریوی زیر را در نظر بگیرید:
سکه A | سکه B | |
مارکت کپ | $100,000,000 | $5,000,000 |
تعداد معاملات در 6 ماه | 20,000,000 | 40,000,000 |
میانگین ارزش معاملات در 6 ماه | $50 | $100 |
آدرس های فعال در 6 ماه | 30,000 | 2,000 |
باید با ایجاد نوعی نسبت برای برخی از آمارهای سکه A، آن را با همان نسبت استفاده شده در سکه B مقایسه کنیم. به این ترتیب، ما کورکورانه معیارهای فردی هر سکه را مقایسه نکرده ایم. در عوض، ما می توانیم استانداردی برای ارزش گذاری سکه به طور مستقل ایجاد کنیم.
به عنوان مثال، یک تحلیل گر ممکن است تصمیم بگیرد که رابطه بین مارکت کپ و حجم معاملات بسیار گویاتر از مارکت کپ به تنهایی است. در این صورت، ممکن است مارکت کپ را بر تعداد معاملات تقسیم کند. برای سکه A، در نهایت با نسبت 5 مواجه است و برای سکه B نسبت او 0.125 است. بدین معنا که معاملات بسیار بالاتری در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ رابطه با محدودیت بازار در سکه B وجود دارد. بنابراین، به نظر می رسد که سکه B کاربرد بیشتری دارد و یا سکه A بیش از حد ارزش گذاری شده است.
هیچ یک از این مشاهدات نباید به عنوان نمونه ای برای سرمایه گذاری تلقی شود. بدون درک اهداف پروژه ها و عملکرد سکه ها، نمی توانید تعیین کنید که تعداد معاملات نسبتاً کمتر در سکه A پیشرفت مثبتی داشته اند یا منفی.
ما فقط بر روی انواع شاخص هایی که می توانید استفاده کنید، به صورت سطحی نگاهی داشته ایم. تجزیه و تحلیل فاندامنتال توضیحاتی در رابطه با توسعه سیستمی است که می تواند برای ارزیابی پروژه ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار گیرد.
بورس در ایران: تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟
در میان بسیاری از کسانی که در بورس سرمایهگذاری میکنند، «تحلیل تکنیکال» و «تحلیل فاندامنتال یا بنیادی» یکی از بحثها و چالشهای روزمره است. گاهی چنان در مورد تفاوت این دو بحث میشود که گفتگو شکل «تعصبهای مذهبی» را به خود میگیرد!
کسانی که پیرو مکتب تحلیل تکنیکال هستند، معتقدند «همه اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده» و «اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمیدهد، عملاً برای فعالان بازار ارزش ندارد». پیروان مکتب تکنیکال بیش از هر چیز به «نمودارها» کار دارند. برای آنها مهم نیست که نموداری که به آنها نشان میدهید مربوط به نرخ دلار به یورو باشد یا قیمت سهام سرمایهگذاری ملت. آنها بر اساس شاخصهای مختلفی تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ که در اختیار دارند و با تکیه بر افت و خیزهای نمودار (شاخص حمایت، شاخص مقاومت، شاخص فرکتالی، شاخص میانگین متحرک، نوار بولینگر و …) میکوشند روند و میزان تغییرات نمودار را برآورد کنند.
در طرف مقابل، علاقمندان به مکتب «تحلیل بنیادین» قرار دارند. این افراد بر روی «اطلاعات مالی شرکتها» تمرکز دارند. «ترازنامه»، «حساب سود و زیان»، «جریان وجوه نقد»، «EPS» و «DPS» از جمله فاکتورهایی هستند که برای تحلیلگران فاندامنتال مهم هستند. پیروان مکتب فاندامنتال، معتقدند که «تکنیکال کارها»، به جای «نوشتن مار» برای مردم مار «میکشند» و به هر حال بازار بورس را جز با اطلاعات مالی نمیتوان تحلیل و مدیریت کرد و …
کدامیک از این دو گروه به واقعیت نزدیکترند؟ در بازار ایران کدام نوع تحلیل میتواند سودآورتر باشد؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تحلیل تکنیکال به شما پیشنهاد میکند:
فاندامنتال چیست؟
فاندامنتال چیست؟
بسیاری از افراد در کنار آموزش تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، تحلیل فاندامنتان و یا همان تحلیل بنیادی را هم مبنای تصمیم گیری های خودشون قرار می دهند، مخصوصا زمانی که قصد سرمایه گذاری های بلند مدت تری را داشته باشند. آموزش تحلیل فاندامنتال یکی از ضروریات وارد شدن به بازارهای مالی است و هر فردی باید در مورد آینده سهام، ارز دیجیتال و یا هر دارایی دیگری که روی آن سرمایه گذاری می کند، اطلاعات کافی را داشته باشد و بسنجد که سرمایه گذاری میان مدت و بلند مدت او، چه میزان سوددهی را به همراه خواهد داشت و سپس اقدام به سرمایه گذاری نماید. این سنجیدن آینده و ارزش گذاری دارایی ها به وسیله تحلیل فاندامنتال امکان پذیر خواهد بود.
پس ما در این مقاله به شما یاد خواهیم داد که چطور یک دارایی (سهم) را با استفاده از قوانین تحلیل بنیادی (فاندامنتال) بررسی کنید و نحوه تصمیم گیری نهایی آن را هم در ادامه به شما عزیزان آموزش خواهیم داد. بنابراین اگر حتی در یک بازار مالی فعالیت دارید و یا دوست دارید در بازارهای مالی مانند بازار بورس اوراق بهادار، ارزهای دیجیتال، فارکس و … اقدام به سرمایه گذاری کنید، این مقاله راه و چاه را به شما عزیزان آموزش خواهد داد.
تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال یا همان Fundamental Analysis در کنار تحلیل تکنیکال از روش های بسیار مهم و پایه ای برای پیش بینی قیمت سهام و اوراق بهادار به حساب می آید که برای استفاده سرمایه گذاران بازارهای مالی از جمله بورس به وجود آمده است.
از دیگر نکاتی که باید در خصوص با تحلیل فاندامنتال به آن توجه داشته باشید این است که مبانی تحلیل فاندامنتال چیست . در پاسخ به این سوال باید عنوان کرد که مبانی تحلیل فاندامنتال گزارش سالانه حسابرسی شده شرکت ها خواهد بود. که این گزارش سالانه شامل مواردی مانند.
تزار نامه، موارد مربوط به مدیریت شرکت، میزان سود و زیان، رقبای شرکت، نگرشی که در خصوص با آینده شرکت وجود دارد. میزان رشدی که شرکت می تواند داشته باشد و در نهایت بررسی اهداف و راهکارهای تجاری شرکت که در آینده قرار است پیش گرفته شود.
در ادامه باید به این موضوع اشاره داشته باشم که تحلیل فاندامنتال یا همان تحلیل بنیادی بر اساس این مسئله محاسبه می گردد. که شرکت ها چه میزان ثبات و البته توانایی در درآمد زایی و به خصوص سودسازی برای سهامداران را دارند. و این که قیمت سهام شرکت از میزان ترازنامه شرکت بیشتر و یا کم تر خواهد بود. در واقع شما می توانید با استفاده از تحلیل فاندامنتال از ارزش واقعی سهام شرکت ها اطلاع یابید و همین طور وضعیت شرکت را مورد بررسی قرار دهید.
که در واقع باید وضعیت شرکت را از جنبه های گوناگونی مورد بررسی قرار دهید که شامل ۱۰ مرحله کلی خواهد بود که در ادامه هر ۱۰ مورد را به همراه توضیحات آن ها برای شما عزیزان بیان خواهیم کرد.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال روشی در راستای ارزیابی اوراق بهادار است که شامل اندازه گیری ارزش ذاتی با توجه به تمامی عوامل مربوط به اقتصاد، مالی و دیگر عوامل کمی و کیفی محاسبه می شود.
یک تحلیل گر فاندامنتال در تلاش است تا هر عاملی را که می تواند بر ارزش اوراق بهادار موثر باشد را مورد بررسی خود قرار دهد، مواردی مانند نیروهای اقتصاد کلان و عوامل خاص شرکت ها مانند وضعیت مالی و مدیریت شرکت.
تحلیل بنیادی یعنی سرمایه گذار سوددهی آینده یک شرکت را طبق محیط کسب و کار و عملکرد مالی آن مورد تجزیه و تحلیل خود قرار دهد.
تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال به همان صورت که از نامش مشخص است، به بررسی عواملی که به صورت بنیادی بر قیمت آنچه که شما خرید و فروش یا به اصطلاح ترید می کنید، اثر می گذارند، می پردازد. آنچه در بازار های مالی مانند بورس یا بازار ارزهای دیجیتال می توان معامله کرد بسیار زیاد است و از نظر ماهیت با هم متفاوتند. در خصص با ارزهای دیجیتال، نمی توان عوامل بنیادی یا همان فاندامنتال تاثیر گذار بر قیمت آن ها را به سادگی و با یک روش یکسان تجزیه و تحلیل کرد.
پس نتیجه این است که تحلیل فاندامنتال باید برای هر چیزی که قصد دارید ترید کنید به صورت خاص تحقیق و بررسی شود. وقتی که تحلیل بنیادی در بازارهای فیوچر و فارکس مورد استفاده قرار می گیرد. تمرکز اصلی بر شرایط اقتصادی، نرخ بهره، تولید، سودآوری و مدیریت خواهد بود ولی با این که ماهیت کلی تحلیل فاندامنتال برای تمامی بازارهای مالی یکسان است. اما شاید شرایطی که برای تحلیل بازاری مانند فارکس ذکر کردیم با شرایطی که باید در سهام های بنیادی در نظر داشت متفاوت باشد. به عنوان مثال ما در بورس نسبت P/E را به عنوان یک عامل از ۱۰ عامل موثر در نظر می گیریم ولی در بازار ارزهای دیجیتال این مورد را نخواهیم داشت ولی حجم و ابعاد کلی معاملات در ارزهای دیجیتال اهمیت به مراتب بیش تری خواهد داشت.
سازوکار تحلیل فاندامنتال
کیمیسیون اوراق بهادار و بورس معمولا به منظور محاسبه دقیق دارایی های یک شرکت، اطلاعاتی را در اختیار سهامداران قرار می دهد و تحلیل گران بنیادی هم این اطلاعات که در دسترس عموم قرار دارد را برای بررسی های خود استفاده می کنند. تحلیل گران بنیادی بر این باورند که اصول بنیادی یک شرکت در واقع محرک اصلی تحرکات قیمت سهام آن در یک بازه زمانی بلند مدت محسوب می شود.
هر چند نوسانات کوتاه مدت بازار بر روی قیمت فوری یک سهام موثر است، ولی خود بازار در آینده، آن سهام را به صورت منطقی و عادلانه قیمت گذاری خواهد کرد. در بعضی مواقع بازار یک سهام بیشتر یا کم تر از حد واقعی قیمت گذاری می شود، ولی بررسی های فاندامنتال یک ارزیابی منصفانه از ارزش سهام یک شرکت را ارائه خواهد کرد تا سرمایه گذار ارزش واقعی سهام را به عنوان یک عامل مهم در معامله در نظر داشته باشد.
عوامل موثر در تحلیل فاندامنتال
پس از این که مبانی کلی تحلیل فاندامنتال را بررسی کردیم و فهمیدیم که تحلیل فاندامنتان یا همان بنیادی چیست، نوبت به این می رسد که عواملی که می توانند در تحلیل فاندامنتال موثر واقع شوند را مورد بررسی قرار دهیم که به صورت کلی این عوامل به شرح زیر خواهند بود :
- در نظر داشتن وضعیت کلی اقتصاد کشور
- عملکرد صنعیتِ شرکت مورد نظر
- رشد سالانه سهام و میزان رشدی که سهام در طی ۳ ماه اخیر داشته
- میزان درآمدی که به ازای هر سهم حاصل شده
- نسبت سود سهام به سرمایه کل
- نسبت ارزش سهم به درآمد یا همان نسبت P به E
- میزان نقدینگی (میزان نقدینگی مجموع پول و شبه پول است)
- میزان بدهی و نسبت بدهی به دارایی
- درآمد و میزان سرمایه شرکت
- میزان ارزش عملکرد شرکت
مولفه های تجزیه و تحلیل فاندامنتال
مولفه های مختلفی مانند گزارش درآمد، استراتژی یا مدل کسب و کار، عوامل شتاب دهنده، عوامل مالی مثل دارایی و بدهی، تعهدات و تامین مالی، تسهیلات اعتباری، شایعات و اخبار مربوط به یک شرکت به وسیله تجزیه و تحلیل فاندامنتال مورد بررسی قرار می گیرند. در کنار این تحقیقات تکمیلی بر روی قسمت ها و شرکای گوناگون یک شرکت هم به وسیله همین روش تحلیلی بررسی می شود.
به عنوان مثال هر گونه تغییر در قسمت مدیریتی یا هیئت مدیره را می توان به عنوان یکی از مولفه های تحلیل فاندامنتال به حساب آورد که اهمیت خاص خود را خواهد داشت.
البته ذکر این نکته الزامیست که اجرای چنین تحلیل فاندامنتال همه جانبه ای برای یک سرمایه گذار بسیار زمان گیر و خسته کننده خواهد بود که در قسمت محدودیت های تحلیل فاندامنتال که بخش انتهای مقاله است، توضیحات کاملی در این خصوص خواهیم داد.
استراتژی معاملاتی با تحلیل بنیادی (فاندامنتال)
۱) بررسی وضعیت اقتصاد کلی کشور
جالب است بدانید که وضعیت اقتصادی کشور می تواند روی بازار بورس هم مانند دیگر بازارها موثر باشد، از همین روی احتیاج است که ابتدا وضعیت اقتصاد کلی کشور در تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی لحاظ شود. شایان ذکر است که در بررسی وضعیت اقتصاد کلی کشور عواملی مانند؛ این که آیا شرایط کلی کشور به منظور سرمایه گذاری در بازار بورس مناسب است، نرخ های بهره در حال افزایش یا کاهش است، آیا تورم تاثیری دارد، آیا تراز تجاری کشور مطلوب است و آیا عرضه پول به صورت انبساطی صورت می پذیرد یا به شکل انقباضی می باشد. تحلیل گران این موارد را باید به دقت در نظر داشته باشند و در نظر بگیرند که شرایط اقتصادی کشور چقدر روی وضعیت اقتصادی شرکت های مد نظر اثر خواهد گذاشت.
۲) بررسی صنعت شرکت مربوطه
در مرحله دوم برای بررسی شرکت ها در تحلیل فاندامنتال شما باید وضعیت صنعت شرکتی که قصد دارید سهام آن را بخرید را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.
نکته ای که در این خصوص قابل ذکر است این است که شرکتی که بنا دارید سهام آن را بخرید. از وضعیت صنعت خوبی برخوردار باشد، بخاطر این که در غیر این صورت شما قادر نخواهید بود روی سهام این شرکت حساب بار کنید، زیرا حتی چنانچه بهترین سهام را هم خریداری کنید، نمی تواند بازده مناسبی برای شما به ارمغان بیاورد.
در این باره جمله معروفی در بازار بورس وجود دارد که می گوید سهام ضعیف در صنعت قوی بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.
۳) تجزیه و تحلیل شرکت
پس از این که شما وضعیت اقتصاد کشور و همچنین صنعت شرکتی که قصد دارید سهام آن را خریداری کنید را مورد بررسی قرار دادید نوبت به بررسی شرکتی می رسد که قصد دارید در آن سرمایه گذاری نمایید.
در نظر داشته باشید که در این مرحله از تجزیه و تحلیل شرکت ها که در تحلیل فاندامنتال صورت می پذیرد، صورت های مالی شرکت را به دقت بررسی کنید تا بتوانید به نسبت مالی سودمندی آن شرکت در بازه های زمانی مختلف دسترسی داشته باشید.
۴) بررسی حاشیه سود خالص
در گام چهارم نوبت به بررسی حاشیه سود خاصل شرکت بررسی شده خواهد رسید. حاشیه سود خالص شرکت در واقع یکی از نسبت های سودآوری است که به وسیله تقسیم کردن سود خالص به کل فروش محاسبه می شود. این نسبت نشان دهنده این است که از یک تومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. برای مثال، حاشیه سود خالص ۳۰ درصد بیانگر این است که از یک تومان فروش محصولات شرکت، ۳ ریال سودخالص کسب شده است.
۵) بررسی نسبت P/E
نسبت P/E یا همان نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم، به وسیله تقسیم کردن قیمت جاری سهام به عایدی هر سهم که همان EPS است، در سال اخیر حاصل می شود. این نسبت بیانگر این است که سرمایه گذار برای خریدن یک تومان از عواید شرکت، چقدر باید پرداخت نمایید. برای مثال، چنانچه قیمت جاری سهام، ۲۰ تومان و عایدی هر سهم در سال اخیر، ۲ تومان باشد، آنگاه نسبت P/E، ۱۰ حاصل خواهد شد. به بیان دیگر، به منظور خرید یکت ومان از عواید شرکت، باید ۱۰ تومان پرداخت کنیم.
البته در نظر داشته باشید که انتظارت سرمایه گذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش حائز اهمیتی در تعیین نسبت جاری P/E خواهد داشت. نکته طلایی و رویکرد مرسوم در تحلیل های مالی این است که نسبت های P/E شرکت های موجود در یک صنعت را با هم دیگر مورد قیاس قرار دهیم . چنانچه تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که P/E آن کم تر است، ارزش به مراتب بالاتری برای خرید خواهد داشت.
۶) بررسی ارزش دفتری هر سهم
ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبت های قیمتی است که از تقسیم کردن کل دارایی های خالص شرکت به کل سهام موجود آن حاصل می شود. ارزش دفتری هر سهم می تواند در تعیین این موضوع کمک کند که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد قیمت گذاری شده است. در حقیقت چنانچه سهامی به قیمتی بسیار کم تر از ارزش دفتری آن فروخته شود، می تواند نشان دهنده این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی خود، قیمت گذاری شده است.
۷) تجزیه و تحلیل نسبت جاری
نسبت جاری، یکی از نسبت های نقدینگی محسوب می شود که از تقسیم دارایی های جاری به بدهی های جاری شرکت حاصل می شود. نسبت جاری در واقع توانایی شرکت را در راستای پرداخت بدهی ها و تعهدات جاری آن نشان خواهد داد. جالب توجه است بدانید که هر اندازه نسبت جاری بالاتر باشد، قدرت نقدینگی آن نیز به مراتب بیش تر خواهد بود. برای مثال، چنانچه این نسبت ۳ باشد، نشان دهنده آن است که دارایی های جاری شرکت، برای پرداخت ۳ برابر بدهی های جاری آن، کفایت می کند.
۸) بررسی نسبت بدهی
نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبت های اهرمی به شمار می رود که از تقسیم کل بدهی ها به کل دارایی های شرکت به دست خواهد آمد. نسبت بدهی بیانگر این است که کلدارایی های شرکت تا چه اندازه ای به وسیله بدهی ها تأمین شده است. برای مثال، چنانچه نسبت بدهی ۴۰ درصد باشد، نشان دهنده این موضوع است تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ که ۴۰ درصد از دارایی های شرکت به وسیله ایجاد بدهی یا قرض گرفتن وجوه تأمین شده است. در حقیقت می توان این طور گفت که بدهی ها مثل تیغ دولبه عمل می کند.
اگر شرایط کلی اقتصاد نامناسب و روند حرکت نرخ های بهره، افزایشی باشد، آنگاه شرکت هایی که نسبت بدهی بالایی دارند. با مشکلات مالی بسیار روبرو خواهند شد، ولی چنانچه شرایط اقتصادی مناسب باشد، بدهی می تواند به وسیله تأمین مالی کردن رشد شرکت با هزینه های پایین تر، سودآوری را بیشتر کند.
۹) بررسی گردش موجودی ها
گفتنی است که گردش موجودی های شرکت، یکی از نسبت های کارایی به حساب می آید که از تقسیم قیمت تمام شده کالای فروش رفته به موجودی ها به دست می آید. نسبت گردش موجودی ها در واقع کارایی شرکت را در مدیریت موجودی ها نمایان خواهد ساخت. این کارایی، به وسیله محاسبه تعداد دفعات گردش موجودی ها در طول سال محاسبه می شود. این دسته از نسبت ها، وابستگی شدیدی به نوع صنعت خواهند داشت. برای مثال، گردش موجودی ها در فروشگاه های زنجیره ای بالاتر از صنایع تولید کننده هواپیما خواهد بود.
۱۰) بررسی ارزشیابی قیمت سهام و روند بلند مدت
تحلیلگر فاندامنتال، بعد از مطالعه و تعیین شرایط اقتصاد ملی، وضعیت صنعت و در نهایت شرکت، باید این مورد را در نظر داشته باشد که آیا قیمت سهام شرکت به درستی تعیین شده است یا خیر. برای تعیین قیمت سهام، الگوهای مختلف ارزشیابی تهیه و تدوین شده است. تحلیل های فاندامنتال برای انجام سرمایه گذاری های بلند مدت طبق روندهای بلند مدت کارایی مناسبی به همراه خواهد داشت.
مهمترین اندیکاتورهای تحلیل فاندامنتال و بنیادی برای آنالیز ارزهای دیجیتال
تحلیل بازارها خصوصا رمز ارز نیازمند شناخت و آشنایی با اندیکاتور و شاخص های فاندامنتال و بنیادی است که در این مطلب با آنها آشنا میشویم.
تجزیه و تحلیل بازار ارزهای دیجیتال با استفاده از اندیکاتورهای تحلیل فاندامنتال آسانتر از بازارهای سنتی به نظر میرسد، چراکه فناوری بلاک چین دارای شفافیت بیشتری است. این شفافیت هر کسی را قادر به تجزیه و تحلیل و حسابرسی تراکنشهای روی زنجیره (On-Chain) میکند. اما هنوز هم چالشهایی در خصوص متمرکز شدن بر اعداد و ارقام این فضا برای پیشبینی روند و قیمتهای آینده وجود دارد. در این مطلب قرار است 5 تا از مهمترین اندیکاتور ها و شاخص های تحلیل فاندامنتال یا همان بنیادی را بررسی کنیم.
اندیکاتور های تحلیل فاندامنتال و بنیادی پرکاربرد کدامند؟
فیلیپ گرادول (Philip Gradwell)، اقتصادددان ارشد شرکت تحلیلگر بلاک چین چینالاسیس (Chainalysis)، 5 اندیکاتور تحلیل فاندامنتال را به سرمایهگذاران معرفی کرده است. در این مقاله به معرفی اندیکاتورهای تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال میپردازیم که فیلیپ گرادول توصیه میکند.
اولین اندیکاتور تحلیل بنیادی: جریان ورودی صرافی (Exchange inflows)
یکی از شاخص های تحلیل فاندامنتال که باید مورد توجه سرمایه گذاران قرار بگیرد، جریان ورودی به صرافیهاست. سرمایهگذاران معمولا وقتی میخواهند دارایی خود را نقد کرده و بهطور مستقیم بر آن خود نظارت داشته باشند، آنها را به صرافیها منتقل میکنند. پس افزایش جریان ورودی صرافیها در یک بازار صعودی را می توان نشانه عدم اعتماد سرمایهگذاران به روند صعودی دانست. همچنین فلیپ گرادول در ادامه معرفی این اندیکاتور بنیادی افزوده است که:
وقتی جریانهای بزرگ ورودی را در صرافیها میبینید، وقت آن است كه محتاط باشید. اما توجه به این نکته حائز اهمیت است که با این وجود، افزایش جریان ورودی به معنای این نیست که سرمایهگذاران به دنبال نقد کردن فوری ارزهای خود هستند. در اغلب موارد، پروسه نقد کردن معمولا با تاخیری 12 تا 36 ساعته همراه خواهد بود. این شاخص فقط بخشی از یک معما است، چراکه ما به درستی نمیدانیم سرمایهگذارن چه زمانی اقدام به نقد کردن ارزهای خود خواهند کرد.
بنابراین هرچند جریان ورودی صرافی یکی از مهمترین اندیکاتورهای تحلیل فاندامنتال است، اما سرمایهگذاران نباید تنها با تکیه بر این شاخص اقدام به خرید و فروش رمز ارز خود کنند.
شدت ترید (Trade intensity)
برای تعیین تاثیر جریان ورودی یک صرافی بر عرضه، سرمایه گذار میتواند از اندیکاتور فاندامنتال شدت ترید کمک بگیرد. شدت معامله در واقع تعداد خرید و فروش ارز را مورد بررسی قرار میدهد. شاخص بنیادی شدت ترید نشان میدهد که کوین وارد شده به یک صرافی چند بار معامله شده است. آقای گرادول در توضیح این اندیکاتور ادامه میدهد که:
شدت ترید به ما میگوید چند نفر مایل به خرید بیت کوین ارسال شده به صرافیها هستند. افزایش شدت معامله به معنی این است که خریداران بیش از فروشندگان هستند و این میتواند نشانه قدرت و ادامه روند باشد. شدت ترید یکی از اندیکاتورهای تحلیل فاندامنتال است که برای ارزیابی شرایط کوتاه مدت بازار مورد استفاده قرار میگیرد. برای بررسی شرایط بازار در طولانی مدت، باید از سایر شاخص های تحلیل بنیادی ارز دیجیتال کمک گرفت.
جریانهای مبادلاتی (Interexchange flows)
سرمایه گذاران میتوانند رمز ارزها را با ارزهای فیات مانند دلار آمریکا خریداری کرده یا از استیبل کوینهایی مانند تتر استفاده کنند. هر چند بخشی از مبادلات ارزهای دیجیتال با ارز فیات انجام میگیرد، اما در جفتهای مبادلاتی رمز ارز به رمز ارز، از استیبل کوینها به عنوان دروازهای برای معاملات کریپتو استفاده میشود.
سرمایهگذاران میتوانند با پیگیری شاخص جریانهای مبادلاتی تعیین کنند که آیا بازار توسط خریداران فیات اداره میشود، یا معاملهگران کریپتویی بازار را تحت کنترل دارند. اگر جریان مبادلات کریپتو به فیات کمتر از جفتهای کریپتو به کریپتو باشد، نشان میدهد که بازار تحت تسلط معاملهگران استیبل کوین است. در این سناریو افزایش صدور استیبل کوین منجر به یک بازار صعودی خواهد شد. با این حال، این قضیه همواره قطعی نیست.
نقد شوندگی (Liquidity)
یکی دیگر از اندیکاتورهای تحلیل فاندامنتال دنیای ارزهای دیجیتال قدرت نقد شوندگی است. سرمایهگذاران حوزه رمز ارزها باید تمایل بازار را به هادل کردن (HODL) کوینها بسنجد. هادل کردن به معنی نگهداشتن یک ارز دیجیتال (عموما برای بلند مدت) است. بعضی از افراد یا سازمانها بیش از یک آدرس کریپتو دارند. برای درک تعداد موجودیتهای نقدی و غیر نقدی، باید آدرسهای متعلق به موجودیتهای مختلف شناسایی شود. چینالاسیس با تجزیه و تحلیل الگوهای معاملات بلاک چین میتواند به شناسایی آدرسها بپردازد. از این طریق مشخص میشود که یک آدرس توسط یک شخص کنترل میشود یا خیر.
شاخص نقد شوندگی، نسبت متوسط جریان خالص به ناخالص داراییهای واحد یک موجودیت در طول عمر آن موجودیت بوده و منظور از جریان، تمام آدرسهای کنترل شده توسط آن موجودیت است.
چینالاسیس موجودیت نقد شونده را به عنوان موجودی تعریف میکند که بهطور متوسط حداقل 25 درصد از داراییهای دریافتی خود را ارسال میکند. این در حالیست که نهاد غیر نقدشونده موجودیتی است که کمتر از 25 درصد از داراییهای دریافتی خود را ارسال میکند.
اساسا یک موجودیت یا سرمایهگذار غیر نقدشونده، موجودیتی است که به نظر میرسد به چشم انداز بلند مدت رمز ارز اعتقاد دارد و کوینهای خود را خرج نمیکند. با افزایش تعداد این موجودیتها، فشار فروش کمتر و یک بازار صعودی ایجاد خواهد شد.
نمودار فوق نشان میدهد که قدرت نقد شوندگی بیت کوین تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ از اواسط سال 2017 به پایینترین سطح رسیده بود.
آخرین اندیکاتور تحلیل فاندامنتال: انتقال ارزش در بین بلاک چینها (Value transfers across blockchains)
اندیکارتور انتقال ارزش به ارزش دلاری کل واحدهای بلاک چین گفته میشود که در یک روز مشخص منتقل میشوند. این شاخص اساسا کاربرد Blockchain را نشان میدهد و با افزایش تعداد معاملات همراه است. آقای گرادول در تعریف این اندیکاتور تحلیل فاندامنتال میگوید:
در صورت استفاده بیشتر از یک رمز ارز، تقاضا برای آن افزایش پیدا کرده و در نتیجه قیمت آن ارز افزایش مییابد.
برای مثال، انتقال ارزش اتریوم از اواسط ژوئیه به شدت افزایش پیدا کرد و در مدت زمان بسیار کوتاهی قیمت اتریوم تا 3,000 دلار بالا رفت. اتریوم در ژوئیه و اوت سال گذشته نسبت به بیت کوین بازار گستردهتری را به خود اختصاص داد. این در حالی بود که تا سال قبل آن یعنی 2019، این بیت کوین بود که بازار خرسی و گاوی را هدایت میکرد و سرمایه گذاران با توجه تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟ به به افزایش یا کاهش قیمت BTC اقدام به خرید و فروش آلت کوینهای خود میکردند.
با این حال، با رشد چشمگیر پروتکلهای مالی غیرمتمرکز مبتنی بر اتریوم، این وضعیت تغییر کرده است. به همین دلیل باید سرمایهگذاران حرکات اتریوم را با دقت بیشتری دنبال کنند. با ادامه رشد و بلوغ بازارهای کریپتو، تقاضا برای تحلیلهای عمیقتر در بازار افزایش مییابد. با استفاده از اندیکاتورهای تحلیل بنیادی، دادههای خام به مجموعه داده معنادار تبدیل شوند تا سرمایه گذاران بتوانند بر اساس آنها تصمیم گیری کنند.
جمعبندی
استفاده از اندیکاتورهای تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال نیازمند دانش کافی است. توصیه اکسچینو مگ به فعالان حوزه رمز ارزها این است که تنها در صورتی از اندیکاتورهای تحلیل بنیادی بهره بگیرند که مفاهیم آن را به خوبی درک کرده باشند، در غیر این صورت ممکن است تصمیمگیریهای غلط آنها را به سمت خسارات جبرانناپذیر سوق دهد. نظرات خود را در ارتباط با اندیکاتورهای تحلیل فاندامنتال که فیلیپ گرادول معرفی کرده است با ما در میان بگذارید.