استراتژی معاملاتی Breakout

استراتژی معاملاتی Breakout مورداستفاده ی معامله گران حرفهای
در مقاله امروز، میخواهیم در مورد معامله بر اساس بریک اوت صحبت کنیم. ما برخی از بهترین تاکتیکهای معاملاتی مورد استفاده معامله گران حرفهای را پوشش خواهیم داد. معاملات بریک اوت یکی از انواع ورود به معامله ی مورد علاقه ما در هنگام معامله ی بازار است.
تیم ما در فارکس یار، بهترین استراتژی معاملاتی بریک اوت را شناسایی کرده و به رایگان در اختیار کاربران محترم قرار داده است. در این استراتژی فورا اشتباهتان گوشزد میشود که این یعنی میتوانید ضررهای خود را به حداقل برسانید. اگر همراه مقالات رایگان فارکس یار باشید. استراتژی های موفقیت زیادی را به رایگان در اختیار شما خواهیم گذاشت که می توانید با ترکیب آنها استراتژی های فوق قدرتمندی را اجرا نمایید.
به حداقل رساندن زیان یکی از سختترین بخشها برای دستیابی به موفقیت در معامله گری است. اگرچه، با استراتژی معاملاتی بریک اوت مطرح شده در این مقاله، درک آن آسان تر است. برای اینکه یک معامله گر موفق باشید، باید زیان ها را به حداقل و سود را به حداکثر برسانید.
برای دستیابی به سودآوری، فارکس یار بزودی مقاله ای تحت عنوان چگونه از معامله گری پول درآوریم + ۲ کلید موفقیت منتشر خواهیم کرد. برای با خبر شدن جهت انتشار مقالات جدید لطفا در خبرنامه فارکس یار عضو شوید.
اصول معاملاتی بریک اوت ، در این مقاله برای همه بازارها جهانی درنظر گرفته شده است. شما میتوانید همان تکنیکهای معاملاتی را برای سهام، جفت ارزها، اوراق قرضه و کالاها اعمال کنید. همچنین میتوانید این اصول را به بازار ارزهای رمزگذاری شده نیز اعمال کنید.
برای انجام معامله بر اساس بریک اوت ، باید بفهمید که معاملات بریک اوت چه چیزی است. این امر واضح به نظر میرسد، اما بسیاری از معامله گران اصول اولیه معاملات بریک اوت را فراموش می کنند.
بیایید به جلو حرکت کنیم و به اصول اولیه معامله بریک اوت برویم و اینکه چطور میتواند به شما کمک کند در زمان معامله پول بدست بیاورید.
معاملات Breakout چیست؟
به منظور درک معاملات بریک اوت ، مهم است که دو نوع بریک اوت را به یاد داشته باشید. دو نوع تنظیمات تجاری بریک اوت شناسایی شده است:
- بریک اوت؛ حمایت و مقاومت
- بریک اوت؛ نوسان سقف و کف
بالاخره معاملات بریک اوت چیست؟
معاملات بریک اوت تلاشی است برای ورود به بازار زمانی که قیمت خارج از محدوده تعیینشده (حمایت یا مقاومت)حرکت میکند. با این حال، یک بریک اوت واقعی باید همراه با افزایش حجم همراه باشد.
مطالعه، مناطق حمایت و مقاومت – راهی برای معاملات موفق است، شما بایست نحوه شناسایی حمایت و مقاومت را بیاموزید.
یک چارت بیشتر از کلمات میتواند صحبت کند. در تصویر ذیل یک تصویر کلی از بریک اوت حمایت ومقاومت آورده شده است:
لطفا یک تکه کاغذ و یک خودکار بردارید. چیزی که در مورد آن باید یاد بگیرید مهم است و باید جاودان شود.
در تجارت بریک اوت ، یک شکست واقعی با یک کندل بزرگ و واضح دنبال میشود. کندل به خوبی در سطح مقاومت حمایت بسته میشود. در شکل بالا، این موضوع را می توان به طور کامل مشاهده کرد. به عنوان یک قاعده در معاملات بریک اوت ، هرچه کندل شکست بزرگتر باشد، بهتر خواهد بود.
معاملات break out نوسان سقف و کف چیست؟
ما همان قواعد را به عنوان حمایت و مقاومت در معامله گری به کار میبریم، اما با یک فیلتر دیگر. این فیلتر چیست؟ ما فقط میخواهیم تنظیمات معاملاتی بریک اوت ای که بهترین نتیجه را برای ما فراهم میکنند، داشته باشیم. به این دلیل است که تمام نوسانات سقف و کف برابر با هم نیستند.
در این رابطه، ما فقط داریم تلاش میکنیم که معاملات بریک اوت نوسان سقف و کف به شکل شکل “V” را معامله کنیم. شکل V که نوسان سقف را نشان دهد با یک افزایش قیمت قوی تعریف میشود و به سرعت با فروش قوی آن را دنبال میکند. و برعکس آن برای شکل V که نوسان کف را نشان می دهد، صحیح می باشد.
یک چارت قیمت هر گونه ابهام شما را در مورد این که معاملات بریک اوت با نوسان به شکل V چیست را برطرف می سازد.
شما ممکن است باور کنید که این خود یک استراتژی معاملاتی بریک اوت شگفتانگیز است. حتی بدون اضافه کردن چیز دیگری به استراتژی. اما این درست نیست. بزرگ ترین خطر با معاملات بریک اوت این است که شکست های کاذب بسیار زیادی وجود دارد.
در این مقاله استراتژی بریک اوت ، بهترین استراتژی معاملاتی بریک اوت است که توسعه داده شده است و می تواند یک شکست کاذب را از شکست واقعی متمایز کند. ما بسیاری از اندیکاتورهای تکنیکال را برای توسعه بهترین استراتژی بریک اوت آزمایش کردهایم. مهم نیست که چقدر backtesting انجام دادهایم، یک اندیکاتور تکنیکال همیشه اول میآید.
قبل از این که به جلو حرکت کنیم، باید اندیکاتور تکنیکال اسرار آمیز را تعریف کنیم. شما باید نحوه استفاده از آن را برای بهترین استراتژی معاملاتی بریک اوت درک کنید:
تنها چیزی که نیاز دارید شامل موارد زیر است:
میانگین متحرک حجم گرا (VWMA): یک شاخص تکنیکی ساده است که برای تحلیل حجم مورد استفاده قرار میگیرد. VWMA یکی از مهم ترین اندیکاتورهای تکنیکال است که تنها معامله گران حرفهای از آن استفاده میکنند. VWMA همانند میانگین متحرک به نظر میرسد، اما در عوض، این براساس حجم است. این تنها یک میانگین قیمت در حال حرکت نیست.
VWMA در بیشتر پلت فورم های معاملاتی واقع شدهاست که در چارت اعمال می شود، باید شبیه شکل زیر باشد: (این ایندکاتور به طور پیش فرض در نرم افزار متاتریدر ۴ وجود ندارد. در صورت تمایل به دانلود آن می توانید به این قسمت مراجعه کنید).
حالا، قبل از اینکه جلوتر برویم، ما همیشه توصیه میکنیم که یک تکه کاغذ و یک خودکار بردارید. سپس قوانین بهترین استراتژی معاملاتی بریک اوت ما را یادداشت کنید.
بیایید شروع کنیم:
بهترین استراتژی معاملاتیBreakout
قوانین معاملات خرید
مرحله # ۱: مشخص کردن یک دامنه قیمت مشخص یا نوسان V شکل سقف و علامت گذاری سطح قیمت در نمودار.
اولین مرحله از بهترین استراتژی معاملاتی بریک اوت این است که سطح قیمت مشخص شود. این میتواند در نهایت سطح معاملاتی بریک اوت شما باشد. این مهم ترین بخش هنگام تلاش برای معامله بر اساس بریک اوت است. به همین دلیل است که ما فقط میخواهیم سطوح مشخص و عالی را تشخیص دهیم.
چارت EURUSD یکساعته
سطح مقاومت که در شکل بالا شناسایی کردیم قابلتوجه است. اگر به دقت نگاه کنید، متوجه خواهید شد که هر رد شدن از سطح مقاومت در پشت یک “V” کوچک به اوج خود میرسد. ما افزایش قیمت محکمی داشتیم که به سرعت محو شد.
این یافتهها ما را به مرحله بعدی بهترین استراتژی معاملاتی بریک اوت ما میرساند.
مرحله # ۲: منتظر شکست و بسته شدن بالای سطح مقاومت باشید.
هنگامی که سطح مقاومت از آنجا شناسایی شد، فقط یک بازی صبر و انتظار مودر نیاز است.
ما به شکست و کندل شکست برای بسته شدن بالای سطح مقاومت نیاز داریم. این نشانهای است که خریداران کنترل را به دست دارند.
اما هنوز کارمان تمام نشده است. ما هنوز نیاز به تایید از شاخص VWMA داریم. این به ما چراغ سبز نشان میدهد که این معامله ی بریک اوت را انجام دهید.
گام # ۳: تنها هنگامی که VWMA در حال بالا رفتن است، بسته شدن کندل شکست را بخرید.
آخرین مرحله از بهترین استراتژی معاملاتی بریک اوت یک تاییدیه لازم از طرف VWMA است. ما باید به طور بصری شاهد حرکت صعودی VWMA باشیم. و میانگین متحرک باید تمایل بیشتری به صعود داشته باشد.
بیایید این را در چارت قیمت بررسی کنیم.
این میتواند به وضوح در نمودار قیمت نشان داده شود. قبل از شکست، VWMA به تدریج بعد از این که شکست اتفاق افتاد بالاتر حرکت کرد. ما دیدیم که VWMA به شدت در حال حرکت است، که حضور قوی حجم را پشت شکست نشان داد.
بعد از اینکه ما خرید کردیم، هنوز باید مشخص کنیم که کجا باید حدضرر خود را قرار دهیم. ما همچنین باید بدانیم که کجا سود ببریم. این امر ما را به مرحله بعدی بهترین استراتژی بریک اوت هدایت می کند.
مرحله # ۴: حد ضرر را زیر کندل شکست قرار دهید و زمانی که زیر VWMA شکسته شد سود خود را خارج کنید.
مشخص بود که حدضرر خود را در زیر کندل شکست استفاده کنید. این به این خاطر است که زمانی که زیر کندل را میشکند که شکست را آغاز میکند، به ما ثابت میکند که این یک شکست کاذب است. خرید واقعی صورت نمیگیرد، بنابراین بهتر است از معامله صرف نظر کنیم.
تکنیک سود بردن ما شهودی است، زیرا شکستن زیر VWMA نشان میدهد که هیچ خریدار دیگری برای حفظ این افزایش قیمت فعلی وجود ندارد. ما میخواهیم سود را در اولین نشانه ای که بازار آماده است تا معکوس شود، برداشت کنیم.
توجه: در بالا یک نمونه از یک معامله ی خرید وجود داشت … از همان قوانین استفاده کنید – اما در جهت معکوس – برای فروش. در شکل زیر میتوانید مثال فروش واقعی را با استفاده از بهترین استراتژی معاملاتی بریک اوت ببینید.
نتیجه گیری
یکی از مزیتهای اصلی استراتژی معاملاتی بریک اوت این است که شما با مومنتوم در عقب معامله میکنید. این به معنای دو چیز است: خشنودی فوری. دوم، شما سریع یاد میگیرید که ایده کاری معاملات بریک اوت شما کارساز خواهد بود یا نه؟
ما یک نکته نهایی داریم. اگر شکست به عنوان کاتالیزوری یک رویداد بزرگ ریسک باشد، پس احتمال بیشتری وجود دارد که پول خوب بزرگی پشت این شکست باشد. زمانی که کارهای تکنیکال و بنیادی دارید، سود تجاری افزایش مییابد. در اینجا یک استراتژی دیگر به نام معامله گری بر اساس حجم در فارکس آمده است.
از اینکه وقت گذاشتید و این مقاله استراتژی را مطالعه کردید، سپاسگذاریم
لطفا اگر این استراتژی را در حساب زنده تست کردید تجربه معاملاتی خود را از طریق کامنت با ما در میان بگذارید.
استراتژی معاملاتی بر اساس Fake Breakout
شکست بنیان اصلی بازار است. هنگامی که شکست در بازار اتفاق می افتد، تصمیم مختلفی از سوی تریدرهای اتخاذ خواهد شد. روش های زیادی برای معامله بر اساس شکست ها وجود دارد. اما باید بدانیم که همه شکست ها درست عمل نمی کنند. در این مطالب قصد داریم در مورد شکست های دروغین یا Fake Breakouts صحبت کنیم. پس با طلاچارت همراه باشید…
شکست های دروغین یا Fake Breakouts همانطور که از نامشان پیداست، شکست هایی هستند که نمی توانند خود را بالاتر از یک سطح مهم (حمایتی یا مقاومتی) تثبیت کنند. در واقع شکست هایی که باعث گول خوردن معامله گران می شوند. این شکست ها را باید حتما بشناسید چون نشان قدرتمندی مبنی بر تغییر روند احتمالی بازار می باشند.
شکست دروغین یک سطح بیشتر حالت فریب دادن تریدرهای تازه کار را دارد. چون به نظر می رسد که قیمت توانسته اس که سطح مورد نظر ما را بشکند. اما بعدا میبنیم که به سرعت به درون منطقه شکسته شده باز میگردد. در اینجا تریدرهای تازه کار وارد بازار شده اما تریدرهای حرفه ای و بزرگان بازار، با فشار آوردن به قیمت، بازار را به سمت دیگری هدایت می کنند.
نکته: به منظور راحتی کار از این به بعد به جای “شکست دروغین” یا “Fake Breakout” از عبارت اختصاری FB استفاده میکنیم.
به عنوان یک تریدر به سبک پرایس اکشن، باید یاد بگیرید که چگونه از FB به سود خود استفاده کنید به جای اینکه قربانی آنها شوید.
در اینجا دو مثال واضح از FB داریم که یکی بالای سطح کلیدی ایجاد شده است و دیگری در زیر آن. توجه داشته باشید که FB می تواند به شکل های مختلفی صورت گیرد. گاهی اوقات به شکل یک Pinbar و گاهی اوقات نیز به شکل یک پترن جعلی (Fakey Pattern).
یک FB اساسا حرکتی متضاد با بازار است که باعث تخلیه تریدرهایی می شود که صرفا بر اساس احساسات خود وارد بازار شده اند و به صورت منطقی تصمیم نگرفته اند. بحث اصلی این است که FB به این خاطر اتفاق می افتد که تریدرهای آماتور تمایل دارند که زمانی وارد بازار شوند که احساس امنیت می کنند. این بدان معناست که آنها تمایل دارند زمانی وارد بازار شوند که بازار در حال ادامه یافتن در یک جهت است ( و همان جایی که آماده بازگشت است). یا اینکه میخواهند خیلی زود شکست یک سطح حمایتی یا مقاومتی کلیدی را حدس بزنند.
تریدرهای حرفه ای به دنبال این اشتباهات از سوی تریدرهای آماتور هستند و در نتیجه یک ورود بسیار عالی با استاپ خیلی کوچک و ریسک به ریوارد مناسب را بدست می آورند. برای اینکه یک FB را تشخص دهیم نیاز به نظم داریم و تا زمانی به شکل کامل تشکیل نشوند نمی توانیم مطمئن باشیم.
مسئله مهمی که وجود دارد، شناسایی شکل آنها و نحوه ترید بر روی آنهاست. در ادامه به این موارد اشاره خواهیم کرد.
چگونه بر اساس FB معامله کنیم؟
در هر شرایطی از بازار (رنج، روند دار، خلاف روند) می توان انتظار دیدن FB را داشت. اما شاید بهترین کار این باشد که ما بر اساس روند غالب بازار در تایم فریم روزانه ترید کنیم. مشابه چارتی که در ادامه مشاهده می کنید.
توجه داشته باشید که در چارت زیر ما یک روند نزولی واضح به همراه چندین FB به سمت بالا داریم. هنگامی که یک FB بر خلاف روند اصلی را مشاهده می کنید، معمولا سیگنال بسیار مبنی بر آمادگی روند برای تغییر است.
آماتورها عاشق این هستند که سقف (در روند صعودی) یا کف (در روند نزولی) بازار را بگیرند. همین مورد باعث می شود که گاهی اوقات دچار FB خلاف روند شوند.
در هر کدام از FBهایی که در تصویر زیر مشاهده می کنید، آماتورها فکر کرده اند که روند نزولی تمام شده است و رو به خرید می آورند. در این حالت تریدرهای حرفه ای بازگشته و از این موقعیت به سود خود استفاده می کنند و بر اساس روند نزولی فعلی وارد پوزیشن فروش می شوند. مجددا روند نزولی آغاز شده و آماتورهایی که سعی کرده بودند کف بازار را بگیرند، از بازار خارج می شوند.
تصویر زیر مثال های واضحی از FB در یک روند نزولی را نشان می دهد. توجه کنید که هر کدام از آنها باعث از سر گیری روند شده اند.
در یک روند رنج FBها خیلی شایع هستند و به وفور بوجود می آیند. چون اکثر تریدرها سعی می کنند تا شکست واقعی را پیدا کرده و از ابتدا روند را بگیرند. اما بازار کماکان در حالت رنج خود باقی می ماند و بیشتر از چیزی که سایرین تصویر می کنند طول می کشد. دانستن این نکته که در روندهای رنج بازار FB به وفور رخ می دهد برای یک پرایس اکشن تریدر بسیار مفید خواهد بود.
ترید کردن در روندهای رنج می تواند بسیار سودآور باشد به شرط آنکه منتظر بمانید تا سیگنال های پرایس اکشن را روی حمایت و مقاومت روند رنج مشاهده کرده و پس از آن وارد معامله شوید. هدف شما سطح مقابل خواهد بود.
یکی از روش هایی که می تواند به شما کمک کند تا دچار FB در روندهای رنج نشوید این است که منتظر باشید تا قیمت برای چند روز خارج از رنج بازار بسته شود. اگر این اتفاق بیفتد، نشانه خوبی از این است که روند رنج به اتمام رسیده و دوباره میخواهد در یک روند حرکت کند.
در چارت زیر میبینیم که چگونه یک تریدر پرایس اکشن می تواند از سیگنال پین بار FB برای ورود به پوزیشن استفاده کند. به پین بار FB در روی سطح مقاومتی و دو FB روی سطح حمایتی توجه کنید. تریدرهای بسیار با تجربه می توانند حتی FBهایی که سیگنال پرایس اکشنی ندارند را هم ترید کنند. به عنوان مثال به دو FB روی سطح حمایتی توجه کنید. در این حالت نشان های احتمالی از پوزیشن خرید وجود دارند اما نیاز به تجربه بسیار زیاد برای ترید کردن این موقعیت ها می باشد.
هنگامی که یک روند به پایان می رسد، گاهی اوقات FB می تواند سیگنالی مبنی بر تغییر روند باشد.
در چارت زیر می توانید مثالی از این قضیه را مشاهده کنید. در این چارت ما یک مقاومت کلیدی را مشاهده میکنیم که دوبار جلوی قیمت را گرفته است. اما در برخورد سوم یک پین بار FB بوجود آمده است که سیگنالی مبنی بر نزول احتمالی است که به زودی انجام خواهد شد.
همانطور که در این چارت مشاهده میکنید، نه تنها FB بوجود آمد، بلکه روند به کلی نزولی شد.
بریک اوت Breakout چیست و چگونه از آن استفاده کنیم؟
اصطلاح بریک اوت را در زمانی به کار میبریم که نمودار قیمت، ناحیه مقاومت و یا حمایت را با قدرت بشکند و به سمت دیگر ناحیه حرکت کند و در آنجا تثبیت شود. بریکاوت نشاندهندهی پتانسیل حرکت قیمت برای شروع یک روند در جهت شکستهشده است. برای مثال، بریک اوت صعودی (شکست ناحیه مقاومتی) نشان دهنده این است که احتمالا قیمت، روند صعودی خود را شروع کرده است. بریک اوتهایی که با حجم معاملاتی بالایی (در مقایسه با حجم نرمال) اتفاق میافتند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهندبود زیرا احتمال بیشتری وجود دارد که در آن جهت، روند جدید پرقدرتی شکل بگیرد.
بریک اوت چه پیامی به شما میدهد؟
زمانی که قیمت برای مدتی زیر ناحیه مقاومت یا بالای ناحیه حمایت قراردارد و اکنون خود را از قفس این ناحیه آزاد کردهاست، بریک اوت رخ میدهد. ناحیه مقاومت یا حمایت به عنوان محدودهی تعیینکننده تلقی میشوند که معامله گران زیادی برای نقاط ورود و خروج یا قرار دادن حد ضرر و حد سود خود از آن استفاده میکنند. زمانی که قیمت ناحیه حمایت یا مقاومت را میشکند، معاملهگرانی که منتظر بریکاوت هستند وارد معامله میشوند و کسانی که فکر نمیکردند قیمت بریکاوت کند به منظور جلوگیری از ضرر بیشتر، از پوزیشنهای خود خارج میشوند و قدرت مضاعفی را برای ادامه حرکت مهیا میکنند.
این شکست نواحی اغلب با افزایش حجم معاملاتی نیز همراه است که نشان میدهد بسیاری از معاملهگران منتظر شکست این ناحیهها بودهاند. حجم بالاتر نسبت به حجم نرمال معامله شده نیز تاییدی بر بریک اوت است. اگر بریک اوت با حجم معاملاتی کمی همراه باشد ممکن است برای بسیاری از معامله گران قابل پذیرش نباشد که این ناحیه شکسته شدهاست یا اینکه هنوز معامله گران قانع نشدهاند که معاملاتی نزدیک به این نواحی و بر اساس شکست آن انجام دهند. به احتمال زیاد چنین شکستهای کم حجمی با عدم موفقیت همراه خواهند بود. به طور مثال در رابطه با بریک اوت صعودی، در صورت عدم موفقیت شکست ناحیه مقاومتی، قیمت دوباره به زیر این ناحیه سقوط خواهد کرد. در بریک اوت نزولی نیز که اغلب بدان سقوط قیمت گفته میشود، در صورت عدم موفقیت در شکست ناحیه حمایتی، قیمت به بالای ناحیه حمایت بازمیگردد و به صعود ادامه میدهد که به اصطلاح به آن فالس بریک اوت (False Breakout) یا بریک اوت کاذب گفته میشود.
شناسایی شروع بریک اوتها اغلب با روندهای رنج و غالبا بدون جهت و یا الگوهای نموداری از جمله مثلث، پرچم، مثلث جمع شونده و الگوی سر و شانه به نمایش درمیآید. این الگوها زمانی به وجود میآید که قیمت، ناحیههای مقاومت یا حمایتی را تشکیل دهد. معاملهگران با بررسی این نواحی منتظر بریکاوت میمانند. حتی پس از بریک اوت با حجم بالا نیز قیمتها غالبا (نه همیشه. )، قبل از اینکه در آن جهت حرکت کنند، به ناحیه شکستهشده برمیگردند یا به اصطلاح به آن پولبک میزنند. این امر بدین خاطر است که معاملهگران کوتاه مدت اغلب در بریک اوت وارد معامله میشوند و با اندکی سود، شروع به سیو سود مینمایند و قدرت خریداران را کاهش میدهند. فراموش نکنیم که بسیاری از معامله گران نیز، که در جهت خلاف بریک اوت وارد معامله شدهاند و به حجم خود مدام اضافه میکنند، هنوز چشم امیدی به بازگشت روند دارند تا از معاملات معکوس خود خارج شوند که این فروش به طور موقت قیمت را به نقطه شکست میرساند. در آن لحظه است که معاملهگران تازه نفس، وارد معامله در جهت بریک اوت شده و قیمت را در جهت ناحیه شکسته شده پرتاب میکنند.
مثالی از یک بریک اوت صحیح
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید این نمودار افزایش قابل توجه حجم معاملاتی را نشان میدهد که با شکست ناحیه مقاومتی که همان ضلع بالایی الگوی مثلث است، رخ داده است. در این مثال شکست ناحیه به قدری شدید بوده که باعث ایجاد گپ قیمتی نیز شده است. قیمت به روند صعودی خود ادامه داده و به سطح شکست نیز بازنگشتی نداشتهاست. این امر نشان دهنده بریک اوتی بسیار شدید است.
معاملهگران این امکان را داشتند تا با استفاده از بریک اوت وارد معاملات خرید شوند و یا از معاملات فروش خود خارج شوند. اگر وارد معاملات خرید شوند حد ضرر زیر سطح مقاومت الگوی مثلثی قرار میگیرد (یا حتی زیر سطح حمایت مثلث). به دلیل اینکه بریک اوت همراه با گپ بزرگی اتفاق افتاده است، ورود به معامله ممکن است دارای حد ضرر مناسب و ریسک به ریوارد معقولی نباشد.
استراتژی معاملاتی استفاده از بریک اوت
در مبحث بریک اوت، شکستها معمولا در تمام تایمفریمها رخ میدهند. به همین دلیل، در این سبک مهم نیست که از چه تایمفریمی استفاده میکنید. مثلا اهمیتی ندارد، اگر از تایمفریمهای ساعتی، روزانه، یا حتی هفتگی استفاده میکنید زیرا در تمامی این تایم فریمها، نواحی را پیدا میکنید که نقش حمایت و یا مقاومت داشتهباشند. از این استراتژی به راحتی میتوانید برای تمامی تایم فریمها و سبکهای معاملاتی استفاده کنید.
پیدا کردن نواحی مناسب
در این استراتژی پیدا کردن نواحی حمایت و مقاومت مناسب، بسیار مهم است. هر چه قیمت این نواحی را بیشتر لمس کرده باشد و به آن واکنش نشان دادهباشد، اعتبار آن نواحی بیشتری خواهدبود. همچنین هرچه این حمایت و مقاومتها برای مدت زمان طولانیتری در بازار تاثیرگذار باشند، به اهمیت آنها افزوده خواهد شد و در زمان شکسته شدن، نتایج بهتری برای ما به ارمغان میآورند. زمانی که قیمت روند خنثی دارد، الگوهای متنوعی بر روی چارت تشکیل میشوند. الگوهایی مثل کانال قیمتی، مثلت و پرچم که همه اینها میتوانند ابزارهای مفیدی برای معامله استراتژی معاملاتی Breakout باشند. جدا از بحث الگوها، مدت زمانی که قیمت در حوالی مقاومت یا حمایت حرکت کرده باشد نیز می تواند، در پیدا کردن ناحیه مناسب برای ما نقش مفیدی داشته باشد.
نقطه ورود به معامله
بعد از پیدا کردن موقعیت مناسب، حالا نوبت به برنامهریزی برای ورود به معامله میرسد. تقریبا میتوان ادعا کرد، راحتترین کار در این استراتژی، پیدا کردن نقطه ورود است. زمانی که قیمت در بالای سطح مقاومتی بسته میشود، معاملهگران بهدنبال معاملات خرید و برعکس زمانی که قیمت در زیر حمایت بسته میشود، معاملهگران بهدنبال معاملات فروش هستند.
برای تشخیص اینکه شکست رخ داده، معتبر است یا جعلی (fakeout)، باید منتظر تثبیت قیمت باشید. برای مثال بریک اوت کاذب زمانی رخ میدهد، که سهم در ساعات ابتدایی معاملات به بالای مقاومت یا پایین حمایت نفوذ کرده، اما با نزدیک شدن به پایان وقت معاملات، به سطوح قبلی باز میگردد. اگر معاملهگر عجول باشد و یا بدون داشتن تاییدیه شکست وارد معامله شود، ممکن است قیمت به محدوده قبلی خود برگردد. داشتن تاییدیه حجم معاملات نیز، مورد مهمی بود که در بالا به آن اشاره کردیم.
زمان خروج از معاملات
یکی از مهمترین عوامل موفقیت معاملهگران، مشخص کردن نقطه خروج، قبل از وارد شدن به معامله است. در زیر دو روش برای پیدا کردن نقطه خروج از معامله را بیان کردهایم:
۱. نقاطی که میتوانیم با سود از معامله خود خارج شویم
زمانی که قصد دارید حد سودی برای معامله خود تعیین کنید، سعی کنید رفتار اخیر سهم یا جفتارز را در نظر داشته باشید تا بتوانید اهداف منطقیتری برای حرکت جدید آن پیدا کنید. زمانی که از الگوها استفاده میکنید پیدا کردن حد سود و هدف قیمتی بر اساس حرکات اخیر قیمت (Price Action) ساده به نظر میرسد. مثلا اگر محدودهای که قیمت در کانال حرکت کرده است، ۶ واحد باشد، در صورت شکسته شدن این کانال، همین ۶ واحد را میتوانیم به عنوان هدف قیمتی در نظر بگیریم (شکل زیر را مشاهده کنید).
در زمان رسیدن به هدف قیمتی، چند روش برای مدیریت معامله وجود دارد. زمانی که قمیت به هدف قیمتی رسید، معاملهگر میتواند تصمیم بگیرد که از معامله به صورت کامل خارج شود، یا مقداری از معامله را ببندد و حد ضرر را به محدودهای تغییر دهد که اگر قیمت به آن رسید، معامله با سود بسته شود. در این صورت میتواند اجازه دهد قیمت کار خودش را انجام دهد و ممکن است حتی سود بیشتری نیز نصیبش شود.
۲. بستن معامله با ضرر
دانستن این نکته که در چه جاهایی شرایط معامله تغییر کرده و باید معامله را با ضرر ببندیم برای ما بسیار اهمیت دارد. در این استراتژی پیدا کردن این نقطه هم، بسیار ساده است. بعد از اینکه سطحی شکسته میشود، مقاومت یا حمایت شکسته شده، کاربردشان تغییر میکند و به ترتیب به حمایت یا مقاومت تبدیل میشوند. (قاعده Change of Polarity)
دانستن این موضوع میتواند نکته کلیدی برای شما باشد. چون این نواحی میتوانند تعیینکننده باشند که آیا معامله شما شکست میخورد یا نه. معاملهگر میتواند این نقاط را برای حدضرر معامله خود تعیین کند. البته اندکی فاصله معقول از این سطوح برای حفظ معامله از نوسانات بازار نیر کار منطقی به شمار میآید.
بازگشت قیمت از سطح شکسته شده
زمانی که قصد دارید از معامله با ضرر خارج شوید، از سطوح حمایت یا مقاومت شکسته شده استفاده کنید. قرار دادن حد ضرر در این نقاط آسان ترین راه برای محافظت کردن، از معامله و سرمایه شماست و این کار باعث میشود که بیش از حد ریسک نکنید.
معمولا قیمت قبل از این که حرکت اصلی خودش را شروع کند، سطح شکسته شده را دوباره تست میکند و به همین دلیل بهتر است حد ضرر خود را خیلی نزدیک نقطه ورود قرار ندهید. در این صورت حدضرر شما قبل از اینکه قیمت حرکت اصلی خودش را شروع کند، فعال نمیشود.
محدودیتهای استفاده از بریک اوت
دو مشکل اصلی در رابطه با استفاده از بریک اوت وجود دارد. مشکل اصلی بریک اوت، احتمال ادامه نیافتن روند در جهت شکست قیمت است. در این حالت قیمت اغلب اندکی بالای سطح مقاومت یا زیر حمایت میرود و معاملهگرانی که بر اساس بریک اوت وارد معامله شدهاند را استراتژی معاملاتی Breakout فریب میدهد زیرا بعد از آن قیمت برمیگردد و در جهتی که سطح شکسته شدهبود، ادامه حرکت نمیدهد. این اتفاق ممکن است قبل از اینکه بریکاوتی واقعی رخ دهد، چندین بار اتفاق بیافتد. که باعث میشود معامله گران در دام فالس بریک اوت گرفتار شوند که در بالا به آن اشاره کردیم.
استراتژی تشخیص سطوح و نواحی حمایت و مقاومت نیز بسته به هر فرد دارای ویژگیهای متفاوتی است. همه معامله گران ناحیه حمایت یا مقاومت یکسانی را مد نظر قرار نمیدهند زیرا از تعاریف و برداشتهای یکسانی استفاده نمیکنند. به همین دلیل است که بررسی حجم معاملات در تشخیص شکستهای معتبر، مفید است. افزایش حجم معاملات در شکست نواحی، نشان دهنده اهمیت آن ناحیه است.
نکته دیگری که حائز اهمیت است، استفاده از نواحی حمایت و مقاومت به جای سطح حمایت و مقاومت است. زیرا در بازارهای مالی ما با یک خط یا یک سطح برگشتی سروکار نداریم بلکه معاملهگران، سفارشات خرید و فروش خود را در یک محدودهای از قیمت وارد بازار میکنند و به دنبال ورود به معامله یا خروج از آنها هستند. تعیین شکستهای معتبر و برگشتهای قیمتی توسط نواحی حمایت و مقاومت، معامله گر را کمتر دچار اشتباه میکند.
این سبک از معاملات با وجود نوسانات قیمتی میتواند احساسات شما را به شدت درگیر کند چون قیمت به سرعت حرکت میکند. با استفاده از نکات گفتهشده در این مقاله میتوانید برنامه معاملاتی برای خودتان طراحی کنید. با درست اجرا کردن این برنامه و ریسک مدیریت شده میتوانید به بازدهی عالی نیز دست پیدا کنید.
به طور خلاصه برای استفاده از این سبک معاملاتی باید این موارد را رعایت کنید:
۱. پیدا کردن نواحی مناسب
۲. انتظار برای شکست معتبر ناحیه
۳. انتظار برای تست مجدد ناحیه و برگشت قیمت به آن
۴. تعیین هدف قیمتی معقول و در دسترس
۵. تعیین حد ضرر و حد بیاعتباری تحلیل
۶. ورود، صبر و مدیریت در معامله
برای پیگیری اخبار روز و فوری فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرام UtoFX بپیوندید.
استراتژی معاملاتی چیست؟ چگونه سیستم معاملاتی مناسب خود را پیدا کنیم؟
آیا زمانی که در حال ترید یا انجام معاملهای در بازارهای مالی هستید، با خود جملاتی مثل «این دفعه میدانم باید چه کار کنم!» یا «این بار مثل سری قبل نمیشود» را تکرار کردهاید؟ اگر جواب شما مثبت است یعنی هنوز یا استراتژی معاملاتی ندارید یا استراتژی معاملاتی مناسبی پیدا و آن را امتحان نکردهاید. در این مقاله میخواهیم ببینیم استراتژی معاملاتی چیست و برای انتخاب یک استراتژی خوب باید به چه مواردی توجه کرد. با ما همراه باشید.
استراتژی معاملاتی چیست؟
از آنجایی که استراتژی در حوزهها و موضوعات مختلف کاربرد گسترده دارد، اگر بخواهیم تعریف ساده از آن بیان کنیم، میتوانیم «مجموعه برنامه و اقدامات بلندمدت و کوتاهمدت برای رسیدن به اهداف مشخص در شرایط عدم قطعیت» را استراتژی بنامیم. حال اگر این مفهوم را وارد بازارهای مالی کنیم، «مجموعه خاصی از شرایط که زمان ورود و خروج شما از بازار را مشخص میکند» استراتژی معاملاتی نام دارد.
داشتن استراتژی یا سیستم معاملاتی این امکان را به معاملهگران میدهد که با دید بهتری بازار را رصد کنند و نقاط بهینه را بهتر شناسایی کنند. از طرف دیگر معاملاتی که با استراتژی مشخصی انجام شدهاند، بهراحتی قابل تجزیهوتحلیل هستند؛ بررسی روندهای گذشته یکی از روشهایی است که شما میتوانید نسبت به درست یا نادرست بودن سیستم معاملاتی خود اطمینان حاصل کنید و در صورت نیاز آن را بهبود دهید.
چرا به استراتژی معاملاتی نیاز داریم؟
بسیاری از فعالان و معاملهگران قدیمی در بازارهای مالی، به داشتن حداقل یک استراتژی معاملاتی تاکید دارند. توصیه این افراد دوری از هرگونه شلختگی و شلوغی بیش از حد در یادگیری و موضوعات گسترده است. تنها انتخاب یک استراتژی در ابتدای راه کافی است. بعد از اینکه یک استراتژی معاملاتی را خوب فرا گرفتید و آن را آزمون و خطا کردید، میتوانید برای اطمینان بیشتر به سراغ استراتژیهای دیگر بروید. بسیاری معتقدند زمانی یک استراتژی موفق است که در حدود شش ماه تست شده و در بیش از نیمی از معاملات درست عمل کند.
استراتژی معاملاتی مناسب با جلوگیری از وقوع ضررهای سنگین، باعث میشود معاملهگران با خیال راحتتری معامله کنند.
چگونه یک استراتژی معاملاتی داشته باشیم؟
استراتژی معاملاتی متشکل از چندین موضوع است. باید عوامل متعددی در کنار هم جمع شوند که یک استراتژی معاملاتی شکل بگیرد. یک استراتژی معاملاتی خوب شامل تعیین بازار معاملاتی، روش تحلیل بازار، سبک معاملاتی، زمان و تایم فریم معاملاتی، مدیریت سرمایه، روانشناسی فردی و روانشناسی بازار میشود. در ادامه به توضیح هر کدام خواهیم پرداخت.
تعیین بازار معاملاتی
اولین قدم برای داشتن یک استراتژی معاملاتی، تعیین بازار معاملاتی مورد معامله است. یعنی برای خودتان مشخص کنید که میخواهید به فرض مثال در بازار ارز دیجیتال، طلا، جفت ارزهای فیات یا مواردی از این قبیل ترید کنید. این کار باعث میشود روی یک بازار تمرکز کنید و بتوانید اخبار، ترندها یا تحلیل مرتبط با آن بازار را دنبال کنید و دچار سردرگمی نشوید. انتخاب هر کدام از بازارها میتواند به علاقهمندی شما نیز ارتباط داشته باشد. قبل از ورود به هر بازار جوانب مختلف آن را بررسی کنید. برای مثال به این موضوع که کدام بازار نوسان کمتر یا بیشتری دارد توجه کنید یا تعیین این که کدام بازار برای سرمایهگذاری بلندمدت مناسبتر است یا از کدام بازار میتوان سودهای کوچک و کوتاهمدتی بهدست آورد، مهم و در انتخاب سبک معاملاتی شما نیز کمک خواهد کرد.
انتخاب نوع تحلیل بازار
معاملهگران باید روشی را که بر اساس آن میخواهند به تحلیل بازار بپردازند، انتخاب کنند. به عبارت دیگر زمانی که میخواهید وضعیت یک بازار را بررسی کنید باید تعیین کنید که میخواهید از تحلیل تکنیکال، فاندامنتال یا هردوی آنها استفاده کنید. این قضیه با در نظر گرفتن اخبار به عنوان یک عنصر فاندامنتال در تضاد نیست. افراد میتوانند روش تکنیکال را انتخاب کنند اما در زمان انجام معامله به اخبار بهعنوان عامل ایجاد نوسان کوتاهمدت توجه کنند.
در تحلیل تکنیکال ابزارها و روشها یا همان اندیکاتورها و اسیلاتورهای مختلفی برای رسیدن به نقطه ورود و خروج یک پوزیشن وجود دارد. بهتر است معاملهگران در ابتدا یکی از آنها را انتخاب کنند و با تمرین بر آنها مسلط شوند. پس از یادگیری کامل، به سراغ ابزارهای بعدی بروید. بنابراین یکی از مواردی که باید در استراتژی معاملاتی به آن توجه کنید، انتخاب روش و ابزار تحلیل بازار است.
سبکهای معاملاتی
سبکهای مختلفی مانند اسکالپینگ (Scalping)، ترید روزانه (Day Trading)، نوسانگیری یا سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) و پوزیشن تریدینگ (Position Trading) برای انتخاب وجود دارند. هر کدام از آنها مناسب موقعیتهای خاصی هستند. در ادامه به توضیح هر کدام خواهیم پرداخت.
اسکالپینگ (Scalping)
کوتاهمدتترین روش معاملهگری، اسکالپینگ است. معاملهگری که با نوسانات آنی و روی چند کندل صعودی یا نزولی، وارد پوزیشن معاملاتی میشود و بعد از گذشت چند دقیقه یا بعد از چند کندل از پوزیشن خارج میشود، اصطلاحا اسکالپینگ کرده است. برای اسکالپینگ معمولا باید با سرمایه بالا وارد این معاملات شد؛ زیرا با توجه به اسپرد (اختلاف بالاترین قیمت خرید و کمترین قیمت فروش) بروکر یا کارگزاریها و کوتاهمدت بودن این روش، سودی که بهدست میآید باید توجیهپذیر باشد. از طرف دیگر زمانی که یک دارایی با نوسان خیلی زیاد ترید میشود، اسپرد آن زیاد یا اصطلاحا واید (Wide) میشود؛ بنابراین با توجه به پرنوسان بودن ارزهای دیجیتال، ممکن است این سبک معاملاتی کارایی لازم را نداشته باشد.
کسانی که این روش را انتخاب میکنند، بیشتر در زمان شلوغی بازار و بالا بودن حجم معاملات، وارد معامله میشوند. کسانی که اسکالپ میکنند باید زمان قابل توجهی برای مشاهده نمودار صرف کنند و در طول یک روز چندین معامله انجام دهند. علیرغم اینکه انجام ترید زمان زیادی طول نمیکشد اما برای انتخاب نقطه ورود و خروج مناسب باید زمان زیادی برای تحلیل چارت و نمودار گذاشته شود بنابراین شاید نتوان بیشتر از یک یا دو ارز یا سهم برای دنبال کردن انتخاب کرد. این نوع معامله ریسک و استرس بالایی دارد.
از جمله مزایای این سبک معاملاتی، رسیدن به سود در زمان کم در صورت درست بودن تحلیل است. شما با انجام چند معامله به سود مورد نظر خود خواهید رسید و نیازی نیست که روزها و هفتهها برای آن منتظر بمانید. از جمله معایب این مدل نیز آنی و فوری بودن آن است. اگر در نقطه صحیح وارد یا خارج نشوید، ممکن است سود شما کم یا حتی تبدیل به ضرر شود. همچنین اگر نتوانید با استراتژی معاملاتی Breakout این مساله کنار بیایید، برای جبران ضرر خود میخواهید دائما دست به ترید بزنید و ممکن است سرمایهتان را از دست بدهید.
ترید روزانه (Day Trading)
روش دیگر ترید، معاملهگری روزانه یا باز نگه داشتن پوزیشن به مدت یک یا چند روز است. البته در این روش با توجه به ساعات بازار، نباید در طول شب هر بازار، پوزیشنی باز باشد. معاملهگری روزانه نسبت به اسکالپینگ از ریسک و استرس کمتری برخوردار است. برای جلوگیری از نوسانات احتمالی بازار در شب، نقطه خروج از پوزیشن در این سبک معاملاتی معمولا همان روز ورود است. معاملهگران روزانه با توجه به اینکه پوزیشن خود را از چند ساعت تا چند روز نگه میدارند، وقت کافی و لازم را برای تحلیل بازار و نمودارها دارند.
این روش نیازمند تحلیلهای بیشتری است؛ بنابراین باید زمان زیادی صرف مطالعه و تحلیل بازار کرد. استفاده از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در این روش میتواند هم نوعی مزیت حساب شود و هم یک عیب باشد؛ زیرا نیازمند صرف زمان نیاز برای پیگیری و پیادهسازی هر دو روش است.
نوسانگیری یا سوئینگ تریدینگ (Swing Trading)
بازار در بازههای مختلفی ممکن است برای چندین روز یک روند خاص را دنبال کند. سوئینگ تریدرها بر این اساس، معاملههای خود را برای چندین روز یا چند هفته نگه میدارند. این روش معاملاتی جزو روشهای کوتاه و میانمدت محسوب میشود و برای افرادی که میخواهند در کنار شغل اصلی خود، در بازارهای مالی فعالیت داشته باشند انتخاب مناسبی است؛ زیرا نیازی نیست که به صورت مداوم با چارت و اخبار سروکار داشته باشند و همچنین وقت کافی برای رصد جفت ارزها یا بازارهای دیگر خواهند داشت. در نوسانگیری از روشهایی مانند بریک اوت (Breakout) استفاده میکنند.
مزیت این روش، سادهتر بودن آن نسب به معاملهگری روزانه است زیرا تنها کافی است از تحلیل تکنیکال استفاده کنید. از معایب این روش تغییر ناگهانی روند و جهت بازار است. همچنین پوزیشنهای باز شده در این روش، در معرض بهره شبانه و گپهای قیمتی آخر هفته قرار دارند.
پوزیشن تریدینگ (Position Trading)
همانطور که از اسم آن مشخص است افرادی که تمایل دارند پوزیشن خود را برای مدت طولانی حفظ کنند یا به اصطلاح هولدر هستند، از این سبک معاملاتی استفاده میکنند. معاملاتی که با این روش انجام میشوند برای هفتهها، ماهها یا شاید سالها نگه داشته شوند. معاملهگران پوزیشن از چارتهای هفتگی و ماهانه برای تعیین نقاط ورود و خروج خود استفاده میکنند.
نوسانات قیمتی یا پولبکها (بازگشت قیمت به سطح حمایت یا مقاومت شکسته شده) معاملهگران پوزیشن را نگران نمیکند؛ برای همین نیازی نیست این افراد معاملات خود را دائما رصد کنند. این معاملهگران نسبت به تحرکات و اتفاقات بزرگ بازار واکنش نشان میدهند و تصمیمگیری میکنند.
این روش از طرفی خیال معاملهگران را از نظر تحلیلهای کوتاهمدت راحت میکند؛ زیرا افرادی که وارد پوزیشن تریدینگ میشوند به آینده نگاه میکنند. اما در بازارهای مالی هیچچیز بعید نیست و ممکن است هر اتفاقی رخ دهد. در این باره مثالی است که اقتصاددانان همیشه درباره آن بحث میکنند؛ آدام اسمیت (Adam Smith) اقتصاددان برجسته اسکاتلندی و بنیانگذار مکتب کلاسیک، معتقد است همه چیز در بلندمدت به تعادل خواهد رسید و جان مینارد کینز (John Maynard Keynes) بنیانگذار مکتب کینزی در اقتصاد، در جواب اسمیت میگوید: «همه ما در بلندمدت خواهیم مرد!» بنابراین ورود به پوزیشن تریدینگ مسائل خاص خود را بههمراه دارد.
زمان و تایم فریم در سیستمهای معاملاتی
زمان مورد نظری که میخواهید برای معاملات خود اختصاص دهید، مهم است. اگر فردی هستید که میتوانید بهصورت مداوم پشت سیستم بنشینید و به چارتها خیره شوید و چندین معامله در روز انجام دهید، اسکالپینگ برای شما مناسب است.
اگر نمیخواهید زمان زیادی برای تحلیل و معامله صرف کنید شاید اگر به سراغ Day Trading یا سوئینگ بروید، بهتر باشد. اگر هم که اهداف بلندمدت دارید و نمیخواهید درگیر نوسانات و تغییرات جزئی بازار شوید، شاید بتوان به شما یک پوزیشن تریدر گفت.
بنابراین در انتخاب استراتژی معاملاتی یکی از مواردی که باید به آن دقت کنید، زمان صرف شده برای معاملهگری است.
روانشناسی در استراتژی معاملاتی
یکی از مهمترین مسائلی که در انتخاب استراتژی باید به آن توجه کرد، شناخت فردی و رفتار بازار است. آگاهی از خود و تیپ شخصیتیتان برای داشتن یک استراتژی معاملاتی بسیار مهم است. تا به حال شاید کمتر درباره تیپ شخصیتی در بازارهای مالی شنیده باشید و بیشتر درباره روانشناسی یا احساسات بازار (Sentiment) مطالبی به گوشتان خورده باشد؛ اما دانستن اینکه چه شخصیتی دارید، به انتخاب بهتر استراتژیتان کمک میکند.
عدهای از افراد یادگیرنده هستند و برای انجام هر کاری باید ابتدا تمام جوانب آن را مورد بررسی قرار دهند. گروهی دیگر با داشتن خصیصه عملگرایی، به سرعت وارد انجام کاری میشوند و در حین انجام آن به بررسی شرایط میپردازند. علاوه بر این ریسکپذیری و ریسکگریزی افراد با یکدیگر متفاوت است. پس قطعا یک روش معاملاتی برای این دو گروه از افراد کارایی ندارد و باید گزینه بهینه برای هرکدام مشخص شود. دانستن تیپ شخصیتیتان کمک میکند که سبک معاملاتی مناسبی انتخاب کنید.
روانشناسی و سنتیمنت بازار نیز یکی دیگر از عوامل مهم برای تصمیمات معاملاتی است. این استراتژی معاملاتی Breakout عبارت به معنای نظر و احساس اهالی بازار نسبت به روند بازار است که آیا بازار صعودی خواهد بود یا نزولی، آیا بازار پول بک خواهد زد یا روند فعلی را ادامه میدهد و غیره.
بهعنوان مثال زمانی که قیمت ارزهای دیجیتال صعودی است و اصطلاحا بازار گاوی میشود، برخی از افراد با پدیدهای بهنام فومو (FOMO) روبهرو میشوند و تصور میکنند اگر وارد بازار نشوند، موقعیتهای کسب سود را از دست خواهند داد. برعکس این حالت نیز وجود دارد؛ تعدادی از معاملهگران در زمان نزولی شدن بازار، احساس میکنند اگر داراییهای خود را نفروشند و از بازار خارج نشوند، دچار ضرر و زیان شدیدی خواهند شد. در این حالت افراد دچار فاد (FUD) شدهاند.
بنابراین افراد قبل از هرگونه معاملهای باید برای خود تعیین کنند در شرایط مختلف بازار، چه واکنشهایی خواهند داشت. آیا در وضعیت خرسی یا گاوی بازار معامله میکنید یا تنها در شرایطی که بازار دارای ثبات است، وارد معامله خواهید شد؟
مدیریت سرمایه را فراموش نکنید!
کمتر کسی پیدا میشود که هدفش از ورود به بازارهای مالی، کسب سود نباشد. بدون مدیریت سرمایه نهتنها این هدف محقق نمیشود، بلکه ممکن است تمام سرمایهتان را از دست بدهید.
قبل از ورود به پوزیشن معاملاتی باید تعیین کنید که میخواهید چه میزان از سرمایهتان را وارد یا درگیر کنید؟ تا چه میزان در هر معامله انتظار سود یا پذیرای ضرر هستید؟ آیا لوریجی که برای معامله خود انتخاب میکنید متناسب با سرمایهتان است؟
پاسخ این پرسشها بخشی از استراتژی معاملاتی شما را مشخص خواهد کرد. رعایت حد سود و ضرر در معاملات باعث میشود سرمایهتان ایمن شود و در معرض ریسک کمتری قرار بگیرد. روشهایی مانند قانون دو درصد یا نسبت ثابت از سرمایه، از جمله روشهای مدیریت سرمایه بهحساب میآیند. در قانون دو درصد، معاملهگر با خود قرار میگذارد که حد ریسک هر معاملهای که انجام میدهد، دو درصد باشد؛ یعنی به محض اینکه معاملهاش وارد ضرر شد و اگر این ضرر بهمیزان دو درصد از کل سرمایهاش باشد، از آن خارج شود.
سخن پایانی
در انتها توجه به دو نکته درباره استراتژی معاملاتی الزامی است. اولین اینکه اگر استراتژی معاملاتی خود را انتخاب کردهاید، حتما آن را چندین بار امتحان کنید و به اصطلاح بک تست (Backtest) کنید. زمانی میتوانید از استراتژی معاملاتی خود مطمئن شوید که بارها و بارها از آن استفاده کرده باشید. نکته بعدی وفاداری به استراتژی معاملاتی است. تحت هیچ شرایطی از چارجوب استراتژی خود خارج نشوید و تمام و کمال آن را پیادهسازی کنید. تنها زمانی آن را تغییر دهید که مطمئن هستید اشتباه است و میخواهید آن را اصلاح کنید.
هیچ استراتژی نسبت به دیگری برتری ندارد و نمیتوان موردی را بهعنوان بهترین استراتژی معرفی کرد؛ تنها کافی است هر فردی برای خود یک روش یا استراتژی معاملاتی با توجه به معیارهای درست و منطقی انتخاب کند و بر آن مسلط شود.
محوسازی شکست
در این درس از آموزش فارکس قصد داریم به بررسی نحوه محوسازی شکست یا بریک اوت بپردازیم!
محوسازی شکست؟ اشتباه تایپی نبوده؟ احتمالا منظور شما، “معامله شکست” است؟
محوسازی شکست به معنای معامله در خلاف جهت شکست است.
محوسازی شکست = معامله شکست های کاذب
اگر معتقدید که شکست در یک سطح حمایت یا سطح مقاومت کاذب و نادرست است و قیمت قادر به ادامه حرکت در همان جهت نیست، در این حالت شما باید شکست را فید یا محوسازی کنید.
در مواردی که سطح حمایت یا مقاومت شکسته شده مهم است، ممکن است محو سازی شکست ها کاری بمراتب هوشمندانه تر از معامله شکست ها باشند.
بخاطر داشته باشید که محو سازی شکست یک استراتژی عالی برای معاملات کوتاه مدت است. معمولا ایجاد شکست با اولین تلاش با موفقیت همراه نمی شود اما در نهایت ممکن است با موفقیت همراه شوند.
تکرار می کنیم: محو سازی شکست ها یک استراتژی کوتاه مدتی عالی است. استفاده از آن برای معامله گران بلند مدت چندان مورد تایید نیست.
با یادگیری نحوه معامله شکست های کاذب که به آنها موارد فریبنده نیز گفته می شود، می توانید از ضرر در نتیجه ی برگشت های ناگهانی و احتمالی قیمت جلوگیری کنید.
معامله شکست برای بسیاری از معامله گران فارکس جذاب است. چرا؟
سطوح حمایت و مقاومت به نوعی کف و سقف قیمت هستند. اگر این سطوح شکسته شوند، انتظار می رود قیمت در همان جهت شکسته شدن به حرکت خود ادامه دهد.
اگر یک سطح حمایت شکسته شود، این بدان معناست که حرکت کلی قیمت رو به پایین است و مردم بیشتر از آنکه بخواهند خرید بگیرند مایل به گرفتن فروش هستند.
برعکس، اگر یک سطح مقاومت شکسته شود، عمده افراد معتقد هستند که قیمت احتمالاً به رالی افزایشی خود ادامه داده و حتی بالاتر نیز خواهد رفت و بیشتر از آنکه بخواهند فروش بگیرند، مایل به گرفتن خرید هستند.
معامله گران خرد فارکس که برای خود کار می کنند طرز فکر طمعکارانه دارند. آنها معتقد به معامله در جهت شکست هستند. آنها فکر می کنند می توانند روی حرکات قیمتی بزرگ سودهای بزرگ کسب کنند. یک مثل انگلیسی می گوید ماهی بزرگ را بگیر، ماهی های ریز دور قلاب را فراموش کن!
در حالت ایده آل ، چنین نظریه ای درست است. اما دنیا ایده آل نیست. آیا رومئو و ژولیت عاقبت به خیر شدند؟! خیر.
آنچه در حقیقت اتفاق می افتد این است که بیشتر شکست ها با موفقیت همراه نمی شوند.
دلیل اینکه شکست ها با موفقیت همراه نمی شوند این است که اقلیت هوشمند باید از جیب اکثریت پول بزند.
حالتان بد نشود. اقلیت هوشمند معمولا متشکل از بازیگران بزرگ با حساب های نجومی و سفارشات خرید/فروش نجومی است.
برای فروش هر چیزی، باید خریدار آن وجود داشته باشد.
با این حال ، اگر همه می خواهند بالای یک سطح مقاومت بخرند یا زیر یک سطح حمایت بفروشند، در اینصورت بازار ساز (مارکت میکر) باید طرف دیگر این معادله را بگیرد.
و به شما هشدار می دهیم: بازارساز خنگ نیست.
معامله گران خرد دوست دارند که شکست ها را معامله کنند.
ترجیح اقلیت هوشمند و معامله گران سازمانی و باتجربه، بر محوسازی شکست ها است.
معامله گران باهوش تر فارکس از تفکر جمعی عامه یا تریدرهای بی تجربه بهره برده و با هزینه کرد آنها، خود برنده می شوند.
به همین دلیل، معامله در جهت تریدر های با تجربه تر فارکس نیز می تواند بسیار سودآور باشد.
ترجیح می دهید بخشی از کدامیک باشید: اقلیت هوشمندی که شکست ها را محوسازی می کند یا اکثریت بازنده ای که در دام شکست های کاذب می افتد؟!